حقانیت على علیه السلام
حقانیت على علیه السلام
جناب استاد ما علامه طباطبایى صاحب تفسیر قیّم و عظیم المیزان (رضوان الله علیه ) فرموده است که :
استاد ما مرحوم آقا سید على قاضى حکایت کرد که کسى از جنى پرسیده است (و فرموده است شاید آن کس خود مرحوم قاضى بوده است ): طایفه جن به چه مذهب اند؟ آن جن در جواب گفت : ((طایفه جن مانند طایفه انس داراى مذاهب گوناگون اند، جز این که سنى ندارند براى آن که در میان ما کسانى هستند که در واقعه غدیر خم حضور داشتند و شاهد ماجرا بوده اند.))
راقم سطور حسن حسن زاده آملى گوید: بسیارى از صحابه در واقعه غدیر خم حضور داشته اند، و به شاءن نزول کریمه : یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین .(۲۰۷) به راءى المعین شاهد بوده اند، و فرموده رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم : الا من کنت مولا، فهذا على مولاه ، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و احب من احبه … را به حضرو عیانى شنوده اند؛ ولکن هنوز بدن رسول خدا دفن نشده بود که …، و یا به قول سید حمیزى در قصیده عینیه :
حتى اذا واروه فى لحده
و انصرفوا عن دفنه ضیعوا
ما قال الاءمس و اوصى به
و آثروا الضر بما ینفع
و قطعوا ارحامه بعده
فسوف یجزون بما قطعوا
لاجرم آن فرقه جن مسلمان مؤ من را (رحمه الله علیهم ) بر این قوم انس ، فضر شرف است ؛ فاعتبروا یا اولى الابصار.(۲۰۸)
داستان های عارفانه در آثار (علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله )
سکوت پیامبر در واقعه غدیر
سکوت پیامبر در واقعه غدیر
چنین گویند که شبلى در روز غدیر نزدیک یکى از معروفان شد از علویان و او را تهنیت کرد آنگه گفت : یا سیدى تو دانى تا اشارات در آن چه بود که جدت دست پدرت گرفت و برداشت و سخن نگفت .
گفت : ندانم .
گفت : اشارت بود به آن که زنانى که از جمال یوسف بى خبر بودند زبان ملامت در زلیخا دراز کردند و گفتند امراة العزیز تو را و دفتیها عن نفسه قد شغفها حبا انا لنریها فى ضلال مبین او خواست تا طرفى از جمال یوسف به ایشان نماید مهمانى ساخت و آن زنان را بخواند و در خانه دو در بر و بنشاند و یوسف را جامه هاى سفید در پوشید و گفت : براى دل من از این خانه در رو و به آن در بیرون شو و ایشان را گفت : من مى خواهم تا این دوست خود را یک بار بر شما عرض کنم براى دل من هر کدام به او مبرتى کنید.
گفتند: چه کنیم ؟
گفت : هر یک را کاردى و ترخجى به دست مى دهم چون آید هر یک پاره ترنجى ببرید و به او دهید.
گفتند: چنین کنیم .
چون از در در آمد و چشم ایشان بر جمال او افتاد خواستند که ترنج ببرند دست ها ببریدند و حیرت زده شدند، چون برفت ، گفتند: حاش الله ماهذا بشر ان هذا الا ملک کریم .
گفت : دیدید این آن است که شما زبان ملامت بر من دراز کردید به سبب این فذلکن الذى لمتنى فیه ، رسول علیه السلام هم این اشارت کرد، گفت : این آن مرد است که اگر وقتى در حق او سخنى گفتم شما را خوش نیامد زبان ملامت دراز کردید. امروز بنگرید تا خداى تعالى در حق او چه گفت او را چه پایه نهاد و چه منزلت داد، آنگه گفت : الست اولى بکم من کم بانفسکم ، الخ .(۲۰۹)
داستان های عارفانه در آثار (علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله )
سکوت پیامبر در واقعه غدیر
سکوت پیامبر در واقعه غدیر
چنین گویند که شبلى در روز غدیر نزدیک یکى از معروفان شد از علویان و او را تهنیت کرد آنگه گفت : یا سیدى تو دانى تا اشارات در آن چه بود که جدت دست پدرت گرفت و برداشت و سخن نگفت .
گفت : ندانم .
