#حاجآقاپناهیان
#حاجآقاپناهیان
توی دِلِت بِگو حُسِین(ع)نِگاهَم میکُنِه
عَباس(ع)نِگاهَم میکُنِه
حَتی اَگَرم اینطور نَباشِه
خُدا بِه حُسِین میگِه:
حُسینَم…
نِگا این بَندَمو
خِیلی دِلِش خوشِه
ناامیدِش نَکُن
یه نگاهیم بهش بکن این خیلی مطمئن حرف میزنه هاا…
خیلے قشنڱہ این مٺن..
?? خیلے قشنڱہ این مٺن..
اولين روزے ڪه امام حسين (ع) #روزه ڱرفٺند؛ همہے اهل بيٺ در ڪنار سفره جمع شدند؛
پيامبر اڪرم (ص) رو بہ امام حسين فرمودند:
حسين جان عزيزم روزه اٺ را باز ڪن. .. امام حسين فرمودند:
جايزه ے من چہ خواهدبود؟!
پيامبر فرمودند: نصف محبٺم را به ڪسانے ڪه ٺو را دوسٺ دارند مےبخشم.
حضرٺ علــے(ع) فرمودند:
پسرم حسين جان بفرما.. باز امام فرمودند:
جايزه من چہ خواهدبود؟
امیرالمؤمنیـن فرمودند: نصف عبادٺ هايم براے ڪسانےسٺ ڪه عاشق ٺو هستند.
حضرٺ فاطمه(س) فرمودند:
عزيز دلم افطار ڪن..امام حسين پرسيدند:
جايزه شمابہ من چيسٺ؟
حضرٺ فرمودند: نصف عبادٺ هايم را بہ ڪسانے ڪه بر ٺو ڱريه مےڪنند مے بخشم.
امام حسن(ع) فرمودند:
برادر جان روزه اٺ را بازڪن و
امام همان سوال را پرسيدند.
حضرٺ پاسخ دادند: من تا همہے ڱنهڪاران را بر ٺو نبخشم به بهشٺ نخواهم رفٺ.
و درهمين حال جبرئيل بر پيامبر نازل شد فرمود خدا مے فرمايد:
من از شماها مهربانٺر هسٺم و آنقدر آن ڪسانے ڪه عاشق ٺو هسٺند را به بهشٺ ميبرم ٺا ٺو راضے شوے یا حسین..
#روحےلڪالفداءیاعطشان?
زندگی نامه و خاطرات سرلشکر شهید مصطفی ردانی پور.
امسیری_ام?
#کانال_بهشت_خانواده?
https://eitaa.com/Namazekhoobe
? #نماز
? #شهدا
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
?مصطفی بعد از دوره ابتدایی به دبیرستان سعدی رفت.
?دیگر از اون رفتارها و شوخی های دوران بچگی خبری نبود.
?برای بچه ها کتاب میبرد و با اونها دوست میشد.خیلی از بچه ها رو اهل نماز و مقید به دین کرد.
?با بچه مذهبی ها صحبت کرد و اونها رو به نمازخانه دعوت کرد و از اهمیت نماز جماعت گفت.
احادیثی از پیامبر در مورد اهمیت نماز جماعت براشون خوند.
?تلاش او بالاخره نتیجه داد و از فردای اون روز نماز جماعت در مدرسه راه اندازی شد…..
?زندگی نامه و خاطرات سرلشکر شهید مصطفی ردانی پور.
نیایش شبانه
نیایش شبانه
الهی!
گفتم : ز پا افتاده ام
گفتی : بلندت می کنم !
گفتم : بهشتم می بری؟
گفتی : ضمانت می کنم !
گفتم : که ادعونی بگم ؟
گفتی : اجابت می کنم !
گفتم : که من شرمنده ام
گفتی : که پاکت می کنم !
گفتم : که یارم می شوی ؟
گفتی : رفاقت می کنم !
گفتم : ندارم توشه ای ،
گفتی : عطایت می کنم !
گفتم : دردمندم خدا
گفتی : مداوایت کنم !
خدایا شکرت
شبتون خوش
نیایش شبانه
نیایش شبانه
الهی!
گفتم : ز پا افتاده ام
گفتی : بلندت می کنم !
گفتم : بهشتم می بری؟
گفتی : ضمانت می کنم !
گفتم : که ادعونی بگم ؟
گفتی : اجابت می کنم !
گفتم : که من شرمنده ام
گفتی : که پاکت می کنم !
گفتم : که یارم می شوی ؟
گفتی : رفاقت می کنم !
گفتم : ندارم توشه ای ،
گفتی : عطایت می کنم !
گفتم : دردمندم خدا
گفتی : مداوایت کنم !
خدایا شکرت
شبتون خوش
نیایش شبانه
نیایش شبانه
الهی!
گفتم : ز پا افتاده ام
گفتی : بلندت می کنم !
گفتم : بهشتم می بری؟
گفتی : ضمانت می کنم !
گفتم : که ادعونی بگم ؟
گفتی : اجابت می کنم !
گفتم : که من شرمنده ام
گفتی : که پاکت می کنم !
گفتم : که یارم می شوی ؟
گفتی : رفاقت می کنم !
گفتم : ندارم توشه ای ،
گفتی : عطایت می کنم !
گفتم : دردمندم خدا
گفتی : مداوایت کنم !
خدایا شکرت
شبتون خوش