خواب خرگوشی...
شیعیان به برکت آموزه های قرآن و هدایت های اهل بیت، به خوبی حق و باطل را شناخته اند و گمراهی و ضلالت وهابیون متحجر و بدعت گذار و حاکمان جنایتکار سعودی را به خوبی درک می کنند اما چرا یک میلیارد مسلمان خفته جهان تسنن چنین بینشی را در خود تجربه نمی کند؟!
همان ها که وقتی در گوشه ای از دنیا، کمترین اهانتی به قران کریم می شود _به حق_ تظاهرات ها می کنند و صدها کشته و زخمی می دهند، اما وقتی در همین بیخ گوششان، بدترین توهین ها به مقدس ترین خانه روی زمین می شود، کمترین ککشان هم نمی گزد! هر ساله صدها هزاراشان هم به زیارت این خانه شریف می روند و این اهانت های آشکار را با چشم سر می بینند اما کمترین دمی بر نمی آورند!
در این ماه حرام ذی حجه، که صدها هزار زائر از اقصی نقاط جهان اسلام، راهی زیارت خانه خدا می شوند، امید داشتم به خاطر حضور این زائران عرق شرمی بر پیشانی نحس آل سعود بنشیند و موقتا هم که شده، از ریختن بمب های خوشه ای بر سر کودکان بی گناه یمنی دست بکشد، اما زهی خیال باطل!
نه تنها خجالت نکشید بلکه وضع بدتر هم شد و ریختن بمب های ممنوعه شیمیایی و اهدافی چون بازار _که محل تجمع ده ها نفر از مردمان عادی و بی گناه است_ به جنایات قبلی افزوده شد!
ولی صد افسوس بیشتر، از اینکه در هزار سوی جهان اسلام، کمترین ندای اعتراضی به این جنایات بلند نشد!
مردمان غافلی که ده ها بار به دور سنگ ها چرخیدند و ناله های کودکان یمنی را شنیدند اما هیچ نگفتند!
مردمان ساده اندیشی که زیر جرثقیل های بن لادن، خورد و خمیر شدند، اما دعای سلامت پادشان بیمار وهابی _که دستان کثیفش تا مرفق به خون کودکان یمنی آغشته است_ را از یاد نبردند!
مردمان خفته ای که جسدهایشان خلوار خلوار در منی تملبار شد، اما کمترین اخمی به شاهزاده منحوس سعودی _که عامل این جنایت و نیز مسؤول مستقیم ریخته شدن خون کودکان یمنی است_ نشان ندادند!
آیا وقت آن نرسیده که علمای ساکت اهل سنت _که در جهت دهی تفکرات پیروانشان، سهم بسزایی دارند_ کمی در پیشینه و رفتار و عقاید حاکمان سعودی و وهابی های متحجر اندیشه کنند، و جهان خفته اهل سنت را از این خواب خرگوشی بیدار نموده، و خانه خدا را از غربتی که گرفتار آن شده نجات دهند؟! آیا وقت آن نرسیده که جوانان اهل سنت که دم از دوستی خدا و قرآن و پیامبر می زنند، از عالمان ساکت خود، حقیقت ماجرا را جویا شوند و از آنان روشنگری و ندای حق را مطالبه کنند؟!
چگونه مي شود فهميد كه مرجعيت شخصي، مورد تأييد امام زمان (عج) است يا نه؟
مرجعيت و تأييد امام زمان (علیه السلام)
خود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وساير امامان (علیه السلام)معيارهايي ارائه داده اند که مي تواند ملاک تشخيص اين موضوع باشد. براي اينكه انسان بفهمد اجتهاد و مرجعيت شخصي، مورد تأييد امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است يا نه، ملاك هايي در روايات ذكر شده است.
در نامه اي از امام عصر (علیه السلام)آمده است: « و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلي رُواهِ حديثنا، فإنّهم حجّتي عليكم و أنا حجة الله عليهم »؛ «در پيشامدها به راويان احاديث ما روي آوريد كه اينان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر ايشانم».
بحار الأنوار، ج 53، ص 181؛ مستدرك الوسائل، ج 18، ص 317، ح 21458 امام حسن عسكري (علیه السلام) از امام صادق (علیه السلام) نقل مي فرمايد:
«… فأما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً علي هواه مطيعاً لأمر مولاه فللعوام أن يقلّدوه و ذلك لايكون إلا بعض فقهاء الشيعه لاكلّهم… »؛ «فقيهي كه خويشتن دار و حافظ دين و مخالف هواي نفس و مطيع امر مولايش باشد، عوام (توده مردم) حق تقليد از او را خواهند داشت و اين صفات در همه فقها نيست؛ بلكه در بعضي از فقها هست».
وسائل الشيعهّ، ج 18، ابواب صفات قاضي، ح 20، ص 94 و 95
بنابراين، در تشخيص مجتهد و مرجع مورد تأييد امام (علیه السلام)اين معيارها را بايد در نظر داشت. خودِ مردم بايد دربارة آنها مطالعه و تحقيق كنند. از طرف ديگر، همه ما مأمور به ظاهر هستيم. بنابراين كسي كه ظاهر او نشان دهندة چنين شرايطي است و علما نيز فقاهت او را تأييد كنند، مصداق روايت بالا شناخته مي شود.
شوخی و كمدي درمانی
زندگی اگر در بستر جهان بینی توحیدی (عقل و شرع) نباشد پوچ است. علف های هرز پوچی و بدبنینی و افسردگی در مرداب بی هدفی و پوچ انگاری می روید. امروزه باشگاه های خنده زیادی در سراسر جهان برای رفع افسردگی و ایجاد نشاط تأسیس می کنند این مراکز اگر منهای جهان بینی توحیدی باشد از مواد مخدر مخرب تر است.
بسیاری از بازی گران طنز و کمدین ها باطنی ناآرام و آشفته دارند بسیاری از افرادی که احساس تنهایی شدید می کند، یا اضطرابی و وسواسی هستند با افراط در شوخی و جوک های جنسی تلاش می کنند، خود را آرام کنند.
گویند مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد. دکتر گفت به فلان سیرک برو. آنجا دلقکی هست، این قدر می خنداندت تا غمت یادت برود. مرد لبخند تلخی زد و گفت من همان دلقکم! [۱]
A man went to his doctor, complaining about a big sorrow deep in his heart. “go to that circus! There’s a funny clown there, he’ll cheer you up and you’ll forget all about it!” the doctor advised. The man smiled bitterly and said: “I am that clown
پی نوشت :
[۱] . نرم افزار آيين شوخي و قوانين خوشي، سايت انجمن گفت و گوي ديني
نشست سیاسی
تجدید میثاق باشهدای گمنام
دراولین روز ازهفته دفاع مقدس (94/6/31) تعدادی ازطلاب به همراه مدیریت ومعاونت فرهنگی برای تجدید میثاق باشهدای گمنام به صورت پیاده روی
به مقبره امامزاده سید محمد رفته وبعداز زیارت وقرائت زیارتنامه درحرم ، به زیارت شهدای گمنام رفتند وباشهداخلوت کردند.
بایست ،بخوان وکمی تامل کن
چرا به حوزه آمدی ؟…اگربرای پست ومقام ووقت گذراندن آمده ای ،ازهمین جا برگرد
واگربرای متعالی شدن آمده ای وآمده ای تا مثل آب شوی
پس بسم الله بگوودل را به دریا بسپار .
رخصت بگیر خلع نعلیک کن ، خاکش راببوس ،
لب گشا ویا علی بگو
((یا علی مدد))