حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
انسان اگر هر یک از مشاهد مشرفه را طواف کند، همۀ مشاهد را در همهجا زیارت کرده است و برای او مفید است. آنها «أَحْیاءٌ عِندَ رَبِهِمْ یُرْزَقُونَ؛ زندهاند و نزد خدا روزی داده میشوند»(آل عمران، ١۶٩) هستند و با دیگران قابل قیاس نیستند. هرجا هستیم، میتوانیم به هرکدام از آنها متوسل شویم.
? رحمت واسعه، ص٢٢٢
◾️حکومتی که شالودهاش را شما بریزید، پایدار نمیماند
◾️حکومتی که شالودهاش را شما بریزید، پایدار نمیماند!
بهمناسبت شهادت ميرزا كوچکخان جنگلی
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
برای آقای خمینی نقل کردم از شخصی که حضور داشته در جلسهای که سفیر انگلیس، نزد میرزا کوچکخان بوده و میخواسته [میرزا] با آنها همکاری کند تا او را به حکومت برسانند.[١]
میرزا میگوید: حکومتی که شالودهاش را شما بریزید، پایدار نمیماند. (آقای خمینی از این سخن میرزا خوشش آمد).
سفیر انگلیس گفت: ما طمع ارضی در کشور شما نداریم؛ ولی طمع در منافع داریم. اگر قبول نکردی، دیگری را که [از] رذلترین مردم است، بر شما مسلّط میکنیم! و ادامه داد: تا چند روز دیگر، من در کرمانشاه، و بعد، در بصره و بعد، در هندوستان هستم. تا چهارده روز، وقت دارید پاسخ بدهید، تا کار را به دست شما بدهیم.
دیگری نقل کرد از فرمانداری که با میرزا ارتباط داشته، که بعد از این ماجرا، میرزا را میبیند. میرزا گریه میکند و میگوید: کدام شیر ناپاک خوردهای را برای حکومت ایران پیدا میکنند؟
[١] سفیر انگلیس، از میرزا میخواسته که با آنها (انگلیسیها) همکاری کند تا آنها او را به حکومت برسانند.
? زمزم عرفان، ص٣٧٩
امام مهدی (عج) از ديدگاه امام سجاد (ع)
? امام مهدی (عج) از ديدگاه امام سجاد (ع) ?
? اي ابا خالد! براي شما فتنه هايي چون قطعات شب يلدا پيش خواهد آمد (اوج ظلمت)، از اين فتنه ها نجات نمي يابد جز کسي که خداوند از او پيمان گرفته باشد، که آنها مشعلهاي هدايت و سرچشمه هاي دانش و فضيلت هستند. خداوند به وسيله ي آنها از هر فتنه ي ظلماني نجات مي دهد. گويي صاحب شما را مي بينم که در پشت کوفه با 313 نفر در سرزمين نجف حرکت مي کند، جبرئيل در طرف راست او، ميکائيل در طرف چپ او، و اسرافيل در پيشاپيش او حرکت مي کنند. پرچم رسول اکرم صلي الله عليه و آله با او هست، چون اين پرچم به اهتزاز در آيد به سوي هر قومي حرکت کنند خداي تبارک و تعالي آن قوم را هلاک مي کند.
? بحار الانوار/ ج51/ ص135
#ݕانۅے_ݘشمہ
? #ݕانۅے_ݘشمہ ?
#قسمت_3⃣1⃣
ــ مى خواستم مطلبى را به تو بگويم.
ــ من آماده شنيدن آن هستم.
ــ خواهر! چگونه من حرفم را بزنم؟
ــ من خواهر تو هستم، راحت باش، حرفت را بزن.
ــ من به يك نفر علاقه پيدا كرده ام.
ــ مبارك است! پس سرانجام تصميم گرفتى ازدواج كنى.
خديجه لبخندى مى زند. هاله خيلى خوشحال مى شود و مى پرسد:
ــ خوب بگو بدانم كدام مرد توانست دل تو را بربايد؟ تو به كدام خواستگارانت علاقه پيدا كرده اى؟ نكند شاه يمن را انتخاب كردى؟
ــ نه، من به كسى علاقه پيدا كرده ام كه تا به حال به خواستگارى من نيامده است!
ــ مى دانى كه ما خانواده نجيبى هستيم و هرگز اين رسم ها را نداشتيم!
خديجه سرش را پايين مى اندازد و سكوت مى كند. او نمى داند به خواهر چه جوابى بدهد. چاره اى نيست بايد واقعيّت را بگويد پس چنين مى گويد:
ــ خواهرم! آن روز عيد را به خاطر دارى كه مسافرى از شام به شهر ما آمده بود.
ــ همان مسافر كه براى ديدن زادگاه آخرين پيامبر به مكّه آمده بود؟
ــ آرى.
ــ هرگز يادم نمى رود كه او چقدر مشتاق ديدن آخرين پيامبر بود.
ــ خواهر! من فهميده ام كه آن پيامبر موعود كيست؟
ــ راست مى گويى! پس چرا به من خبر ندادى؟ پيامبر موعود كيست؟
ــ محمّد.
ــ تو از كجا اين را فهميدى؟
ــ اين مطلب را مَيسِره به من گفت. وقتى آنها به شام رفتند، يكى از علماى يهود، محمّد را مى بيند و به مَيسِره مى گويد او همان پيامبر موعود است.
هر دو خواهر سكوت مى كنند و ديگر حرفى نمى زنند. آنها فقط به هم نگاه مى كنند.
هاله نمى داند چه بگويد. راستش را بخواهى او به خواهر خود غبطه مى خورد. او باور نمى كند كه خديجه اين قدر آسمانى فكر كند.
اگر اين ازدواج صورت بگيرد نام و ياد خديجه، جاودانه خواهد شد. خديجه مى خواهد همسر پيامبر خدا بشود.
هاله راز گريه هاى شبانه خديجه را مى فهمد. آرى، چهره رنگ پريده خديجه نشانه عشق او به محمّد(ص) است.
لحظاتى مى گذرد، اكنون هاله رو به خديجه مى كند و مى گويد: خواهر! محمّد جوان بسيار خوبى است; امّا آيا مى دانى كه دستش از مال دنيا خالى است؟
خديجه چگونه جواب خواهر را بدهد؟
چرا همه مردم نگاهشان به ثروت و مالِ دنياست و اگر مردى فقير باشد، كسى همسر او نمى شود؟
اين ها از سنّت هاى جاهلى است كه مردم همه ارزش ها را در پول خلاصه مى كنند.
مردم اين روزگار فقط به دنيا فكر مى كنند و شيفته آن شده اند; من اين را نمى خواهم. من مى خواهم شيفته آسمان باشم!
اگر ملكه يمن بشوم به زودى اين عزّت به پايان خواهد رسيد و من فقط با يك كفن به قبر خواهم رفت.
من مى خواهم عزّتى بى پايان را براى خود بخرم و به سعادت ابدى برسم كه همان رضايت خداست.
من خديجه ام. از نسل ابراهيم(ع)!
خواهرم! در نگاه من ثروتمند بودن ارزش نيست. اين را خوب بدان! ارزش هاى من چيزهايى است كه بوى آسمان مى دهد!
اكنون هاله به فكر فرو مى رود. او ديگر به خديجه حق مى دهد. هاله بايد براى خديجه مادرى كند. اگر مادر آنها زنده بود در اين شرايط براى خديجه چه مى كرد؟ هاله بايد همان كار را بكند. او خواهر بزرگ تر است.
ديگر وقت خداحافظى است. هاله از جا برمى خيزد تا به خانه خود برود.
خديجه خدا را شكر مى كند كه توانست حرف دلش را به خواهرش بگويد. هاله به خوبى حرف خديجه را فهميد و او را درك كرد.
خديجه خود را منتظر سخنان تندى كرده بود. مثلاً خواهرش به او بگويد: مگر ديوانه اى كه عاشق يك چوپان شده اى؟
ولى نام محمّد(ص) چيست كه اين گونه خواهر خديجه را آرام كرد؟
آرى، اين نام آسمانى، آرام بخش همه دل ها است، ياد محمّد(ع)، ياد خداست.
امشب خواب به چشمان هاله نمى رود. او به خديجه فكر مى كند و دلش مى خواهد به خواهرش كمك كند.
او مى داند كه اگر اين ازدواج سر نگيرد، خديجه ديگر ازدواج نخواهد كرد.
هاله شنيده است كه ابوطالب به دنبال همسر مناسبى براى محمّد(ص) است. شايد به همين زودى محمّد(ص) ازدواج كند. هاله نبايد فرصت را از دست بدهد.
به راستى او چه بايد بكند؟ اگر زنان مكّه بفهمند كه خديجه عاشق محمّد(ص)شده است چه خواهند كرد؟
هاله در حياط خانه قدم مى زند و به ستارگان آسمان نگاه مى كند كه در تاريكى شب مى درخشند.
ناگهان فكرى به ذهن او مى رسد: بايد با محمّد سخن بگويم!
آرى، بايد اين راز را با محمّد در ميان گذاشت. اين بهترين راه است.
? #نویسنده:دکتر مهدی خدامیان
#ادامه_دارد…
?الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج?
از بچگی نماز یا کلاس زبان؟؟؟؟
✍از بچگی نماز یا کلاس زبان؟؟؟؟
بعضی ها می گویند فرزند ما هنوز کوچک است هنوز این چیزها برایش زود است اما همین افراد بچه هایشان را از سنین کودکی به کلاس زبان و کامپیوتر و…میفرستند تا از بچگی پایه علمی شان قوی شود.
درحالی که?
امام باقر - عليه السلام - فرمود: هنگامي که کودک به سه سالگي رسيد به او بگويند هفت مرتبه بگويد لا اله الّا الله (تا بياموزد)،
در چهار سالگي به او بگويند که هفت مرتبه بگويد محمد رسول الله (تا ياد بگيرد)،
در پنج سالگي رويش را به قبله متوجه كنند و به او بگويند كه سر به سجده بگذارد،
در پايان شش سالگي ركوع و سجده صحيح را به او بياموزند و
در هفت سالگي به طفل گفته شود: دست و رويت را بشوي و پس از آن به او گفته شود: نماز بخوان.
«مكارم الاخلاق، ص 115»
.
???قابل توجه کلیه طلاب و مبلغین گرامی:
مدارک واسناد پزشکی مورد نیاز جهت پرداخت هزینه های درمانی بیمه شدگان از طرف مرکز خدمات حوزه های علمیه استان اصفهان به شرح زیر است???
??لطفا با دقت مطالعه فرمائید.
با تشکر
✨مدیریت و معاونت اداری - مالی