راه های تقویت عفت کلام
آدمی مخفی است در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان
۱. الگو گرفتن از عفيف ترين انسان
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در همه ابعاد، عفیف ترین انسان ها بود. او با خویشتن داری عجیبی به تدبیر امور می پرداخت. در جنگ اُحد، دندان های جلوی اش شکست و صورتش به دست دشمنان شکاف برداشت. برخی از او خواستند تا دشمن را نفرین کند؛ اما حضرت با کمال خویشتن داری فرمود: «من برای ناسزاگویی مبعوث نشده ام؛ بلکه دعوت کننده و مایه رحمت برای مردمم.» سپس به جای نفرین، چنین دعا کرد: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لايَعْلَمُونَ؛[2] خدایا! قوم مرا هدایت کن که آن ها ناآگاه اند.» آن حضرت، عفت كلام را چنان رعايت می كرد كه دشمن را هم به تحير وا می داشت و دل ها را جذب و تسخير می کند.
۲. عفت کلام و اصلاح جامعه
رعايت عفت كلام در موضوعات جنسی، از مهم ترين افق های اين بحث است. كلام وحی اين موضوع را، به خانم های مسلمان گوشزد می كند كه عفت كلام را در مواردی كه با نامحرم صحبت می كنند يا زمينه های فساد وجود دارد، كامل مدِّ نظر داشته باشند؛ مبادا گرفتار سوداگران شهوت شوند و دين و دنيای خود را از دست دهند.3
در سوره احزاب، خطاب به همسران پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ديگر بانوان مسلمان می فرمايد: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا؛[3] در مقابل نامحرمان بهگونه اى هوس انگيز و با ناز و كرشمه سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند و سخن عفيفانه و شايسته بگوييد.»
البته «قول معروف»، معنى وسيعى دارد كه هرگونه گفتار باطل، بيهوده، گناه آلود و مخالف حق را نفى مى كند و مى تواند، توضيحى براى جمله نخست باشد. مبادا كسى تصور كند كه بايد گفتار زنان پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با مردان بيگانه موذيانه يا دور از ادب باشد! بلكه بايد گفتاری شايسته، مؤدبانه و در عين حال عفيفانه و بدون هيچگونه جنبه هاى تحريک آميز باشد.
۳. رعایت حق زبان
کسانی که عفت کلام را رعایت نکنند، حق زبان را ضایع کرده اند؛ اما افرادی که از عفت در گفتار برخوردار هستند و از مصادیق سخن زشت پرهیز می کنند، قطعاً حق زبان را رعایت کرده و شکر آن را به جای می آورند. امام سجاد(علیه السلام) درباره حق زبان می فرمایند: «وَ أَمَّا حَقُ اللِّسَانِ فَإِكْرامُهُ عَنِ الْخَنَا وَ تَعْويدُهُ عَلَى الْخَيْرِ وَ حَمْلُهُ عَلَى الْأَدَب؛[4] حق زبان است که آن را از زشت¬ گویی بازداشته، به گفتار نیک عادت دهی و او را به رعایت ادب وادار سازی.»
۴. پیوستن به خوبان
عفت کلام، شخص را به خوبان نزدیک می کند و سخنان زشت، انسان را از جمع خوبان جدا ساخته، به بدان ملحق می کند؛ چنانکه امام علی(علیه السلام) فرمود: «إِيَّاكَ وَ مَا يُسْتَهْجَنُ مِنَ الْكَلَامِ فَإِنَّهُ يَحْبِسُ عَلَيْكَ اللِّئَامَ وَ يَنْفِرُ عَنْكَ الْكِرَام؛[5] بپرهیز از سخن زشت و زننده، افراد پست را به تو می بندد و نیکان را از تو رنجانده و پراکنده می سازد.»
