#تنها_مسیر_آرامش
#تنها_مسیر_آرامش
↪️جلسه قبل در مورد “اهمیت توجه به واقعیت های دنیا” صحبت کردیم.
?برای جذب افراد
?برای تربیت فرزندان ?
?و برای اینکه خودمون بهتر و قوی تر دینداری کنیم ؛
باید به “واقعیت های دنیا” توجه داشته باشیم.
???
?یه مدت که روی “واقعیت های دنیا” فکر کنیم
نتایج بسیار خوبی به دست میاریم؛
☺️✅
1⃣…اولین نتیجه درک واقعیتهای دنیا
این هست که?
? در مسایل فردی، دیگه دنبال “مقصر” نمی گردیم
✔️ و هر رنجی رو پای واقعیت های دنیا حساب میکنیم.
✅?
? مثلاً یه نفر مجبور میشه پدر و مادر بداخلاقِ خودش رو تحمل کنه؛
? حالا اگه نگاهِ این فرد به سختی ها و واقعیت های دنیا صحیح نباشه
? همش والدینش رو علت بدبختی های خودش میدونه
?
و اینطوری یه زندگی سخت و سیاه رو خواهد داشت…..
?هم خودش اذیت میشه
?و هم پدر و مادرش رو آزار خواهد داد.
? ولی اگه همین فرد
این موضوع رو به عنوان “یکی از واقعیت های دنیا” بپذیره
با والدینش بسیار خوب برخورد میکنه
??
و اون ها رو مقصر نمیدونه
و همین باعث میشه زندگی بهتری داشته باشه✅
???
این ?یه “رنج خوب” هست.
و در ادامه خواهیم گفت که خود “رنج” یکی از مهم ترین واقعیت های دنیاست.
2⃣…وقتی ما متوجه “واقعیت های دنیا” باشیم یه نتیجه دیگه هم به ما میده
? اونم اینه که اگه یه موقع
“فرصت استراحت و لذت” برای ما پیش اومد؛
? خیلی خدا رو ” شکر “میکنیم و از زندگیمون راضی و خوشحال خواهیم بود.?
☘ دیگه وقتی که میگیم
“بسم الله الرحمن الرحیم”
? با تمام وجود مهربانی های خدا رو درک میکنیم….?
? اما اگه کسی فلسفه زندگی در دنیا رو نبینه و درک نکنه،
هر چقدر هم خدا بهش نعمت و راحتی و آسایش بده
♦️ باز هم شاکر نیست
و همیشه از خدا طلبکاره ❌
?حتی زمانی که بیماریش خوب میشه “به جای شکر کردن”
میگه خدایا اصلاً چرا بیمارم کردی؟?
?❎⭕️
? ممکنه بعضی از عزیزان این سوال در ذهنشون بوجود بیاد که
⁉️چرا انقدر بحث واقعیت های دنیا
رو تلخ کردید
?آخه دیگه انقدرا هم که میگید ما زجر نمیکشیم.
⁉️❕‼️
?خدمتشون عرض کنیم که
باید خیلی خدا رو شکر کنید!
? اگه حقیقت زندگی در دنیا رو درک کنید
متوجه میشید که خدا با ما خیییلی با مهربانی رفتار کرده…..
??
3⃣…نتیجه بعدی “درک واقعیت های دنیا” این هست که
? وقتی به ما خوشی و راحتی رسید
خیلی قدرش رو میدونیم؛
?
و “با لذّت” از اون خوشی استفاده میکنیم
و از بسیاری از “غم های نا به جا” رها میشیم.?
???
9
?چون معمولا انسان ها گرفتار سه نوع غم و غصّه هستن:
?غصّه خوردن به خاطر
“سختی هایی که در گذشته” داشتن ↗️
?غصّه خوردن و رنج کشیدن به خاطر
“نگرانی هایی که برای خوشی های آینده” دارن
?
?غصه خوردن برای
“شرایط امروز” که این غصه اسمش
“حسادت “هست؛ ??
که نتیجه ی"مقایسه خوشی های خودمون با خوشی های دیگران” هست.
⭕️?
? هر سه نوعِ این غم و غصه ها?
” بد و مذموم “هستن؛
✅ اگه کسی “واقعیت های دنیا” رو درک کنه
از همه این غم ها راحت میشه.?
