محاسبه
امام رضا علیه السلام فرمودند:
مَن حاسَبَ نَفسَهُ رَبِحَ، وَ مَن غَفِلَ عَنها خَسِرَ، وَ مَنِ اعتَبرَ اَبصَرَ؛
هر کس به حساب خودش رسیدگی کند، سود می برد، و هر کس از خود (و اعمالش) غافل شود، زیان می کند، و هر کس عبرت بگیرد، بینا شود.
مسند الامام الرضا علیه السلام، ج 1، ص 302
شرح حدیث:
گذشت عمر، نامحسوس است. «محاسبه» آن را محسوس می کند و خرج شدن سرمایه ها را نشانمان می دهد.
سرگرمی انسان به کارهای روزمرّه و سپری کردن ایام و هفته ها و ماه ها و سالها، حالتی از «غفلت» را پیش می آورد که انسان به این که «چگونه گذشت؟» بی اعتنا می شود.
برنامه ی«محاسبه» که در توصیه های اخلاقی بزرگان دین آمده است، ما را از این غفلت درمی آورد و نسبت به ارزیابی سخنان، عملها، خصلت ها، برخوردها و دستاوردهای عمر و زندگی حساس و هوشیار می کند. در محاسبه، هم در کارها باید دقت شود، هم نیّتها و انگیزه ها، هم حرفها. در یک روز، چه قدر حرف می زنیم؟
در لابه لای این همه حرف، چه قدر خوب و مفید و خداپسند است و چه قدر، دروغ و بیهوده؟
با خیلی ها برخورد می کنیم. امّا این برخوردها، خشمها، خنده ها، انتقادها، تعریفها، احترامها، بی اعتناییها، رفت و آمدها، برای چیست؟ با چه انگیزه ای است، حلال است یا حرام؟ از روی حسد است یا دلسوزی؟
عمر، یک سرمایه ی گرانبهاست و چون به آخر رسد، دیگر باز نمی گردد.
ولی صرف چه می شود؟ به سود ما یا به زیان ما؟ در راه خدا یا در راه شیطان؟
امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق می فرماید:
خدایا! مرا عمری طولانی بده، تا وقتی که عمرم در راه طاعت تو صرف می شود، امّا اگر عمرم چراگاه شیطان شده است، هر چه زودتر جانم را بگیر، پیش از آن که غضب تو بر من مستولی شود(1).
این توجه و دقت، نمونه ای از محاسبه است.
پی نوشت:
1. ر. ک: صحیفه ی سجادیه، دعای بیستم: «عَمَّرنی ما کان عمری بِذلَهً فی طاعتک، فاذا کان عمری مَرتَعاً للشیطان فاقبِضنی الیک».
منبع: حکمت های رضوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام رضا علیه السّلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم (1391).
#شهدا_شرمنده_ایم
? #تلنگر
? شهدا در لحظه شهید نشدند …☺️
آنها سالها در جهاد اکبر جنگیدند ⚔️
و روزها در سرما،گرما،سختی،☀️?? گرسنگی،خطر و… به سر بردند.
لحظه #شهادت لحظه گرفتن پاداش است.?
عاقبت به خیری آسان بدست نمی آید …❌
#شهدا_شرمنده_ایم?
#شهیدمدافع_حرم #رسول_خلیلی
✍️چند سالی بود ڪه با محمدحسن هم سرویس بودم و چون مسافت محل سکونت ما تا محل کار تقریبا زیاد بود فرصت مناسبی بود ڪه همدیگر رو خوب بشناسیم…
?طی این مدت از اخلاقش لذت میبردم. با اینکه مجرد بود و مسیر سرویس ما هم از مناطق بالا شهر تهران میگذشت، بارها توجه کردم که خیلی تلاش میکرد مسائل شرعی رو تو نگاه به نامحرم رعایت کنه!
?رسول همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نامحرم إبا میکرد.
?ازش پرسیدم تو رسول چی دیدی که فکر میکنی شد عامل شهادتش؟
?گفت: به جرات میتونم بگم دوری از نامحرمش… بین رفقا دائما میگیم این صفت رسول باعث شد شهادت رو از خدا بگیره…
?شنیدم از اطرافیان که گفتن: تو صحبت با نامحرم حتی بستگان هم همیشه سرش پایین بود.
?به نقل از دوست شهید
#شهیدمدافع_حرم #رسول_خلیلی
شیخ رجبعلی خیاط:
?شیخ رجبعلی خیاط:
اگر مـــواظب دلـــتان بــاشیــد و غیـــر خـــدا را در آن راه ندهـــید. آنچـــه را دیگـــران نمی بیـــنند ، می بینـــید! آنـــچه را دیــگران نمــی شنــوند ، می شـــنوید!
#شهید_شجاعت_علمداری
?●هروقت قرار بود #مأموریت برود. اگر من راضی نبودم تمام تلاشش را می کرد یا مأموریت را نرود و یا به هر نحوی مرا راضی می کرد.
? اما این بار فرق داشت. مدام گریه? می کردم تا منصرفش کنم، اما نه به گریه هایم #توجه کرد تا سست شود و نه از رفتن منصرف شد.
♦️صبح? با اشک و قرآن? بدرقه اش کردم.
●دستی به #صورتم کشید و خیسی اشکم را به سر و صورتش زد و گفت ” بیا بیمه شدم. صحیح و سالم بر میگردم”
ﺭاﻭﻱ : #همسر_ﺷﻬﻴﺪ
#شهید_شجاعت_علمداری
#سالروز_شهادت ?
#شهید_شجاعت_علمداری
?●هروقت قرار بود #مأموریت برود. اگر من راضی نبودم تمام تلاشش را می کرد یا مأموریت را نرود و یا به هر نحوی مرا راضی می کرد.
? اما این بار فرق داشت. مدام گریه? می کردم تا منصرفش کنم، اما نه به گریه هایم #توجه کرد تا سست شود و نه از رفتن منصرف شد.
♦️صبح? با اشک و قرآن? بدرقه اش کردم.
●دستی به #صورتم کشید و خیسی اشکم را به سر و صورتش زد و گفت ” بیا بیمه شدم. صحیح و سالم بر میگردم”
ﺭاﻭﻱ : #همسر_ﺷﻬﻴﺪ
#شهید_شجاعت_علمداری
#سالروز_شهادت ?