موارد عفت کلام
الف) نگفتن سخن بی ربط
حفظ زبان از سخنانی که به انسان مربوط نمی شود، از موارد عفت کلام است. امام علی(علیه السلام) فرمود: «سخن گفتن را درباره آنچه به تو ارتباطی ندارد و جای آن نیست، ترک کن؛ چرا که ممکن است یک کلمه باعث سلب نعمت و زمینه ساز درگیری و اختلاف شود.[6]
ب) سخن از روی آگاهی
لازم است انسان نه تنها بدون علم و آگاهی سخن نگوید؛ بلکه درباره آنچه می داند نیز با احتیاط رفتار کند. امام علی(علیه السلام) می فرماید: «لاتَقُل ما لاتَعلَم بَل لاتَقُل کُلَّ ماتَعلَم، فَإنَّ اللهَ ـ عَزَّوَجَل ـ فَرَضَ عَلی جَوارِحِکَ کُلَّها فَرائِضٌ یُحتَجَّ بِها عَلَیک یَومَ القیامَه؛[7] چیزی را که نمی دانی مگو، بلکه همه آنچه را می دانی نیز مگو؛ زیرا خداوند بر همه اعضا و جوارح تو، واجباتی قرار داده که در قیامت از تو بازخواست خواهد کرد.»
در نقطه مقابل، نگفتن همه آنچه انسان می داند، نشانه کمال عقل است.[8] از حکیمی پرسیدند: «چرا خداوند متعال به انسان دو گوش و یک زبان داده است؟» گفت: «برای اینکه اگر دو کلمه شنید، یک کلمه در مقابلش بگوید.»
ج) عادت دادن زبان به الفاظ نیک
کلام نیک، انسان را به سوی بهشت سوق می دهد و کسی که به فحاشی عادت می کند، عاقبت اهل جهنم و جزء ستمکاران خواهد شد. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «البَذاءِ مِنَ الجَفاءِ وَ الجَفاءُ فِی النّار؛[9] بدزبانی از جفاکاری و جفاکار در آتش است.» مطابق روایات، آنکه ابتدا شروع به ناسزاگویی می کند، ستمکارتر است.
د) تقویت اعتقادات مذهبی
عمیق بودن باورهای مذهبی، در کنترل زبان تأثیر دارد. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «مَن عَرِفَ اللهَ وَ عَظَّمَهُ مَنَعَ فاهُ مِنَ الکَلامِ؛[10] کسی که خدا را بشناسد و او را بزرگ بشمارد، در پیشگاه خدای عظیم، هر حرفی را نمی زند.»
هـ) کنترل زبان و تأثیر آن در سرنوشت انسان
عفت کلام، حتی در چگونگی سرنوشت انسان دخیل است. علمای اخلاق و سالکان إلی الله، بر این باورند که طی منازل سلوک، بدون توجه به زبان و آنچه بر زبان جاری می شود، میسر و ممکن نمی شود. سخنان ما در طول روز، نه تنها مسیر اتفاق های بعدی را تعیین می کنند، بلکه آثار خود را ساعت ها و گاه روزها در زندگی مان بر جای می گذارند
پی نوشت:
[1]. طه، آیه ۴۴.
[2]. فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج ۱، ص ۲۰۳.
[3]. احزاب، آيۀ ۳۲.
[4]. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۵۶.
[5]. لیثی واسطی، عيون الحكم و المواعظ، ص ۹۹.
[6]. لیثی واسطی، عيون الحكم و المواعظ، ص ۲۵۰.
[7]. نهج البلاغه، حکمت ۳۸۲.
[8]. تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم، ص ۲۱۳.
[9]. کلینی، کافی، ج ۴، ص ۱۷.
[10]. مجموعه ورام ابن ابی الفراس، ج ۱، ص ۱۷۵.
احترام به قرآن در سیره علما
قرآن کریم به مقتضای آسمانی و الهی بودن، شایستۀ احترام و تکریم است؛
کتاب بزرگی که عظمت آن از عظمت خداوند نشأت گرفته است. قرآن تجلی آشکار پروردگار است.
امام علی(علیه السلام) می فرماید: «فَتَجَلَّى لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ؛[۱] خدای سبحان در کتابش خود را آشکار کرد، بی آن که او را ببینند.»
