عقل مسلمان تمام نیست، مگراین كه ده خصلت را دارا باشد:
✨﷽✨
✍️امام رضا(علیه السلام):
?عقل مسلمان تمام نیست، مگراین كه ده
خصلت را دارا باشد:
۱ـ مردم به او امید خیر داشته باشند؛
۲ـ از بدى او در امان باشند؛
۳ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد؛
۴- خیر بسیار خود را اندک شمارد؛
۵- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود؛
۶ـ درعمر خود از دانش طلبى خسته نشود
۷ـ فقر در راه خدا از توانگری(بدون رضای خدا)
برایش محبوبتر باشد؛
۸ـ خوارى در راه خدا از عزّت درکنار دشمن خدا،
برایش محبوبتر باشد؛
۹ـ گمنامى را از پُر نامى بیشتر بخواهد؛
سپس با تاکید فرمودند:
و اما دهم…
احدى را ننگرد جز این كه درباره اش
بگوید که او از من بهتر و پرهیزكارتر است….
? تحف العقول ص۴۴۳
فرم در حال بارگذاری ...
#تـــݪنگـــرامـــروز
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
گفت: حاجی شـــنیدم اگر انسان
درنماز متوجه شود کسی درحال
#دزدیدن_کفـش اوست میتواند
نــماز را بشکند و کفشش را پس
بگــیرد درست است؟؟
شـیخ گفت: بله نــمازی که درآن
#حــواست به کفش باشد اصلا
باید شکست.
فرم در حال بارگذاری ...
#ڪـــــلام_شهـــــید
?
◄ #ڪـــــلام_شهـــــید
?شهـید حســن باقـــــری:
جبهه، گردان، خاڪریز بـهانه است!
ما با هم رفیق شدهایم تا #همدیگر
را بسازیــــم.
فرم در حال بارگذاری ...
ما بنی آدم آنقدر لجباز و سربه هواییم که خدا را مجبورش کرده ایم قسم بخورد!
⭕️⭕️ ما بنی آدم آنقدر لجباز و سربه هواییم که خدا را مجبورش کرده ایم قسم بخورد!
?? قسم بخورد که باورمان شود داریم به شدت با تلف کردن ثانیه هایمان، ورشکسته میشویم!
??باهم ببینیم:
??⚜️⚜️??
? و الْعَصْرِ
? إنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ
? إلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ
⚡️ترجمه:
به روزگار سوگند. همانا انسان در خسارت است. مگر آنان كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام داده و يكديگر را به حق و استقامت سفارش مىكنند.
➖➖?➖➖?➖➖
? با این روند کنونی، تجارت زندگی را باخته ایم؛
? تنها راه نجات از ورشکستگی، ایمان است و عمل صالح! دعوت همدیگر به حق، به صبر و بندگی!؛
?? پس مواظب باشیم که هر ثانیه ای از عمرمان در مسیری جز این گذران شود، برباد رفته و خسارت روی دستمان گذاشته خواهد شد.
فرم در حال بارگذاری ...
درد و دل مادر شهید با تروریست ها
? درد و دل مادر شهید با تروریست ها
?بعد از بیست و پنج روز از ماموریت آمد . مثل همیشه لباس هایش را داخل لباسشویی ریخت و شروع کرد به گردگیری خانه . دستی به دیوار نمناک اتاق کشید : «این باید تعمیر بشه مادر » . بعد از بنّایی و تعمیر دیوار، شیشه شکسته پنجره را هم عوض کرد .
?از کلاس پنجم ابتدایی که یتیم شده بود با کارگری و سختی بزرگش کردم . این اواخر که به خاطر دیسک کمر زمین گیر شده بودم حتی نمی توانستم کارهای خانه را انجام بدهم و فقط وقتی رضا می آمد از تنهایی بیرون می آمدم .
?خیلی به او وابسته بودم به همین دلیل هنگامی که شهید شد هیچ کس جرأت نکرد خبر شهادتش را برایم بیاورد . از رفت و آمد همسایه ها و تماس های مکرر تلفن فهمیدم اتفاقی افتاده .
?اجازه ندادند پیکر مطهرش را ببینم . آنهایی که دیده بودند گفتند« کوچیکِ کوچیک » شده . بی انصاف ها بچه ام را شهید کردند خوب شهید کردند ، تو راه خدا رفته اما دیگر چرا جسدش را آتش زدند ؟ در کدام دین و مذهب رواست، یک نفر را که می کشند ، آتش هم بزنند ؟ …
فرم در حال بارگذاری ...