گفت : اشارت بود به آن که زنانى که از جمال یوسف بى خبر بودند زبان ملامت در زلیخا دراز کردند و گفتند امراة العزیز تو را و دفتیها عن نفسه قد شغفها حبا انا لنریها فى ضلال مبین او خواست تا طرفى از جمال یوسف به ایشان نماید مهمانى ساخت و آن زنان را بخواند و در خانه دو در بر و بنشاند و یوسف را جامه هاى سفید در پوشید و گفت : براى دل من از این خانه در رو و به آن در بیرون شو و ایشان را گفت : من مى خواهم تا این دوست خود را یک بار بر شما عرض کنم براى دل من هر کدام به او مبرتى کنید.
گفتند: چه کنیم ؟
گفت : هر یک را کاردى و ترخجى به دست مى دهم چون آید هر یک پاره ترنجى ببرید و به او دهید.
گفتند: چنین کنیم .
چون از در در آمد و چشم ایشان بر جمال او افتاد خواستند که ترنج ببرند دست ها ببریدند و حیرت زده شدند، چون برفت ، گفتند: حاش الله ماهذا بشر ان هذا الا ملک کریم .
گفت : دیدید این آن است که شما زبان ملامت بر من دراز کردید به سبب این فذلکن الذى لمتنى فیه ، رسول علیه السلام هم این اشارت کرد، گفت : این آن مرد است که اگر وقتى در حق او سخنى گفتم شما را خوش نیامد زبان ملامت دراز کردید. امروز بنگرید تا خداى تعالى در حق او چه گفت او را چه پایه نهاد و چه منزلت داد، آنگه گفت : الست اولى بکم من کم بانفسکم ، الخ .(۲۰۹)
داستان های عارفانه در آثار (علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله )
بخشي از متن #خطبه_غدير
بخشي از متن #خطبه_غدير
بخش چهارم: بلند کردن امیرالمومنین علیه السلام بدست رسول خداصلی الله علیه و آله
مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وَ واعی عِلْمی، وَ خَلیفَتی فی اُمَّتی عَلی مَنْ آمَنَ بی وَعَلی تَفْسیرِ کِتابِ الله عَزَّوَجَلَّ وَالدّاعی إِلَیْهِ وَالْعامِلُ بِمایَرْضاهُ وَالُْمحارِبُ لاَِعْدائهِ وَالْمُوالی عَلی طاعَتِهِ وَالنّاهی عَنْ مَعْصِیَتِهِ. إِنَّهُ خَلیفَةُ رَسُولِ الله وَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَالْإمامُ الْهادی مِنَ الله، وَ قاتِلُ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ بِأَمْرِالله. یَقُولُ الله: (مایُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَی).
بِأَمْرِکَ یارَبِّ أَقولُ: اَلَّلهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ (وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ) وَالْعَنْ مَنْ أَنْکَرَهُ وَاغْضِبْ عَلی مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.
هان مردمان! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من. و هموست جانشین من در میان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا که مردمان را به سوی او بخواند و به آن چه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید. او پشتیبان فرمانبرداری خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا و کسی که به فرمان خدا با پیمان شکنان، رویگردانان از راستی و درستی و به دررفتگان از دین پیکار کند. خداوند فرماید: «فرمان من دگرگون نخواهدشد.»
پروردگارا! اکنون به فرمان تو چنین می گویم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار. و دشمنان او را دشمن دار. پشتیبانان او را پشتیبانی کن. یارانش را یاری نما. خودداری کنندگان از یاری اش را به خود رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود را فرود آور.
اللهمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ الْآیَةَ فی عَلِی وَلِیِّکَ عِنْدَتَبْیینِ ذالِکَ وَنَصْبِکَ إِیّاهُ لِهذَا الْیَوْمِ: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً)، (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَالْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ). اللهمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی قَدْ بَلَّغْتُ.
معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که: «امروز آیین شما را به کمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم.» «و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.» خداوندا، تو را گواه می گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم.
چرا خداوند به پیغمبر در #غدیر گفت: " بلّغ ما اُنزل الیک" «آن چه به تو نازل شده است به مردم بیان کن و برسان»؟
?
چرا خداوند به پیغمبر در #غدیر گفت: ” بلّغ ما اُنزل الیک” «آن چه به تو نازل شده است به مردم بیان کن و برسان»؟
چون آن چه به عنوان #دین باید از طریق پیامبر گفته می شد، پیش از آن گفته شده بود؛ اما چون به بیان نیامده بود، درقلمرو دین قرار نگرفته بود. دین آن هایی را می گویند که بیان شده باشد و گرنه، پیامبر حقایق فراوانی را در معراج گرفته است اما همه ی آن حقایق را بیان نکرد.
حتی حضرت باقر(علیه السلام) فرمود: جدّ ما، با احدی در کنه آن چه با #عقل خود یافته بود سخن نگفت.
پس معلوم است یافته های حضرت خاتم که هنوز به بیان نیامده است، با احدی مطرح نشده است.
#خلافت و #ولایت علی(علیه السلام) در #معراج پیامبر بیان شده بود، روز غدیر تنها اظهار آن بود.
پیامبر «من کنت مولاه» را از قبل گرفته بود ونه در روز غدیر. در واقع، آن را در معراج هایش گرفته بود. در واقع تا قبل از غدیر، فقط آن ها را به بیان نیاورده بود، نه این که از آن مطلع نباشد. لذا ما تبلیغ را از مقام اظهار می گیریم نه مقام ایجاد.
پس، از آیه ی “یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک"َ ما این گونه استظهار می کنیم که #تبلیغ مقام #اظهار است، نه این که خداوند به پیامبر بگوید روز غدیر علی را از طرف ما جعل کن؛ چرا که این جعل را پیامبر از قبل از خداوند گرفته بود. این غدیر تنها مقام تبلیغ است. یعنی آن چه را قبلا گرفته ای و تا کنون مخفی داشته ای رابیان کن.
خلافت علی (ع) و فرزندانش به همان جعلی است که رسالت پیامبر است،
لذا غدیر را مقام ظهور می گیریم. یعنی به همان جعل رسول الله به مقام نبوت و رسالت، امیرالمومنین هم به مقام خلافت مجعول است.
▬▬▬▬ஜ۩?۩ஜ▬▬▬▬
?سخنرانی حضرت استاد #صمدی_آملی در محرم سال 93
آیا #امامت جزء #اصول_دین است یا اصول #فروع_دین؟
?☘️
☘️
?
☘️ آیا #امامت جزء #اصول_دین است یا اصول #فروع_دین؟
«َو إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»
در ایام نبوت، ربّ #ابراهیم، او را در همان ایامی که نبی الله بود و حتی با این که رسول بود، آزمود. او را مورد #امتحانات و کلماتی قرار داد؛ و ایشان همه ی آن کلمات را به اتمام رساند. «فاتَمَّهُنَّ» که ضمیر اتمّ به ابراهیم برمی گردد، به این معنی است که تمام امتحانات و آزمایشات سخت الهی را به اتمام رسانید.
«فاتمهن» که ضمیر اتم به ابراهیم برمی گردد، به این معنی است که تمام امتحانات و آزمایشات سخت الهی را به اتمام رسانید.
بعد خدای متعال به ایشان اشاره کرد یا رب ابراهیم قال: «انی جاعلک للانسان اماما.»
مرتبه #امامت، بالاتر از مرتبه ی #نبوت است.
?
اگر بخواهیم مثل همین آیه را به عنوان یک دلیل محکم برای اثبات اصل امامت استفاده کنیم، باید امامت را جزو اصول دین بدانیم نه اصول مذهب؛ یعنی امامت هم از اصول مذهب و هم از اصول دین است. که «انّ الدین عندالله الاسلام». یک دین از اول به حضرت #آدم القا شده است. همان دین، استمرار پیدا کرده است تا به زمان خاتم انبیا رسیده و آن دین، در غدیر به اکمال رسیده است و همین دین کامل شده، به عنوان قیم و سرپرست امور مردم، بعد از خاتم انبیا شده است. اگر بخواهیم از مثل این آیه ی شریفه استنباط کنیم که امامت از اصول اعتقادی ماست، باید طبیعتا امامت را به عنوان یک اصل دینی به کار ببریم، نه به عنوان دایره ی مذهب بعد از ظهور پیغمبر ما، که این مذهب به اسم مبارک حضرت #صادق مشهور شد و گر نه مذهب ما هم مذهب جعفری است، هم باقری و هم سجادی هم حسینی و هم حسنی و هم علوی و هم محمدی است.
▬▬▬▬ஜ۩?۩ஜ▬▬▬▬
?سخنرانی حضرت استاد #صمدی_آملی در محرم سال 93