حضرت امام خمینی(رحمة الله علیه) ضمن بزرگ شمردن قرآن، همواره آن را در ظاهر و باطن حفظ می کرد. یکی از نزدیکان ایشان می گوید: «گاهی به دلایلی قرآن هایی را در کیف دستی به محضر امام می بردیم. در دفعات اولیه اتفاق افتاد که بدون توجه، قرآن را نیز همراه با چیزهای دیگر از کیف بیرون آورده، روی زمین می گذاشتیم. امام که مراقب بودند، می فرمودند: «قرآن را روی زمین نگذارید!» و بلافاصله دست شان را جلو میآوردند، آن را می گرفتند و روی میز می گذاشتند.»[۲]
از مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی(رحمة الله علیه) و نیز مرحوم شهید مرتضی مطهری(رحمة الله علیه) نقل شده که وقتی مرحوم آیتالله شیخ محمدتقی آملی در نجف اشرف مشغول تحصیل بود، یک شب به خاطر خستگی به بالشی که پشت سرش بود، تکیه داد و قرآن تلاوت کرد. فردا خدمت استاد اخلاقش مرحوم آیتالله میرزا علیآقا قاضی رفت. استاد بی مقدمه فرمود: «موقع تلاوت قرآن، خوب نیست که به بالش تکیه دهید.»[۳]
حضرت آیتالله شیخ محمدتقی آملی(رحمة الله علیه) می فرمود که من در بحث فقه آیتالله سید علیآقا قاضی; شرکت می کردم. روزی از ایشان سؤال کردم (آن روز هوا بسیار سرد بود): «با خواندن قرآن کریم آفاق برای عده ای باز می شود و غیب و اسرار برای آن ها تجلّی می کند؛ در حالی که ما قرآن می خوانیم و چنین اثری نمی بینیم!» مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهرۀ من نظر کرد و سپس فرمود:
«بلی؛ آن ها قرآن کریم را تلاوت می کنند و با شرایط ویژه، رو به قبله می ایستند، سرشان پوشیده نیست، کلامالله را با هر دو دست شان بلند می کنند و با تمام وجود به آن چه تلاوت می کنند توجه دارند و می فهمند جلوی چه کسی ایستاده اند؛ امّا تو قرآن را قرائت می کنی، در حالی که تا چانه ات زیر کرسی رفته ای و قرآن را روی زمین می گذاری!»
آیتالله شیخ محمدتقی آملی(رحمة الله علیه) می گفت: «بلی؛ من همین طور قرآن می خواندم و زیاد به قرائت آن می پرداختم؛ مثل این که مرحوم قاضی با من و مراقب و ناظر وقت قرائتم بوده است. بعد از این ماجرا با تمام وجود به سویش شتافتم و ملازم جلسه هایش شدم.»[۴]
يكى از راه هاى ترويج انس با قرآن، احترام و بزرگ داشت حاملان قرآن است. حمايت و تشويق قهرمانان قرآنی و احترام به قاریان، حافظان، اساتيد و مفسران قرآن، نقش بسزايى در گرايش مردم، بهويژه جوانان به قرآن دارد. بی شک اگر در نظام اسلامى ما يک دهم هزينه ها، حمايت ها و تشويق هايى كه نثار ورزشكاران، فوتبالیست ها و قهرمانان ورزشى كشور مى شود، به قهرمانان قرآنى اختصاص مى يافت، رویکرد مردم به قرآن شرايطى بسيار بهتر و متفاوت با امروز می داشت!
مقام معظم رهبرى كه خود اهميت این مساله را به خوبى دريافته و احترام ايشان به قهرمانان قرآنى مثال زدنى است، مى فرمايد: «اگر بخواهيد قرآن در خانه ها، بين بچه ها، بين بزرگ ها، بين زن ها و مردها رواج پيدا كند، بايستى قهرمانان قرآنى را احترام كنيد. اين است كه ما به اين ها احترام مى كنيم. اين ها حاملان قرآن اند. اين ها عزيزند. زبان اين ها عزيز است. لب ها و دل هاى اين ها عزيز است؛ چون با قرآن مأنوس است. جان ما به قربان قرآن!»[۵]
پی نوشت:
[۱]. صبحی صالح، نهجالبلاغه، خطبۀ ۱۴۷.
