#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج
❣️ #سلام_امام_زمانم ❣️
#صاحب_عزایماتم کربوبلا بیا
تنها امیدخلق جهان #یابن_فاطمہ
بیشازهزارسالتوخونگریہکردهای ?
ایخونجگر زقامٺزینب #بیا_بیا ?
#آجرکالله_یاصاحبالزمان_عج ?
#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج
پای درس عـــارفان
شیخ رجبعلی خیـــاط:
ﺩﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻫﻤـــﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ، ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺩﻝ ﺷﻤﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ ! ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻋﮑﺲ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﻗﻠـــﺐ ﺍﻭ ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﻭ ﺍﻫﻞ ﻣﻌﺮﻓـــﺖ ﺑﺎ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﺍﻭ ﻣﯽﻓﻬﻤﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺩﺭ ﺑﺮﺯﺥ ﺩﺍﺭﺩ، ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴـــﺎﻥ ﺷﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﻔﺘﻪ ﺟﻤﺎﻝ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﺩﯼ ﮔﺮﺩﺩ، ﯾﺎ ﻋﻼﻗﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻪ ﭘﻮﻝ ﯾﺎ ﻣﻠﮏ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺷﯿـــﺎﺀ، ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺮﺯﺧﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ.
?پای درس عـــارفان
#سردار_شهید_حسن_قربانی_سینی، فرزند علی ،
#سردار_شهید_حسن_قربانی_سینی، فرزند علی ،
در هشتم مرداد ماه سال 1341
در محله گودضرابی زینبیه اصفهان در خانواده ی مومن و مذهبی به دنیا آمد
#شهادت:
با فرارسیدن روز بیست و دوم شهریورماه سال ۱۳۶۵ هجری شمسی، ملائک به زمین آمدند.شهید قربانی که جهت تهیه مقداری از وسایل مانند ماشین تایپ، پرچم، موتور برقی و لوازم عزاداری و مداحی به اصفهان آمده بود در موقع برگشت به جبهه در نزدیکی اهواز ماشین آنها دچار نقص شد و چپ کرد و در شب تاسوعا به #شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپردند…
خاطرات شهدا
⚘﷽⚘
خاطرات شهدا ?
در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت.
می گفت : مثل ارباب همه جا را مثل دود می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم.
از آن روز بیشتر از قبل مفهوم کربلا و
تشنگی امام حسین علیه السلام را فهمید.
#شهیدمحمدهادی_ذوالفقاری ?
#روضه_مصور
شهیدی که هم مانند عمه زینب، اسیر شد.
هم مانند امام حسین (ع) سرش را بریدند…
هم مانند حضرت ابوالفضل (ع) دستش را بریدند
هم مانند علی اکبر حسین (ع) ارباً اربا شد…
?
#روضه_مصور
جانباز #مدافع_حرم
شهید روز تاسوعای حسینی #محرم
#شهید_روح_الله_طالبی_اقدم
عشق به ولایت
✅عشق به ولایت
با دیدن امام اشک شوق از چشمانش جاری شد…
زمانی توفیقی دست داد تا من و مجید و تعدادی دیگر از دوستان به دیدار حضرت امام خمینی(ره) برویم.
آن روز مجید داخل حسینیه جماران کنار من نشسته بود و برای دیدن حضرت امام(ره) پر پر می زد…
مرتب هم سوال می کرد که فکر می کنی ما واقعا امام(ره) را می بینیم؟
بنظرت نگاه امام چطور است؟
از حال و روزش پیدا بود که دل توی دلش نیست. اتفاقا آن روز قبل از ورود کنار در حسینیه یک عکس هم انداختیم.
حتی در عکس هم هیجان و اشتیاق او برای دیدار حضرت امام (ره) پیداست.
آن روز همه وجود مجید از عشق به امام اشباع شده بود. وقتی حضرت امام (ره) وارد شدند مجید شروع کرد به گریه کردن و اشکش سرازیر شد…
خاطره آن روز را هرگز فراموش نمی کنم.
✍️راوی: سردار محمدعلی جعفری
خاطره از #شهیدمجیدبقایی