بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شروع سخن نامِ توست
وجودم به هر لحظه آرامِ توست
دل از نام و یادت بگیرد قرار
خوشم چونکه باشی مرا در کنار
?بسم الله الرحمن الرحیم?
فرم در حال بارگذاری ...
#سیره_شهید
#سیره_شهید
?در دفترچه یادداشتش، از کارهایی که مقید به انجامشان بود لیستی تهیه کرده بود به این شرح:
* «خوشرفتاری با مردم،
* ذکر روزهای هفته،
*غذا خوردن با خانواده،
*اطلاع از اخبار،
* مسواک و بهداشت فردی،
* ورزش و پیادهروی،
*دروغ نگفتن،
* ادب در کلام،
*محاسبه اعمال روزانه.
? خواهر شهید: هیچوقت حرف سوریه را نمیزد. حدود دو سال پیش وقتی آمده بود برای همه ما سوغاتی آورده بود. یک بسته شکلات هم میان سوغاتیهایش بود که مارک سوریه داشت. به او گفتم: “داری ما را گول میزنی؟ شکلاتهایت هم که مال سوریه است".
?برادر شهید: در حاشیه وداع با پیکر شهید: در حالی که گریه امانش را بریده بود، میگفت: «دیشب بچهها می گفتند شنیدم بابا شهید شده. عمو! شهید یعنی چی؟ شهید چه شکلیه؟»
?شهادت: اول آذر ۱۳۹۵
#شهید_یدالله_قاسمی
فرم در حال بارگذاری ...
#کلاس_درس_شهدا
???????
#کلاس_درس_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حاج_حسین_خرازی
سعیمان این باشد ڪہ
خاطره #شهدا را در ذهنمان زنده
نگهداریم و #شهدا را به عنوان
یڪ الگو در نظر داشته باشیم
ڪہ #شهدا راهشان راه انبیاست
و پاسداران واقعی هستند ڪہ
در این راه #شهـید شدند …
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
فرم در حال بارگذاری ...
#شهید_حسن_حزباوی
#زندگینامه
?#شهید_حسن_حزباوی در منطقه کوت عبدالله متولد شد و در همین منطقه هم بزرگ شد و راه خود را در بسیج امام خمینی (ره) کوت عبدالله پیدا کرد.
او از همان دوران نوجوانی شروع به خواندن نماز و گرفتن روزه کرد. هر روز موقع برگشتن از محل کار دست پدر مادرش را می بوسید.
در آن روزی که حسن به شهادت رسید حدود ۷۵ نفر از مدافعان افغانی و لبنانی در همان منطقه در محاصره جبهه النصره بودند.چون در تیر رس مستقیم دشمن بودند فرمانده اجازه نمی دهد و حسن می گوید نمی توانیم ۷۵ نفر را بگذاریم دشمن به راحتی قیچی کند.?
?حسن بالاخره فرمانده را قانع می کند و قبل از اینکه برود در ابتدا #غسل_شهادت می کند و پشت تیربار می نشیند.?
برای اینکه بتواند هدف گیری کند تا طبقه سوم برج فرماندهی بالا می رود که دیگر آنجا هیچ سنگری نداشت. بعد از مدتی با تیراندازی و خمپاره های که حسن می اندازند محاصره شکسته می شود و ۷۵ نفر از نیروهای افغانی و لبنانی از محاصره خارج می شوند و بعد از شکست حصر حسن از برج فرماندهی پایین می آید.?
همه از این دلاوری حسن خوشحال می شوند و او را در آغوش می گیرند و حسن بعد از کمی استراحت در حالی که هنور حتی نیمی از استکان چایش را هم نخورده بود می گوید باید دوباره به برج فرماندهی برگردم ، چون ممکن است دوباره تکفیری ها بخواهند برگردند و این بار همه ما را محاصره کنند.?
?حسن یک نگاهی به همه می اندازد و دوباره به به پشت تیربار در برج فرماندهی برمی گردد ولی دشمن تکفیری و نامرد با موشک کل برج فرماندهی را مورد هدف قرار می دهد و حسن به شهادت می رسد.
#سالروز_شهادت ?
فرم در حال بارگذاری ...
#عند_ربهم_یرزقون
~?
هربار که نِگاهتان مےکنیم
جملهای آشنا به ذهنمان خطور مےکند:
در اين سرزمين، چيزیهست
كه ارزش زندگے کردن دارد..!
#اللهم_الرزقنا_شهادت??
#شبتون_شهدایی?
#عند_ربهم_یرزقون
فرم در حال بارگذاری ...