[۲]. مصطفی وجدانی، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی;، ج ۵، ص ۶۹.
[۳]. علیاکبر دیلمی، انس با قرآن، ص ۶۲.
[۴]. صادق حسن زاده، اسوۀ عارفان، ص ۲۶ ـ ۲۵.
[۵]. مؤسسۀ فرهنگی قدر ولایت، قرآن كتاب زندگى در آينۀ نگاه رهبر معظم انقلاب، ص ۱۶۲.
شیوه های کاهش بدحجابی
الف) تشريح حكم اسلامي حجاب
تشريح حكم اسلامی حجاب از سوی مبلغان اسلامی، یکی از مهم ترین نیازهای جامعه ماست. آگاهی دادن به خانواده های مسلمان و روشنکردن برکات حجاب و توضیح پیامد های کم حجابی و پوشش نداشتن بانوان، نقش مؤثری در کاهش بدحجابی دارد.
حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره حجاب در مقابل نامحرم، فرمود: «نگاه كردن به موهاى زنان و بانوان نامحرم، حرام است؛ زيرا اين نگاه مرد را تهييج و تحريک نموده و او را به فساد، حرام و اعمال ناپسند مى كشاند.»
همچنين است حكم نگاه به غير مو، كه نگاه مرد به آن ها حلال نيست؛ مگر در موردى كه حق تعالى در قرآن آن را استثنا كرده و فرموده است: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لايَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ؛[۱] و زنان سالخورده كه از ولادت و عادت بازنشسته و اميد ازدواج ندارند، بر آنان باكى نيست (كه لباس هایشان غير از چادر را بر زمين بگذارند).» و اشكالى ندارد كه به موهاى مثل اين زنان نگاه شود.
ب) حذف زمینه های بدحجابی
حذف زمینه ها، از دیگر موارد کاهش بدحجابی است؛ مثلاً یکی از انگیزه های بدحجابی، عدم توجه مردان به آراستگی ظاهری است. وقتی یک بانوی مسلمان، احساس کند که همسرش توجهی به نیازهای مشروع او ندارد و نتواند صبر و تحمل کند و ضعف ایمان هم انگیزه او را بیفزاید، ناچار به خودنمایی در بیرون منزل روی می آورد و اولین انحراف او، با کم حجابی، بد حجابی و جلوه گری خواهد بود. امام رضا(علیه السلام) فرمود: «إِنَّهَا تَشْتَهِي مِنْكَ مِثْلَ الَّذِي تَشْتَهِي مِنْهَا؛[۲] همسرت از تو همان را می خواهد كه تو از او توقع دارى.»
بنابراین مردان مسلمان، باید در این زمینه به وظایف خود عمل کنند تا از گسترش بدحجابی جلوگیری شود.
ج) یادآوری برکات حجاب
د)آرامش روانى
بدحجابی و نمایش بدن به نامحرمان، به یقین آرامش خانواده را به هم می زند. در مقابل، حجاب کامل را می توان، يكی از عوامل مهم آرامش روحی و روانی زن و مرد دانست. چنانكه قرآن شريف هم آرامش روحی را، در كانون گرم خانواده می داند: «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن؛[3] همسران برای همديگر، همانند لباس و پوشش مايه آرامش هستند.»
ه) استحكام خانوادگى
شکی نيست هر چيزى که موجب تحكيم پيوند خانوادگى و سبب صميميت رابطه زوج گردد، براى خانواده مفيد است و در ايجاد آن، بايد حداكثر كوشش مبذول شود؛ بالعكس هر چيزى كه باعث سستى روابط زوج و دل سردى آنان گردد، بر زندگى خانوادگى زيان بار است و بايد با آن مبارزه كرد. اختصاص استمتاعات و التذاذهاى جنسى به محيط خانوادگى و در كادر ازدواج مشروع، پيوند زن و شوهر را محكم مى سازد و این مهم با حجاب به دست می آید و با بی حجابی و بد حجابی، روابط زوج به هم می خورد.
