#یابنالحسنڪجایی
#یابنالحسنڪجایی
ترسم اینِ بمیرم نبینمت
واسه دیدنت دلم شور میزنه
اضطراب بازی با جونم میڪنه
انتظار داره دیوونم میڪنه
#بهوصلخوددواییڪندلدیوانهمارا
#سهشنبههاودلمجمڪرانیازاحساس
▫️امام على (علیه السلام):
▫️امام على (علیه السلام):
?پرهیزکاران در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه مى خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مى یابند.
?وقتى به آیه اى برسند که تشویقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند، و با جان پر شوق در آن خیره شوند، و گمان مى برند که نعمتهاى بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد
?و هر گاه به آیه اى مى رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند، و گویا صداى بر هم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنین افکن است، پس قامت به شکل رکوع خم کرده، پیشانى و دست و پا بر خاک مالیده، و از خدا آزادى خود را از آتش جهنّم مى طلبند.
✍?خطبه 193(همام) #نهج_البلاغه
میرزا جواد آقا ملڪی تبریزی:
میرزا جواد آقا ملڪی تبریزی:
شخصی به محضر رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از فقر خود شڪایت ڪرد.
حضرت به او فرمود : هر وقت داخل خانه ات شدی
①← سلام ڪن هرچند ڪسی در خانه نباشد
②← بر من صلوات بفرست.
③← سپس سوره قل هو الله احد را یڪ مرتبه بخوان ، تا فقرت برطرف شود.
? آن مرد چنین ڪرد و چیزی نگذاشت ڪه آن قدر رزق و روزی اش زیاد شد ڪه به همسایگانش نیز ڪمڪ مالی می ڪرد.
?اسرار الصلاه، میرزا جواد آقا ملڪی تبریزی، ص۲۶۲
همسر شهید :
✍️همسر شهید :
?| یک سالی از #زندگی مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، #برویم خانه شان?
گفته بود ( یک مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان )
همراه عباس و دختر چهل روزه مان رفتیم?
از در که #وارد شدیم، فهمیدیم آن جا جای ما نیست.خانم ها و آقایان #مختلط نشسته بودند و خوش و بش می کردند?
از سر اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم، ولی #نتوانستیم آن وضعیت را تحمل کنیم.?خدا حافظی کردیم و آمدیم بیرون
پیاده راه #افتادیم سمت خانه? عباس ناراحت بود.بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد‼️
قدم هایش را بلند بر می داشت که #زود تر برسد
به خانه که #رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر گریه?
مدام خودش را سرزنش می کرد که #چرا به آن مهمانی رفته
کمی که آرام شد، وضو گرفت
سجاده اش را گوشه ای #پهن کرد و ایستاد به نماز
تا نزدیک #صبح صدایش را می شنیدم
قرآن می خواند و اشک می ریخت?
آن شب خیلی از #دوستانش آنجا ماندند.برای شان مهم نبود که شاید خدا راضی نباشد
ولی عباس همیشه یک قهرمان بود؛ حتی در مبارزه با #نفس اماره اش✌️ |?
#شهید_عباس_بابایی?
وصیت نامه #شهید_عباس_ابائی به همسر وفرزند
وصیت نامه #شهید_عباس_ابائی به همسر وفرزند
بسم الله الرحمن الرحیم
همسرم ! راه خدا را انتخاب کن که جز این راه برای خوشبختی راه دیگری وجود ندارد
. . . ملیحه جان همانطوری که میدانی احترام مادر واجب است . اگر انسان کوچکترین ناراحتی داشته باشد اولین کسی که سخت ناراحت می شود مادراست که همیشه به فکر فرزند یعنی جگرگوشه اش می باشد. . .
. . . ملیحه جان اگر مثلا نیم ساعتی فکر کردی راجع به موضوعی هرگز به تنهایی فکر نکن حتما از قرآن مجید و سخنان پیامبران - امامان استفاده کن و کمک بگیر- نترس هر چه می خواهی بگو. البته درباره هر چیزی اول فکر کن . هر چه که بخواهی در قرآن مجید هست مبادا ناراحت باشی همه چیز درست می شه ولی من می خواهم که همیشه خوب فکر کنی . مثلا وقتی یک نفر به تو حرفی می زند زود ناراحت نشو درباره اش فکر کن ببین آیا واقعا این حرف درسته یا نه . البته بوسیله ایمانی که به خدا داری?
خوشبخت کسی که عشق احمد(ص)دارد
خوشبخت کسی که
عشق احمد(ص)دارد
در قلب و رخش
نور محمد(ص) دارد
هر کس بفرستد
به محمد #صلوات
در آخـــرتش
ثواب بی حد دارد
?اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم?