بزرگترین محبت خدا از دیدگاه نهج البلاغه
در بخش های کتاب شریف نهج البلاغه می خوانیم که حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) نسبت به مراقبت از بعضی نعمت ها، اشاره مستقیم دارند و مردم را از ضایع کردن آن ها برحذر داشته اند. یکی از این نعمت ها که در نهج البلاغه مورد تاکید قرار گرفته، نعمت رهبران دینی و هادیان الهی است، یعنی افرادی که راه یافته اند و راهنما و راهبر مردم هستند. هم خودشان به مقصد رسیده اند و هم به ما کمک می کنند تا به مقصد و سعادت برسیم. این افراد هم نعمت های خداوند هستند که باید نسبت به آنها قدرشناس باشیم.
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره پیغمبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در خطبه ۱۶۰ می فرمایند که: «بزرگترین نعمت بودن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به این دلیل است که می توانیم از او الگو بگیریم.» توفیق کمی نیست که انسان کسی را داشته باشد که اگر دست در دست او بگذارد به هدف و سعادت برسد. در این خطبه می فرمایند: «فَمَا أَعْظَمَ مِنَّةَ اللّهِ عِنْدَنَا حِینَ أَنْعَمَ عَلَیْنَا بِهِ سَلَفاً نَتَّبِعُهُ، وَ قَائِداً نَطَأُ عَقِبَهُ …» چقدر نعمت وجود پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در نزد ما بزرگ است به این دلیل که خداوند او را از پیشینیان ما قرار داد تا بتوانیم از او پیروی کنیم و او را رهبری قرار داد که ما می توانیم قدم در جاى قدم هاى او بگذاریم. بنابراین بزرگترین نعمت خداوند برای ما، وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است و لذا خداوند نسبت به او بر ما منت گذاشت.
در اینجا این پرسش مطرح می شود که شیوه صحیح استفاده از نعمت اهل بیت علیهم السلام چگونه است؟ در نهج البلاغه پاسخ این پرسش در چند عبارت آمده است. یکی از نمونه های آن، در خطبه ۹۷ آمده است که آن حضرت فرموده اند: «انظروا أهل بیت نبیّکم، فالزموا سمتهم، و اتّبعوا أثرهم، فلن یخرجوکم من هدى، و لن یعیدوکم فی ردى. فإن لبدوا فالبدوا، و إن نهضوا فانهضوا. و لا تسبقوهم فتضلّوا، و لا تتأخّروا عنهم فتهلکوا(۳۱) مردم، به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام بر میدارند بروید، قدم جای قدمشان بگذارید، آنها را هرگز از راه هدایت بیرون نمیبرند، و به پستی و هلاکت باز نمیگردانند. اگر سکوت کردند سکوت کنید و اگر قیام کردند قیام کنید. از آنها پیشی نگیرید که گمراه میشوید و از آنها عقب نمانید که نابود میگردید.» در واقع شکر نعمت امامت به این است که سبک زندگی ما، سبک زندگی آنان باشد و ضایع کردن این نعمت این است که با داشتن چنین الگوهایی، از دیگران الگوبرداری کنیم.
خداوند متعال در آیه ۴۵ سوره حج تعدادی از اقوامی که مورد عذاب قرار گرفتند را برای ما بازشماری می کند و سپس می فرماید: «فَکَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَکْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلي عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشيدٍ؛ چه بسیار شهرها و آبادیهایی که آنها را نابود و هلاک کردیم در حالی که (مردمش) ستمگر بودند، بگونهای که بر سقف های خود فروریخت (نخست سقفها ویران گشت و بعد دیوارها بر روی سقفها) و چه بسیار چاه پر آب که بی صاحب ماند و چه بسیار قصرهای محکم و مرتفع.» در روایات نقل شده که منظور از «بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ» حضرت امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) و مقصود از «قَصْرٍ مَشيدٍ» پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) هستند.
وحدت قطره های اسلام
انقلاب اسلامى و وحدت
به رغم فرقهاى خواندن نهضت اسلامى توسط قدرتهاى دین ستیز و تلاش براى صف بندى میان نهضت شیعى با سایر نهضتها، انقلاب اسلامى با روشن بینى تمام کوشش بایسته خود را به کار گرفت تا نغمه هاى شوم تفرقه را خاموش سازد. معمار انقلاب از همان ابتدا بنیاد وحدت را بنا نهاد. امام راحل قدس سره براستى فرانگر و دوراندیش بود و به نیکى از دسیسه هاى تفرقه افکنانه و زیان هاى پراکندگى آگاهى داشت. از اینرو در آغاز گلگشت پیروزى نهضت اسلامى گام هاى بلندى در این راه برداشت. این اقدامات را در چند محور اساسى مىتوان خلاصه کرد:
1. فراخوانى مستمر و همهجانبه مسلمانان جهان به همبستگى و هشدار نسبت به عواقب پراکندگى.
امام راحل قدس سره یکى از برنامه هاى نهضت اسلامى را ایجاد وحدت میان ملت هاى مسلمان اعلام داشته است:
«برنامه ما وحدت کلمه مسلمین و اتّحاد ممالک اسلامى است در مقابل دول استعمارطلب.»(1)
ایشان آسیب ناپذیرى مسلمانان را به عنوان میوه شیرین همبستگى دانسته، مى فرماید:
«اگر همه موءمنین در قطرهاى اسلامى، در تمام کشورهاى اسلامى، همین یک دستور خدا را ـ که بینشان عقد اخوت برقرار کرده است ـ عمل کنند، دیگر قابل آسیب نیستند.»(2)
امام قدس سره در وصیتنامه بلند خود با سوز و گدازى تمام، ملت ایران و مسلمانان جهان را مخاطب ساخته، مى نویسد:
«امروز و در آتیه آنچه براى ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثى کردن تبلیغات تفرقه افکن، خانه برانداز است.»(3)
2. فراهم آوردن فضایى آکنده از مهر و عطوفت برادرانه بین شیعه و سنى در سرتاسر میهن اسلامى و تأکید بر اجراى بندهاى مربوط به اقلیت هاى دینى در قانون اساسى.
3. اعلام هفته وحدت از دوازدهم تا هفدهم ربیع الاوّل که ضمن مراعات دیدگاه دو نسبت به تاریخ ولادت پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به استوارترین دستاویز یکپارچگى و وحدت یعنى شخصیت رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم تأکید دارد.
4. جهت گیرى سیاست خارجى براساس دفاع از منافع ملّى، مذهبى کشورهاى اسلامى که نمودهاى بارز آن حمایت از مسلمانان در فلسطین، لبنان، افغانستان و بوسنى هرزگوین مىباشد. ملت و دولت اسلامى در پارهاى از موارد جهت حمایت همه جانبه از ملتهاى اسلامى بهاى بس سنگینى را پرداخته است.
5. تلاش عینى و عملى در جهت شناسایى هرچه بیشتر مشترکات و راهکارهاى همدلى که در این باره مى توان از تشکیل و تلاش هاى مجمع التقریب بین المذاهب الاسلامیة یاد کرد.
با همه بیدارى که امروزه در میان مسلمانان به چشم مى خورد و نیز کوشش هاى انجام شده، تا دستیابى به وحدت مطلوب، هنوز راهى دراز در پیش است. از جمله اسباب به سامان نرسیدن وحدت، حکومتهاى ناصالحى است که زمام امور مسلمانان را در دست داشته و براى حفظ منافع قدرتهاى خارجى و تثبیت موقعیت ناپایدار خود در پاره اى از موارد به تفرقه افکنى دامن مى زنند. بى تردید اگر این مزاحمانِ وحدت از راه کنار روند، مسلمانان به چنان بالندگى رسیده اندکه با شعار «انّما الموءمنون اخوة»(4)و دست در دست هم به عمران و آبادانى دنیا و عقباى خود بکوشند. فرقه هاى افراطى که بیشتر آنها از پیشینهاى کمتر از یک سده برخوردارند، دومین سبب اساسى در دست نیافتن به وحدت واقعى و اسلامى است.
بدینسان آنچه براى مسلمانان بایسته است، جداکردن صف خود از دسته بندی هاى افراطى است که خوشبختانه باریک اندیشان هر دو طیف به این امر واقفند. امید آنکه با دستیابى به یکپارچگى، سیماى روشن جامعه جهانى اسلامى را نظاره گر باشیم.