ی) استوارى جامعه
پوشاندن بدن به استثناى وجه و كفّين، مانع هيچگونه فعاليت فرهنگى، اجتماعى يا اقتصادى نيست. آنچه موجب فلج كردن نيروى اجتماع است، آلوده كردن محيط كار به لذت جويی هاى شهوانى است.
آيا اگر پسر و دختر در محيط جداگانه اى تحصيل كنند ـ و به فرض، اگر در يک محيط درس مى خوانند، دختران بدن خود را بپوشانند و هيچگونه آرايشى نداشته باشند ـ بهتر درس مى خوانند، فكر مى كنند و به سخن استاد گوش مى كنند، يا وقتى كنار هر پسرى، يک دختر بدحجاب و آرايش كرده با مانتوی كوتاه باشد؟ آيا اگر مردى دائم در خيابان، بازار، اداره، كارخانه و… با قيافه هاى محرک و مهيّج زنان آرايش كرده مواجه باشد، بهتر سرگرم كار و فعاليت مى شود يا در محيطى كه با چنين مناظرى رو به رو نشود؟
ن) حفظ عزت و شخصیت زن
زن هر اندازه متين تر، با وقار تر و عفيف تر حركت كند و خود را در معرض نمايش براى مردان نگذارد، بر احترامش افزوده مى شود. در آيات سوره احزاب، پس از آنكه توصيه مى كند زنان خود را بپوشانند، مى فرمايد: «ذلِكَ أدْنى انْ يُعْرَفْنَ فَلايُؤْذَيْنَ؛[4] (رعايت حجاب) براى اينكه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختيار مردان بيگانه قرار نمى دهند، بهتر است.» در نتيجه، فاصله گرفتن و حشمت آن ها، مانع مزاحمت افراد سبک سر و هوس ران مى شود.[5]
پس فایده ديگر رعايت حجاب اسلامی، حفظ عزت و شخصيت زن در اجتماع است.
پی نوشت:
[۱]. شيخ صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۶۵.
[۲]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۶۵.
[3]. بقره، آیه ۱۸۷.
[4]. احزاب، آیه ۵۹.
[5]. مجموعه آثار شهيد مطهرى، ج ۱۹، ص ۴۳۶، بخش سوم: فلسفه پوشش در اسلام.
كليدهاي طلایی آرامش
کلید روی دیوار است، اما چراغ توی سقف است. یعنی شما یک جای دیگر کلید می زنید ولی جای دیگری روشن می شود. گاهی کلید در ساختمان است و چراغ در حیاط است.گاهی کلید در حیاط است و چراغ در کوچه است. تمام کارهای مثبت و نیک که ما انجام می دهیم مثل این است که ما داریم کلید میزنیم و یک جای دیگری به نام قیامت و برزخ روشن میشود.
هر کار مثبتی که انجام نمیدهیم مثل این است که کلید نمیزنیم.به خاطر همین است که ما از مرگ هراسان هستیم، ولی اولیاء خدا مشتاق هستند. آنها کلید زدهاند. چکار کنیم که مرگ ما هم شیرین و هم شاد بشود؟ ما باید کلید بزنیم. این نکتههایی که امیرالمومنین در قالب حکمت بیان میکند کارهای کلیدی است. اگر اینها را در زندگیمان به کار ببندیم نه فقط قیامت خودمان را روشن میکنیم بلکه دنیای مان را هم روشن میکنیم. وقتی شما کلید میزنیددرست است که جای دیگر روشن میشود ولی روشناییاش روی خود کلید هم میافتد. این طور نیست که اگر این کارها را بکنی فقط آخرت شما روشن بشود، بلکه دنیای شما را هم روشن می شود.[1]
پی نوشت :
1- برنامه سمت خدا، شبكه سوم، حاج آقاي رنجبر، تاريخ24/5 /1388
هزینه عشق مادر و پسر
شبي پسر کوچکي پيش مادرش که در آشپزخانه مشغول کار بود رفت و يک برگ کاغذ را به او داد. مادر دستهايش را تميز کرد و نوشته ها را با صداي بلند خواند :
پسر با خط بچه گانه نوشته بود:
کوتاه کردن چمن باغچه:۳۰۰۰تومان
مرتب کردن اتاق خوابم:۱۰۰۰ تومان
مراقبت از برادر کوچکم:۲۰۰۰ تومان
بيرون بردن سطل زباله:۵۰۰۰ تومان
نمره ي خوبي که امروز تو درس رياضي گرفتم:۶۰۰۰تومان
جمع بدهي شما به من۱۷۰۰۰تومان
مادر در حالي که به چشمان منتظر پسر نگاه مي کرد چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت پشت برگه صورت حساب پسراين عبارت را نوشت :
بابت سختي۹ماه که در وجودم رشد کردي :هيچ
بابت تمام شبهايي که بر بالينت نشستم و برايت دعا کردم :هيچ
بابت تمام عذاب هايي که در اين چند سال برايت کشيدم تا بزرگ شوي :هيچ
بابت نظافت - غذا و اسباب بازي هايت :هيچ
و اگر همه ي اينها را جمع بزني خواهي ديد که هزينه ي عشق واقعي من به تو هيچ است.
