#شهید_محمدرضا_خاوری
?دوست نداشت #ریاکارانه کاری را انجام دهد و گمنامی? را دوست داشت، حضرت زهرا(س)✨ را هم بسیار دوست داشت.
?حضرت #اباعبدالله(ع) را دوست داشت، همانند همین علاقههایش? شد. همانند اباعبدالله(ع) #سر نداشت. همانند حضرت ابوالفضل(ع) یا همانند علی اکبر(ع) قابل شناسایی نبود?
#شهید_محمدرضا_خاوری
شکستن نفس
? شکستن نفس ?
یکبار وارد مسجد شدم. می خواستم به دستشویی بروم.
دو نفر از زیر زمین آمدند و گفتند به خانه می روند، چون چاه دستشویی گرفته است.
? من هم تصمیم گرفتم برای نماز به خانه بروم که ابراهیم وارد شد.
✳️ وقتی ماجرا را فهمید که چاه دستشویی گرفته، آستینش را بالا زد و در را بست و بعد از ربع ساعت بیرون آمد.
✅ بعد دیدیم که توی این ربع ساعت چاه را باز کرده و همه جا را تمیز شسته و… بعد هم مشغول شستن دستان خودش شد.
? ابراهیم برای رضای خدا نفس خودش را می شکست. هیچگاه در این موارد برای خودش شخصیتی قائل نبود.
? برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 2
دلگیرم!!
❤️?
دلگیرم!!
هرچہ میدوم
به گرد پایتـان هم نمیرسم!
مسئلہ یک سـربـنـد و لـبـاس خاکے نیست!
هوای دلـم از حد هشــدار گذشتہ
شہـــــدا یارے ام ڪنید
شهید نشوم مےمیرم…
#دلنوشته
✍️ #دلنوشته
‼️می دانم….
نگاهتان به ماست….
به آینده ای مبهم و ناپیدا…
به کسانیکه باید خاکریز را نگهدارند
به آنان که خاکریز شناسند..
دشمن شناسند…
‼️دشمنی که در خانه است
اهل دروغ و دغل
اهل دنیا و ریا
‼️چشمتان به ماست
و ما مانده ایم بین
قانون و
حکمت و
مصلحت…
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ...
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا …
و
امان از آن روزے ڪہ زمین #شهادت مےدهد …
و آن زمـــین..
خاکِ شلمچہ باشد …
مادر شهید امنیت:
مادر شهید امنیت: اگر 10 پسر دیگر هم داشتم در راه انقلاب میدادم/عاشق میدان سوریه بود اما در تهران شهید شد
مادر شهید مدافع امنیت، #مرتضی_ابراهیمی میگوید: ملارد شلوغ شده بود. مرتضی هم سه روز شبانهروز برای حفظ امینت شهر آنجا حضور داشت و خانه نمیآمد.
عازم سوریه بود که گفته بودند “جا پر شده، برگردید و بار دیگر اعزام شوید."، عاشق حضور در میدان سوریه بود، اما در تهران شهید شد فرمانده گردان بود، با سربازانش که داشتند در منطقه گشت میزدند، سربازان گفتند “شما جلو نروید و در منطقه بمانید"، اما او گفته “من جلوتر میروم تا اگر خطری باشد من با آن مواجه شوم."، جانش را در دستش گرفت و رفت تا سربازانش به خطر نیفتند، شجاع بود و راضی نبود به پای کسی سنگ بخورد.