درمان شب اداری کودکان
دمڪرده #زنجبیل با #عسل
پرهیز از سردیها «چاے و لبنیات و خیار…»
ضماد پیاز رنده شده با نوڪ قاشق چاے خورے ازمخلوط #نمڪ دریا و دارچین بہ زیر شڪم بہ مدت ۱۵دقیقہ درچندشب متوالی
درمان شب اداری کودکان
دمڪرده #زنجبیل با #عسل
پرهیز از سردیها «چاے و لبنیات و خیار…»
ضماد پیاز رنده شده با نوڪ قاشق چاے خورے ازمخلوط #نمڪ دریا و دارچین بہ زیر شڪم بہ مدت ۱۵دقیقہ درچندشب متوالی
نکته های شنیدنی: غذایی مناسب برای زنی که تازه #زایمان کرده است
? نکته های شنیدنی: غذایی مناسب برای زنی که تازه #زایمان کرده است
غذایی مناسب برای زنی که تازه زاییده است
? پیامبر اکرم صلوات الله علیه واله:
? نزد من ، برای زن تازه زا، شفایی مانند #خرما و برای بیمار درمانی مانند #عسل وجود ندارد .
✳️ اولین چیزی که زن تازه زا میخورد باید رطب باشد.
? منبع: طب جامع پیامبر اعظم ص۱۰۸. کنز العمال ج ۱۰،ص۴۴.
چهار نصیحت لقمان به فرزندش:
چهار نصیحت لقمان به فرزندش:
✨در حال نماز مراقب دلت باش
✨سر سفره مراقب شکمت باش
✨در خانه ی مردم مراقب چشمت باش
✨در میان مردم مراقب زبانت باش
چهار نصیحت لقمان به فرزندش:
چهار نصیحت لقمان به فرزندش:
✨در حال نماز مراقب دلت باش
✨سر سفره مراقب شکمت باش
✨در خانه ی مردم مراقب چشمت باش
✨در میان مردم مراقب زبانت باش
داستان
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محله های شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد… زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگش ت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید: خدایا شکر… خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:
بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم❣