وقتي پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند در حالي که چشمانش پر از اشک بود و به چشمان مادرش نگاه ميکرد گفت مامان :
دوستت دارم !!!
آنگاه قلم را برداشت و زير صورت حساب نوشت پرداخت شد….
فرمولی برای زندگی سراسر بندگی(سخنرانی سرکارخانم بهرامی)
انسان ها بر اساس خوابی که در عالم وجود می روند چند دسته اند:
1- سبک
2- سنگین
3- سنگین تر(ضربه المثل این امثال :افسوس که این مزرعه را آب گرفته / دهقان مصیبت زده را آب گرفته)
چه چیز باعث می شود که انسان ها روحشان به خواب رود؟
ما در طول روز گاهی در جاده زندگی و گاهی در جاده بندگی راه می رویم و در زمانی که در جاده زندگی هستیم با حق الناس و دروغ ،تهمت و..می گذرانیم تا زمان اذان و موقع نماز که در جاده بندگی قرار گرفته و لحظه ای می مانیم و این چرخه در طول شبانه روزتکرار می شود.که داستان هایی هم درباره این انسان ها و ریاکاریها یشان وجود دارد حتی خداوند سبحان در قران در این موارد به انسان دشنام نیز داده و فرموده اند« اولئک کالنعام بل هم اضل »
امیر المومنین علی (علیه السلام) در این موارد فرمولی داده اندکه زندگی را سراسر بندگی نماییم:
ایشان فرموده اند در نماز 5چیز وجود داردکه زندگی شما نیز باید طبق آن انجام گیرد تا بندگی با زندگی توام باشد:
1) طهارت :همیشه با وضو باشید داشتن طهارت منوط به وضو نیست و باید در زندگی خود نیز اعمال نماییم مراقب پیام های گوشی همراه خود .مراقب پوشش های خود و مهمانی هایی که پاک نیست باشید اگر دارای طهارت بود وارد شوید وگرنه توقف نمایید.
2) نیت: امام خمینی(رحمه الله علیه) اگر نیت شما پاک باشد شیطان نمی تواند در شما راه یابد
اگر برای خدواند کاری می کنید انتظار تشکر از مخلوق را نداشته باشید امروزه تعداد قابل توجهی از افسردگی ها و بیماریهای روحی و روانی به خاطر توقع و تشکر نکردن است.
3)آداب:سومین چیزی که باید در نماز رعایت شود داشتن آداب است که باید به ترتیب و در جای خود باشد.
ما در زندگی روزمره خود بسیاری از آداب را رعایت نمی کنیم اداب استاد و شاگردی – آداب مادر و پدری و فرزندی
تا زمانی که آدابی رعایت نشود راه کمال طی نخواهد شد
4) قبله: هرکاری که انجام می دهید رو به خداوند بنماییم
5) امام و ولایت:
یعنی شما باید جا پای امام بگذارید نه جلو تر ازآنها و نه عقب تر نباید خشک باشید نباید سخت بگیرید دین اسلام راحت است نباید بد جلوه دهیم.