شما که الان فرصت خوشی کردن داری
چرا با ناخوشی کردن خرابش میکنی؟؟
?
?در روایات ما این مضمون وجود داره که
انسان نباید “غم از دست دادن ها” رو بخوره؛
و باید به “زمان فعلی خودش” بپردازه.
✅?➖?
سعی کنید واقعیت های دنیای خودتون رو به خوبی بپذیرید…
#کلام_رهبر #شهیدمحسن_حججی ( نماد همه شهیدان مدافع حرم)
#کلام_رهبر
شهید محسن نماینده همه این شهدای_مظلوم شد
در واقع ، سخنگوی اینها شد.
این شهیدانی که از ایران و افغانستان و عراق و جاهای دیگر در این جبهه مبارزه با اشرار تکفیری و دست نشانده های آمریکا و انگلیس به شهادت رسیدند ، در واقع همه اینها در این جوان خلاصه میشوند ، دیده میشوند
و این جوان میشود نماینده اینها ، میشود نماد مظلومیت ….
#شهیدمحسن_حججی
( نماد همه شهیدان مدافع حرم)
«اللهم عجل لولیک الفرج»
????????
#خاطرات_تفحص
#خاطرات_تفحص
در اهواز مسئول انتقال شهدا بودم. یک روز پیرمردی مراجعه کرد و گفت: فرزندم شهید شده و در اینجاست. با تعجب سراغ لیست شهدا رفتم. اما هر چه گشتیم، مشخصات پسر او نبود. پیرمرد اصرار می کرد که آمده تا پسرش را با خودش ببرد! من هر چه می گفتم که چنین مشخصاتی در میان شهدا نداریم بی فایده بود.
پیرمرد مرتب اصرار می کرد. یادم افتاد چند شهید گمنام در مقر داریم. ناخودآگاه پیرمرد را به کنار شهدای گمنام بردم. شش شهید را ديد اما واکنشی نشان نداد. اما با دیدن شهید هفتم جلو آمد فریاد زد: الله اکبر…این فرزند من است. بعد هم او را در آغوش کشید پسرش را صدا می کرد. اما این شهید هیچ علایم و مشخصه ای نداشت ! نه پلاک، نه کارت و نه… پیرمرد گفت:
عزیزان ، این پسر من است می خواهم او را با خودم به شهرمان ببرم.
از خدا خواستم خودش ما را كمك کند. با دقت یک بار دیگر نگاه کردم. در میان بقایای پیکر شهید تکه های لباس و يك کمربند بود. کمربند پر از گل بود. ناامید نشدم. باید نشانه ای پیدا مى كردم. روی لباس هیچ نشانه ای نبود به سراغ کمربند رفتم. آن را برداشتم و شستم. چیز خاصی روی آن نبود. بیشتر دقت کردم ناگهان آثار چند حرف انگلیسی نمایان شد.
چهار بار حرف m كنار هم نوشته شده بود. این یعنی اسم شهید که پدرش ساعتی پیش برای ما گفته بود:
#میرمحمدمصطفی_موسوی.
پدرش این نشانه را هم گفته بود. اين که پسرش اسم خود را اینگونه می نوشته با لطف خدا و تلاش بسیار فهمیدیم، این حروف را خود شهید نوشته. و ما خوشحال از اینکه این شهید گمنام به آغوش خانواده اش باز گشته پیکر شهید را با گلاب شستیم و در پارچه سفیدی قرار دادیم و روز بعد هم به سوی مشهد فرستادیم. اما این پدر از كجا می دانست که فرزندش پیش ماست؟!!!
? تفحص
? اللهم عجل لولیک الفرج…?
??????????
#کلام_استادشهید
#کلام_استادشهید
افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به دیگران ، یکسان نیستند و به طبقات مختلفی تقسیم شوند:
1 - آنها که نه جاذبه دارند و نه دافعه: نه عشق و علاقه کسی را بر می انگیزد و نه عداوت و کینه کسی را و در آنها هیچ نقطه مثبت و برجسته ای از نظر فضیلت یا رذیلت مشاهده نمی شود.
2 - گروهی جاذبه دارند ، اما دافعه ندارند: در زندگی با همه مردم گرم می گیرند و همه آنها را دوست دارند و متأسفانه غالب مردم می پندارند که حسن خلق و اجتماعی بودن همین است ، اما این کار برای انسان متعهد و هدفدار که ایده هایی را در اجتماع تعقیب می کند، میسر نیست ، مگر این که منافق و دو رو باشد.
3 - گروهی که دافعه دارند ، اما جاذبه ندارند ، یعنی فقط دشمن سازند.
اینها نیز افراد ناقصی هستند ، زیرا که فاقد خصایص انسانی می باشند و گرنه لاأقل عده کمی آنها را دوست می داشتند.
4 - گروهی که هم جاذبه دارند و هم دافعه: کسانی که در راه هدف و عقیده ای حرکت می کنند این گونه اند ، هم دوست سازند و هم دشمن ساز. در میان اینها افراد با شخصیت ، آنهایی هستند که هر دو جنبه شان قوی باشد ، چنان جذب کنند که دوستان مجذوب، جان فدا کنند و چنان دفع کنند که دشمنان سرسخت بر سر نابودیشان جان بدهند….
#شهیدمطهری
? جاذبه و دافعه امام علی(ع)
? اللهم عجل لولیک الفرج…?
??????????
سلام بر ابراهیم
#سیره_شهدا
از علمايى که ابراهیم به او ارادت خاصی داشت مرحوم حاج آقا هرندی بود.
این عالم بزرگوار غیر از ساعات نماز مشغول شغل پارچه فروشی بود.
سال ۶۱ یك روز به همراه ابراهیم خدمت حاج آقا رفتیم و از حاج آقا پارچه به اندازه دو دست پیراهن گرفت.
دو هفته بعد موقع نماز دیدم که ابراهیم آمده مسجد و رفته پیش حاجی ، من هم سریع رفتم ، ببینم چی شده.
ابراهیم مشغول حساب سال بود و داشت خمس اموالش رو حساب می کرد. از اونجايى که می دونستم او برای خودش چیزی نگه نمی داره تعجب کردم که می خواد خمس چه چیزی رو حساب کنه.
حاج آقا حساب سال رو انجام داد و گفت: ۴۰۰ تومان خمس شما می شه. بعد ادامه داد:
من با اجازه ای که از آقایون مراجع دارم و با شناختی که از شما دارم اون رو می بخشم.
اما ابراهیم اصرار داشت که این واجب دینی رو پرداخت کنه. و بالاخره خمس رو پرداخت کرد.
کار ابراهیم مرا به یاد حدیثی از امام صادق(ع) انداخت که می فرماید:
کسی که حق خداوند (مانند خمس) را نپردازد ؛ دو برابر آن را در راه باطل صرف خواهد کرد
(آثارالصادقین، ج ٥، ص ٤٦٦)
بعداز نماز با ابراهیم به مغازه حاج آقا رفتیم و به حاجی گفت : دو تا پارچه پیراهنی مثل دفعه قبل می خوام.
حاجی با تعجب نگاهی کرد و گفت: پسرم تو تازه از من پارچه گرفتی ، اینها پارچه دولتیه ، ما هم اجازه نداریم بیش از اندازه به کسی پارچه بدیم.
ابراهیم چیزی نگفت ، ولی من که می دانستم قضیه چیست گفتم:
آخه پدر جان ، این آقا ابراهیم پیراهن های قبلی رو انفاق کرده.
بعضی از بچه های زورخونه هستن که لباس آستین کوتاه می پوشن یا وضع مالیشون خوب نیست. ابراهیم برای همین پیراهن رو به اونها می ده.
حاجی در حالی که با تعجب به حرفای من گوش می کرد. یه نگاه عمیق تو صورت ابراهیم انداخت و گفت:
این دفعه برای خودت پارچه رو می بُرم.
حق نداری به کسی ببخشی ، هر كـسى که خواست بفرستش اینجا…..
#شهیدابراهیم_هادی
?سلام بر ابراهیم
? اللهم عجل لولیک الفرج…?
#تلنگر_شهدایی
#تلنگر_شهدایی
در جامعه انقلاب اسلامی ،
ما دو روند بیشتر نداریم:
امامت و امت
امامت و حزب الله
والسلام ؛
خط سومی نداریم….
#شهیدحاج_محمدابراهیم_همت
#شبتون_شهدایی
التماس دعای فرج…..