انشاء الله
پی نوشت:
1. صحیفه نور، ج1، ص131.
2. همان مأخذ، ج11، ص145.
3. همان مأخذ، ج21، ص176.
4. حجرات/ 9.
نعمت وجود پیامبر(سخنرانیmp3)
نامهای حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)
نام هاي پيامبر اكرم( صلي الله عليه و آله و سلم) در قرآن:
در كتابهاي مختلف كه درباره پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به جا مانده 300 اسم، لقب و صفات براي آن حضرت، ذكر شده است. نامهايي كه براي پيامبراسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) در قرآن ذكر شده، از نگاه برخي تا چهل اسم قيد شده و براي هر يك، شاهدي از آيات قرآن ذكر شده است.
برخي از اسامي متبرك آن حضرت :
1و 2- محمد و احمد
مشهورترين نام پيامبر، «محمد»(صلی الله علیه وآله وسلم) است. لقب مشهور ايشان، مصطفي و خاتم النبيين، و اولين كنيه مشهورش «ابوالقاسم» است. زيرا قاسم فرزند اول حضرت بود.
اسم شريف «محمد» در سوره هاي آل عمران (آيه 144)، احزاب (آيه 40)، محمد (آيه 2) و فتح بارها آمده است. نام احمد، فقط يك بار در قرآن، در سوره مباركه صف/ 6 ذكر شده است.
در تفسير مجمع البيان آمده است كه خداوند، نام محمد و احمد كه از اسامي مقدس خود برگرفته است، براي او برگزيد. در تفسير نمونه، عنوان شده است كه نام «محمد» را عبدالمطلب، جد پيامبر، براي ايشان انتخاب نموده و نام «احمد» را آمنه، مادر پيامبر، براي او، انتخاب كرد. همچنين ابوطالب، عموي پيامبر، نيز از پيامبر(ص) با نام «محمد و احمد» ياد كرده است. در حديث معراج نيز خداوند يك بار با «يا محمد» و چندين بار، با «يا احمد» رسولش را مورد خطاب قرار داده است.
3 و 4- نبي و رسول
واژه رسول و نبي و مشتقات آن دو، در آيات بسياري تكرار شده و در بيشتر اين موارد براي پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)به کار رفته اند.
«نبي» كسي است كه بر او وحي نازل مي شود و حامل خبري از غيب است. پيام الهي را بيان مي كند؛ هر چند مأمور به دعوت و تبليغ علني نيست. «رسول» كسي است كه علاوه بر مقام نبوت، مأمور به دعوت و تبليغ به سوي آيين الهي است. رسالت، مقامي بالاتر از نبوت است. «نبي» كسي است كه در خواب مي بيند، او وحي الهي را از اين طريق دريافت مي كند و صداي (فرشته) را مي شنود، ولي فرشته وحي را نمي بيند. ولي «رسول» كسي است كه هم صدا را مي شنود و هم فرشته وحي را مي بيند و در خواب و بيداري با وحي در ارتباط است.
ازجمله نكاتي كه مي تواند دليلي بر عظمت پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) باشد، اين است كه خداوند او را با نام خطاب نكرده است، ولي انبياي ديگر را به اسم آنان، مورد خطاب قرار داده است. مانند: «يا موسي، يا داود و…» ولي درباره حضرت محمد(صلی الله علیهوآله وسلم) مي فرمايد: «يا ايها النبي»، «يا ايها الرسول»؛ زيرا مقام رسول اعظم بالاترين مقامها است. لذا اين گونه با عظمت، مورد خطاب الهي قرار مي گيرد.
