ترویج بی عفتی با دوچرخه سواری
علاوه بر پیامدهای فردی دوچرخه سواری دختران؛ نباید از پیامدهای زیان بار آن در عرصه اجتماع و تهدید امنیت اخلاقی و عفت عمومی جامعه هم غافل ماند. این رفتار به خصوص از سوی دختران نوجوان و جوان در پارکها و کوچه و خیابانها با توجه به حالت نشستن بر روی دوچرخه و نوع پوششان، غالباً موجب تحریک نوجوانان و جوانانی میشود.
دوچرخه سواری بانوان چند وقتی است که بشدت از سوی برخی روشنفکران سیاسی زن در سطح کشور مطرح میشود که با حمایت و تشویق سعی میکنند زنان ایرانی را به دوچرخه سواری سوق دهند و مدعی هستند که این یک ورزش است چرا باید حقوق زنان پایمال شود؟! و زنان از این امر مهم که تناسب وزنی هم به آنها میدهد نهی شود؟ و مسائل دیگری که این روزها از گوشه و کنار کشور میشنویم.
اما در چند ماهه گذشته گویا در سایه غفلت و بی توجهی مسئولین فرهنگی و انتظامی زنان و دختران دوچرخه سوار که فقط در محیطهای مخصوص بانوان مشغول دوچرخه سواری بودهاند جرئت پیدا کرده و به سطح شهر و بوستانها و پارکها آمدهاند و با اوضاع بسیار اسف بار و با تشویق زنان سیاسی روشنفکر مشغول دوچرهع سواری در سطح شهرها هستند و فرهنگ ایرانی و اسلامی را زیر چرخ های دوچرخههایشان له و آسفالت میکنند.
در برخی از مکانها آن قدر اوضاع اسف بار است که دختران همراه با پسران بر دوچرخه های دو نفره مینشینند و رکاب میزنند و در موارد دیگر به خصوص در پارکها و بوستانهای بزرگ با پسران مسابقههای دوچرخه سواری میگذارند!
بر اساس گزارشها و مشاهدات از شهر تهران زنان و دختران به صورت آزادانه بر خلاف شرع اسلام و عرف جامعه در خیابانهای اصلی هم دوچرخه سواری میکنند.
امام صادق(علیهالسلام) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل میکنند: که حضرت از سوار شدن زنان بر زین نهی کردهاند. (1)
در ادامه میفرمایند: زین مرکب نفرین شده ای برای زنان است. (2)
اگر مروری تاریخی هم به این قضیه داشته باشیم، متوجه میشویم که سیره و روش مسلمانان در صدر اسلام و تا مدتها پس از آن چنین بوده است که در مسافرتها و جابجاییها، خانمها بر کجاوه سوار میشدند و بر زین حیوانات سوار نمیشدند
این دو روایت، بانوان را از نشستن بر زین و سوارکاری نهی میکند و شدت نهی در روایات دوم به حدی است که مرتکب این عمل مورد نفرین امام صادق(علیهالسلام) قرار گرفته است. امام صادق (علیهالسلام) در ضمن روایت دیگری که علائم آخرالزمان را بیان میکنند، چنین فرمودند: «(در آن زمان) زنان بر زینها سوار میشوند». (3)
امیر مۆمنان علی(علیهالسلام) در حدیثی با اشاره به این نهی، میفرمایند: «زنان خود را، بر زینها سوار نکنید، که این کار باعث تحریک و تهییج شدن آنان به سمت فساد و گناه میشود.» (4)
بنابراین در روایات رسیده از ائمه معصومین(علیهم السلام) از سوارکاری زنان به این دلیل که باعث تحریک هیجان و مسائل غریزی و جنسی آنان و کشیده شدن به سمت فساد و گناه میشود، به شدت نهی میکند.
حال اگر پرسیده شود که ارتباط این روایات با مسئله دوچرخه سواری بانوان چیست؟ در پاسخ باید گفت، با توجه به تعابیری که در روایات آمده یعنی زین و نشستن بر زین، و در نظر گرفتن این نکته که در اینجا سوارکاری و نشستن بر اسب و امثال آن خصوصیتی ندارد، بلکه نهی متوجه نشستن بر هر زینی است؛ چه زین اسب و چه زین حیوانات دیگر باشد و یا اینکه زین دوچرخه، موتور سیکلت و وسایل نقلیه مانند آن باشد.
اگر مروری تاریخی هم به این قضیه داشته باشیم، متوجه میشویم که سیره و روش مسلمانان در صدر اسلام و تا مدتها پس از آن چنین بوده است که در مسافرتها و جابجاییها، خانمها بر کجاوه سوار میشدند و بر زین حیوانات سوار نمیشدند.
بنابراین در روایات رسیده از ائمه معصومین (علیهم السلام) از سوارکاری زنان به این دلیل که باعث تحریک هیجان و مسائل غریزی و جنسی آنان و کشیده شدن به سمت فساد و گناه میشود، به شدت نهی میکند
بنابراین اسلام و آموزه های ارزشمند آن، عفت و حیا را بر زن میپسندد و یکی از اموری که آمادگی برای بی عفتی و بی حیایی زن میشود، دوچرخه سواری دختران است.
علاوه بر پیامدهای فردی دوچرخه سواری دختران؛ نباید از پیامدهای زیان بار آن در عرصه اجتماع و تهدید امنیت اخلاقی و عفت عمومی جامعه هم غافل ماند. این رفتار به خصوص از سوی دختران نوجوان و جوان در پارکها و کوچه و خیابانها با توجه به حالت نشستن بر روی دوچرخه و نوع پوششان، غالباً موجب تحریک نوجوانان و جوانانی میشود.
بر اساس آموزه های اسلامی در برنامه ریزیهای تربیتی، آموزشی، اوقات فراغت، سرگرمی، تفریح و ورزش دختران و فرزندانمان، شایسته است متناسب با فرهنگ دینی خودمان عمل بکنیم و از الگو پذیری و آموزه های اشتباه و آسیبزای، بر اساس فرهنگ تحمیلی بیگانگان دوری کنیم.
پی نوشت ها:
1. وسایل الشیعه ج 20 ص 178، اصول کافی ج 5 ص 516
2. وسایل الشیعه ج 11 ص 497
3. مستدرک الوسایل ج 14 ص 261
4. وسایل الشیعه ج 20 ص 178، اصول کافی ج 5 ص 516