#خاطرات_شهدا
#خاطرات_شهدا ?
? #همسر بزرگوار شهید علیجانی
?خداحافظی? میثم مدل خاصی بود.
#کوچه ما یک پیچی دارد، تا سرپیچ که میرفت برمیگشت. #لبخند میزد و خداحافظی میکرد.
?سال 91 ازدواج? کردیم. از طریق همسر یکی از همکاران #آقامیثم با هم آشنا شدیم. برایم مهم♨️ بود با کسی که #ازدواج میکنم مذهبی باشد. علاقه داشتم با یک #پاسدار زندگی کنم.
?بعد از ازدواجمان? مدام از دوستان #شهیدش میگفت. فرزندم حدود ۳ ماه پس از شهادت? پدرش #بدنیا_آمد. میثم میگفت: پسرم باید طوری تربیت شود که #شهید شود.
?شجاعت #همسرم را برای فرزندم تعریف میکنم. میثم خیلی شجاع بود. در #خانطومان چهار نفر از تکفیریها? محاصرهاش میکنند، آن قدر #شجاع بود که سه نفرشان? را به درک واصل میکند و یک نفر از ترس فرار? میکند.
?پنج سال از زندگی مشترکمان? نگذشت که #شهید_شد. ولی خیلی چیزها از همسرم آموختم.
?پاسدار رشید #سپاه اسلام صحابه آخرالزمانی حضرت رسول الله(ص) #میثم_علیجانی از تکاوران گردان صابرین لشکر عملیاتی 25 کربلا مازندران از مربیان گروه #مستشهدین #جانباز مدافع حرم و جامانده از قافله شهدای خان طومان? بود که در درگیری با گروهک تروریستی پژاک در شمال غرب کشور به شهادت رسید??
#شهید_میثم_علیجانی
#ایام_شهادت?
#فرمانده_اى_كه_انگار_فرمانده_نبود!
#فرمانده_اى_كه_انگار_فرمانده_نبود!
?آن شب به سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند ولی ما او را نمى شناختيم. هنگام خواب گفتیم: پتو نداریم! گفت: ایرادی نداره. یک برزنت زیر خود انداخت و خوابید.
?….صبح وقت نماز فرمانده گردانمان آمد و گفت: برادر خرازی شما جلو بایستید. و ما آنوقت تازه او را شناختیم….
? به ياد سردار شهيد حاج حسين خرازى
❌ مسئول يعنى مثل مردم بودن، مردمى بودن….!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#کتاب_عارفانه#قسمت_چهارم 4⃣
#کتاب_عارفانه?(فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_چهارم 4⃣
? «تویی که نمی شناختمت»?
این گـــ?ــل پــر پـــــر از کجا آمده
از سفـــــر کربـــــ و بـــــلا آمده
امروز سوم اسفند سال 1364 است. جمعیت این شعار را میداد و پیکـــــر شهـــ?ــید را از مقابل منزلش به سمت مسجد امین الدوله حرکت داد. بعد هم از مسجد به همراه جمعیت راهی بازار مولوی شدیم.
✨✨✨✨✨
جمعیت که بیشتر آنها از جوانان مسجــد وشاگردان آیت الله حق شناس بودند شدیداً گریــــــه میکردند و طاقت از کف داده بودند.
من مدتی بود که به خدمت حضرت آیت الله الحق،
حاج آقا حق شناس این استاد اخلاق و سلوک می رسیدم و از جلسات پر بار این استاد استفاده می کردم.
✨✨✨✨✨
سال ها بود که به دنبال یک استاد معنوی می گشتم و حالا با راهنمایی برخی علمای ربانی #تهران توانسته بودم به محضر این عالم خود ساخته راه پیدا کنم.
شنیده بودم که حضرت استاد این شاگرد خود را بسیار دوست داشته،برای همین تصمیم گرفتم که در مراسم تشییع این شهید عزیز شرکت کنم.
مراسم تشییع به پایان رسید. پیکر شهـید را به سوی بهشت زهرا(س)بردند .من هم همراه انها رفتم.
✨✨✨✨✨
در آنجا به دلیل اینکه شهـــــ?ـــــید در حین نبرد به شهادت رسیده بود،بدون غسل و کفن با همان لباس نظامی آمادهی تدفین شد..
چند ردیف بالاتر از مزار عارف مبارز،شهیــ?ـــد چمران،برای تدفین او انتخاب شد.من جلو رفتم تا بتوانم چهرهی شهید را ببینم..
درب تابوت باز شد.چهرهی معصوم و دوست داشتنی شهید را دیدم.شاداب و زیبا بود.
✨✨✨✨✨
گویی به خواب عمیقی فرو رفته❗️
اصلا چهرهی یک انسانی که از دنیا رفته را نداشت.
تازه دوستان او میگفتند:از شهــادت او شش روز میگذرد ‼️
دست این شهید به نشانهی ادب روی سیـــــنه اش قرار داشت!!
یکی از همرزمانش میگفت…..
#ادامه_دارد …
#دلنوشتـــــہ
??
#دلنوشتـــــہ
▫️"دلٺـــــ”
دریـــــا مےنوشٺـــــ
▫️و “نگاهٺـــــ”
طوفـــــان مےسرود !
◽️تو رفتـــــے
تا خیابانهاے شهر را
گامهای نامردمے، آلوده نڪند …
°•{مدافـــــع حـــــرم
#شهید_سیدرضا_طاهـــــر??}•°
#کتاب_بخونیم #ڪفاره
? #کتاب_بخونیم
? #ڪفاره
پدر رو بہ من با عصبانيت گفت :
«چرا ڪار زنت را انجام ميدی ،
ڪار زن و مرد از هم جداست ?!»
هنوز حرفش تمام نشده بود ڪه عباس وارد حياط شد و گفت :
«بابا شما اشتباه مےڪنی ؛
من هم اگر زن بگيرم ڪار مےڪنم !
ڪار ڪردن مرد برای زن توی خونہ ،
خيلی خوبہ و
مےتونہ ڪفاره بعضی گناهان باشہ !»
حالا پس از عباس ،
پدر بہ خانواده ڪمڪ مےڪند .
اين سنت را
عباس ميان خانواده بہ جا گذاشت .
? #شهید_عباس_صفی
? #آن_سوی_دیار_دل
فردای قیامت
? ? آیت الله بهجت (ره) ؛
? فردای قیامت
که هیچ چیز از انسان نمی خرند
#اشک_بر_سیدالشهداء را مثل دانه ی
مروارید برایش نقد می کنند ?
? صل الله علیک یا اباعبدالله ?
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج