#کــــلامشهـــید
#کــــلامشهـــید
?شهـــید آوینـــــۍ:
#” جـان امانتـی است که باید به
جانان رسـاند؛
اگر خـــود نـــدهی
می ســـــتانند؛
فاصـله هلاکت و
شهادت همین خیانت در #امانت
اســـــت
فرم در حال بارگذاری ...
«خاطره ای از شهید همت»
?«خاطره ای از شهید همت»
? به سنگر تکیه زده بودم و به خاکها پا میکشیدم. حاجی اجازه نداده بود بروم عملیات. مرا باش با ذوق و شوق روی لباسم شعار نوشته بودم. فکر کرده بودم رفتنی هستم. داشت رد میشد. سلام و احوالپرسی کرد. پا پی شد که چرا ناراحتم. با آن قیافهی عبوس من و اوضاع و احوال، فهمیده بود موضوع چیه. صداش آرام شد و با بغض گفت«چیه؟ ناراحتی که چرا نرفتی عملیات؟ خوب برو! همه رفتند، تو هم برو. تو هم برو مثل بقیه. بقیه هم رفتند و برنگشتند» و راهش را گرفت و رفت.
فرم در حال بارگذاری ...
۱۷ اسفندماه، ۱۳۶۲ جزیره مجنون
?۱۷ اسفندماه، ۱۳۶۲ جزیره مجنون
?سالروز شهادت سردار بزرگ اسلام، فاتح خیبر حاج «محمدابراهیم همت» فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)
فرم در حال بارگذاری ...
امام خامنه ای مدظله :
? امام خامنه ای مدظله :
?شهادت یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی و میهمان شدن بر سر سفره ی ضیافت الهی …
این کم چیزی نیست ؛ این خیلی با عظمت است
#سخن_بزرگان
#مرگ_تاجرانه
فرم در حال بارگذاری ...
کعبه خالی بد جور دل آدم رو میلرزونه
#تلنگر
کعبه خالی بد جور دل آدم رو میلرزونه?
خدایا ما آدما بد کردیم، هم در حق خالقمون، هم در حق اماممون و هم در حق خودمون …
این روزها انگار کعبه زائر خصوصی داره، امامی که امتش در حقش بد کردند و هنوز که هنوزه منتظر بازگشتشونه
مخاطبین گرامی تو رو خدا از این مضطرتر و بیچاره تر نشیم، برگردیم سمت پروردگار و امام برگزیده اش، ترک گناه کنیم و بسوی اماممون برگردیم بفهمیم که الان یتیمیم و روز به روز داریم تنهاتر میشیم …
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فرم در حال بارگذاری ...
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
? #شهید_محمد_ابراهیم_همت
?فرمانده لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول الله (ص)
?تولد : ۱۳۳۴/۱/۱۲ - شهررضا
?شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۷ - جزیره مجنون ، #عملیات_خیبر
?️آرامگاه : گلزار شهدای شهرضا
?مدتی در #پاوه زندگی کردیم و بعد هم بدلیل احساس نیاز به نیروهای رزمنده به جبهه های جنوب رفتیم و در #دزفول ساکن شدم.
?پس از مدت زیادی گشتن، اطاقی برای سکونت پیدا کردیم که محل نگهداری #مرغ و #جوجه بود. تمیز کردن اطاق مدت زیادی طول کشید و بسیار سخت انجام شد.
?فرش و موکت نداشتیم کف اطاق را با دو پتوی سربازی پوشاندم و ملحفه سفیدی را دو لایه کردم و به پشت پنجره آویختم.
?به بازار رفتم و یک قوری با دو استکان و دو بشقاب و دو کاسه خریدم.
??تمام دارایی این زندگی ساده فقط در صندوق عقب ماشین جای می گرفت
فرم در حال بارگذاری ...