5- عبد
اين صفت، در سوره هاي متعددي از قرآن كريم، آمده است. از جمله: انفال (آيه 41)، اسراء (آيه 1)، كهف (آيه 1)، فرقان (آيه 1) و… قرآن در ستايش انبيا، بعد از كلمه «عبد» و يا قبل از آن، نام خاص انبيا را مي برد؛ مانند: «عبدنا ايوب» و… ولي درباره پيامبرخاتم(صلی الله علیه وآله وسلم)، اين كلمه همواره به صورت مطلق و بدون ذكر نام، يا قرينه ديگري، به كار رفته است. در قرآن كريم، در هيچ موردي: كلمه «عبد» بدون اسم يا قيد ذكر نشده است، جز در مورد پيامبرخاتم(صلی الله علیه وآلهوسلم). اين شيوه بيان، نشانگر عبد مطلق بودن پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) است. عبد و بنده الهي بودن، از ارزشهاي والاي انساني است؛ بلكه والاترين ارزش انساني است. بندگي خداوند، زمينه ساز دريافت كمالات معنوي است. عبوديت، مقدمه پرواز و عروج است و بدون خروج از صفات رذيله و كسب صفات فضيلت، امكان ندارد. لذا كمال عبوديت، كه به مفهوم كمال رهايي از غير خداست، از مختصات پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) است.
6- خاتم النبيين
اين نام كه در سوره احزاب (آيه 40) آمده، از ريشه «ختم» به معني «پايان» گرفته شده است. «خاتم» چيزي است كه با آن پاي نامه ها، اسناد و دفاتر را مهر مي زدند. از آنجا كه مهر زدن در خاتمه و پايان، قرار مي گيرد، نام خاتم بر وسيله مهر زدن، گذارده شده است. اگر يكي از معاني خاتم، نگين انگشتر است، به خاطر اين است كه نقش مهرها را روي انگشترها نيز مي كندند و به وسيله آنها، نامه ها و رسايل را مهر مي زدند و يا به خاطر آن است كه كار گذاشتن نگين انگشتر، آخرين عملي است كه در ساختن انگشتر انجام مي گيرد و لذا اين اشكال شبهه افكنان كه پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) چون نگين انگشتري در ميان انبيا است، نه پايان بخش آنان، وارد نيست.
7- طه
اين وصف در سوره طه (آيه 1) آمده است. از امام صادق(علیه السلام) روايت شده است كه «طه از اسامي پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) است و معني آن، «يا طالب الحق، الهادي اليه» است؛ «يعني اي كسي كه طالب حقي و هدايت كننده به سوي آني» در دعاي ندبه، نيز اين موضوع ذكر شده است، «يابن طه و المحكمات»؛ اي زاده طه و محكمات.»
روايات فراواني در شأن نزول نخستين آيات سوره طه آمده است كه از مجموع آنها، استفاده مي شود كه پيامبراعظم(صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از نزول وحي و آيات قرآني، بسيار به عبادت و نيايش مي پرداختند، بخصوص ايستاده به عبادت و راز و نياز مشغول مي شدند و آنقدر عبادت مي كردند كه پاهاي ايشان، متورم مي شد.
آيات نخستين اين سوره، نازل شد و به ايشان دستور داد كه اين همه رنج و سختي و ناراحتي را بر خود تحميل نكن: «طه؛ اي پيامبر، ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به زحمت افتي.»
8- يس
اين اسم در اولين آيه سوره يس آمده است. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه «يس»، اسمي از اسماي پيامبرخاتم(صلی الله علیه وآله وسلم) است و دليل آن اين است كه خداوند بعد از آن مي فرمايد: «تو از مرسلين و بر صراط مستقيم هستي.»
درباره اين اسم گفته اند كه مخفف «يا سيد المرسلين» و يا «يا سامع الوحي» بوده است؛ يعني «اي سرور و آقاي پيامبران و اي شنونده وحي».در دعاي ندبه خطاب به امام عصر(عج الله تعالی فرجه) عرض مي كنيم: «يابن يس و الذاريات»؛ يعني اي فرزند يس، يعني اي زاده پيامبر.
علاوه بر اين در تفسير صافي و مجمع البيان از امام صادق(علیه السلام) و امام باقر (علیه السلام)روايت شده است كه حضرت رسول(صلی الله وآله وسلم)، دوازده اسم دارد كه پنج اسم آن در قرآن آمده است: محمد، احمد، عبدا…، يس.همچنين
امام باقر(علیه السلام) مي فرمايند: اسم رسول خدا در صحف ابراهيم «ماحي»، در تورات «حاد»، در انجيل «احمد» و در قرآن «محمد» است.