مرا شهید تماشای کربلا کردند
به تیغ عشق سرم را شبی جدا کردند
از آن دقیقه مرا با تو آشنا کردند
مرا که ریشه دوانیده در زمین بودم
میان گسترۀ بیکران رها کردند
به عاشقان نرسد دستِ تیغِ عزراییل
که پیش از آمدنش خویش را فدا کردند
بهشت را که تماشای طرز عشّاق است
به عاشقانه ترین شیوه رزق ما کردند
بیان شرح فنا در زبان نمی گنجید
چه شرحه شرحه مرا واقف از فنا کردند
شنیده بودم و دیدم، سماع خونین را
مرا شهید تماشای کربلا کردند
#با_شهدا
#با_شهدا
#شهید_حسن_باقری :
اگر خسته شدیم باید بدانیم کجای کار اشکال دارد .. وگرنه کار برای خدا که خستگی ندارد، لذت بخش است.
#شهید_سید_مرتضی_آوینے
شــرط ورود در جمـع شهــدا
اخـــلاص استــــ …
و اگر ایـن شـرط را دارے ،
چہ تفاوتـے مےڪـند
ڪہ نامتــ چیستــ
و شغلتـــ .
#شهید_سید_مرتضی_آوینے
#خط_ولایت
#خط_ولایت
سلام بر شهدا
ڪه حافظ #بیتالمال بودند
نہ شریڪ آن ؛
سلام بر شهدا
ڪه حامے #ولایت بودند
نہ رقیب آن ؛
سلام بر شهدا
کہ #خدا را حاضر و ناظر می دیدند
نہ #ڪدخدا را …
شانزدهم دی ماه ۱۳۵۹ ه.ش
?شانزدهم دی ماه ۱۳۵۹ ه.ش
▫️سالروز شهادت شهید حسین علم الهُدی و یاران عاشورایی اش در عملیات نصر و حماسه شهدای مظلوم #کربلای_هویزه گرامی باد.
#شهیدی_که_روی_هوا_راه_میرفت❗️
#شهیدی_که_روی_هوا_راه_میرفت❗️
#شهید_احمد_علی_نیری
#عارفانه
?شهید احمدعلی #نیری یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود ؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد ، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است!
☘مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: ” #در_این_تهران_بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟”
در بخشی از کتاب #عارفانه نوشته شده است: آیت الله حق شناس ، در مجلس ختم این شهید با آهی از حسرت که در فراق احمد بود ، بیان داشتند: رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این #جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!”
?سپس در همان شب در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: “من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده وخادم مسجد ، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم ، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. #اما_نه_روی_زمین ! بلکه #بین_زمین_و_آسمان_مشغول_تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم #احمد_آقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت #تا_زنده ام به کسی حرفی نزنید….”
?کتاب عارفانه