✅تغییر حالات درونی در اثر همنشینی با اولیاء الله
عالم ربانی میرزا محمد علی اصفهانی که در فنون عقليات و مقامات عالیه سلوک را دارا بود سؤال کردند موجب زهد و اعراض شما از زخارف دنیویه و انقطاع از مشتهيات و مألوفات جسمانیه چه بود؟
فرمودند که: در ابتدای حال غالبا همراه اصحاب کمالات ظاهریه و با چند نفر از همسالان خود رفاقت داشتم و هم صحبت بودم
روزی در یکی از محلات اصفهان می گذشتیم که شنیدیم که مولانا آخوند ملاحسین تفلیسی در آن محله ساکن و صاحب زهد و ورع کاملی است
به قصد لقای او به منزلش رفته ، چون به دیدار او فایز شدیم از صحبت با ایشان لذت برده و در خدمت او ماندیم تا اینکه آفتاب روز رفت
آخوند تفلیسی از جای خود برخواست ما گمان کردیم که جهت تهیه اسباب پذیرایی ما می رود
عرض کردیم که نیاز به زحمت شما نیست و تكلفی در کار نیست
مولانا تبسمی نمودند و فرمود: وقت نماز مغرب است می روم به ادای آن قیام نمایم
هرگاه شما مایل باشید که شب را با هم باشیم هر چه (غذا) باشد حاضر خواهم نمود
چون دیدیم ماندن ما زحمت برای ایشان نیست صحبت با ایشان را غنیمت شمرده و ماندیم
بعد از ساعتی آخوند از ادای وظایف عبادت فارغ شد و چراغی سفالین و سفره نانی و قدح آبی حاضر ساخته و برای عدد هر یک ، یک قرص نان آورد!
بعد از تناول آن ، هنگام خواب رسید هر یک از ما به رداء و جبه خود اکتفا نمودیم و خوابیدیم
چون پاسی از شب گذشت بیدار شدم
دیدم آخوند تفلیسی از خواب برخواسته این شعر را می خواند:
عجبا للمحب كيف ینام
كل نوم على المحب حرام
ترجمه: تعجب است از محب که چطور می خوابد ، هر خوابی بر محب حرام است
پس با تضرع و ابتهال قيام نموده تا اذان صبح گریبان ظلمت را چاک زد
از آن شب میل من از مألوفات و تعلقات دنیویه بکلی منقطع گردید و هر شب در همان وقت بیدار و آن شعر آخوند را زمزمه می کنم.