ادب نشانه فضیلت
هر چه علم و ادب بالاتر رود ارزش انسان بالاتر می رود. علم یعنی شناخت و آگاهی ، ادب در حیطه عمل می شود پس علم و ادب به تنهایی کافی نیست.
ادب تعریف های متفاوتی دارد.
اهمیت ادب:
دین یعنی مجموعه آداب (جمع ادب) اگر من فرد پایبند به دین باشم باید پایبند آداب باشم دین برنامه زندگی است. اگر کسی برنامه زندگی داشته باشد دارای ادب است.
1) ادب:
فعالیتی که انسان را به فضیلتی دیگر مزین می کند: دروغ گفتی در فضیلت ها را بستی. من غیبت نمی کنم به دیگری هم می گویم غیبت نکن پس فضیلت امر به معروف و نهی از منکر بر من باز می شود اگر نتوانستی نمی کنی طبق آیه قران «واهجر هجرا محجورا» از مکانی به مکان دیگر برو پس هر کاری خواستی بکنی ببین به فضیلتت اضافه می شود یا نه!
2) به کارگیری خلقیات صفات زیبا در ارتباطات و معاملات
پدر و مادر یکی از طرفین رابطه هستند وقتی آن ها با من صحبت می کنند می توانم بلند صحبت کنم ولی با صفات زیبا بر خورد می کنم و آهسته صحبت می کنم. این می شود مصداق ادب، مثلا در خیابان رد می شوم آشنایی را می بینم هم می توانم رد شوم هم می توانم سلام کنم، از خیابان رد می شوم در خانه کسی باز است می توانم نگاه کنم می توانم چشمهایم را ببندم و ادب به خرج دهم تا در زندگی هم یاد بگیرم که گاهی باید چشمانم را بر روی بعضی خطا ها ببندم!
3) ادب یعنی به کارگیری امور پسندیده در گفتار و رفتار
نتیجه:
ادب یعنی هر شناختی که باعث می شود من خطا نکنم، هر جایی اشتباه می کنم یعنی ادب من ضعیف است. در کتاب معراج السعاده صفات زیادی ذکر شده است. کتاب بهشت اخلاق به صورت نموداری، کتاب معراج السعاده مرحوم نراقی ….این کتاب ها در شناخت رفتارهای خوب و بد به ما کمک می نماید.
فواید رعایت ادب:
1- در فضای مجازی اتفاقاتی می افتد که به خاطر ندانسته های ماست پس باید یاد بگیریم در دنیای امروز چه رفتارهایی اشتباه است تا بدانیم کدام مصداق ادب نیست.
2- کسانی که ادب را بشناسند و با ادب شوند ثبات شخصیت پیدا می کنند
3- نام نیکو از خود به جا می گذارند
4- بین مردم محبوب می شوند چون کسی که ادب را رعایت کند به همه چیز احترام می گذارد حتی طبیعت حتی راه رفتن او با بقیه فرق دارد.
در قران داریم :
کسانی که ادب می کنند شاکرند. در روزچند بار از خدا تشکر می کنیم ؟ صبح که بیدار می شویم می گوییم خدایا شکرت که امروز فرصت دیگری به من دادی؟
زندگی فرد با ادب با نظم است هر ساعتی نمی خوابد، هنگام خواب با دوستان چت نمی کند و حق خود ، دوستان و حق خداوند برای نیایش با او را از بین نمی برد.
5- اسوه و الگوی دیگران می شود.
6- در زندگی به هدف و نتیجه دلخواه می رسد.
7- ترقی می کند و گناه هم در جامعه کم می شود .
چنین شخصی در خلوت هم گناه نمی کند.
آقای جوادی آملی: انسانی که نورانی است هم مسیر برای خودش روشن است و هم راه را برای دیگران باز می کند نشانه روشن شدن جان این است که هم نسبت به خدا ادب را رعایت می کند هم نسبت به خودش هم نسبت به دیگران .
در صحرای کربلا 4000 نفر در مقابل سید الشهدا(علیه السلام) صف آرایی کردند که یکی از فرماندهان حر بود امام حسین (علیه السلام) چون حر به دستور عبیدالله اجازه نداد برگردند می فرمایند: مادرت به عزایت بنشیند، حر در جواب امام می گوید: غیر از شما هر کسی دیگر بود جواب می دادم ولی چون مادرت حضرت فاطمه (سلام الله علیهاست) جواب نمی دهم تا روز عاشورا که حر وارد صف یاران امام می شود و خداوند به او مقام شفاعت در قیامت می دهد و این چنین بخاطر داشتن ادب در برابر امام، رستگاری می شود.
پی نوشت:
سخنرانی سرکار خانم ملکوتی خواه حوزه علمیه نرجس خاتون (سلام الله علیها)
کسی که در بند ظواهر است رشد نمی کند
تمام صفت ها ی خوبی که می تواند انسان داشته باشد در پس تفکر است.
اگر خداوند متعال به انسان عقل داد چه چیزیست که نداده باشد و اگر به انسان عقل نداد چه چیزیست که داده است. کسی که در بند ظواهر است رشد نمی کند حتی ظواهر دنیوی.
حقیقت قرآن نور است«الله نور السموات والارض، اگر می خواهید جلوه و تجلی خدا را ببینید نور را ببینید . » خداوند اگر جایی تجلی کرد آن جا نور می شود . ارتباط قرآن با خدا زیاد است . نور پیامبر (صلی الله علیه و آله) از قرآن هم بالاتر تمام وجود اهل بیت(علیهم السلام) نور است غیر از اهل بیت : انسان های دیگرنیز نور دارند سادات؛ شیعه، مریض های در بستر نور دارند خدا در کنار بنده مریض است، قلب مومن نور دارد (القلب المومن عرش الرحمن) و هر چیزی که متصل به خدا باشد.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: اگر کسی حدیثی از ما را بشنود و با قلبش آن را انکار کند یا شکی به آن حدیث کند او از ولایت ما خارج می شود شاید این حدیث از ما رسیده باشد .
هر آنچه نور دارد (سادات، شیعه، حوزه، مسجد) باید نورش را حفظ کند چون ممکن است نورش را از دست بدهد. اصل خداوند است که نباید حواسمان از منبع نور پرت شود؛ حوزه های علمیه نور دارد به شرطی که از خدا و معصومین علیهم السلام حرف بزنند اگر یک ذره در کلام خدا دست برده شود نور آن از بین می رود. اگر دعایی بخواهد اثری داشته باشد باید صاحب نور باشد و اگر این دعا از صاحب نور (معصوم) صادر نشده باشد اثر ندارد.
خانم چادری با عفت نور دارد، نشانی خادم؛ حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) این است که از همه با حجاب تر و با عفاف تر و گریه زیاد می کند و از مردان اجتناب می کند «هر کسی برای حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) عملی انجام دهد فرزندش جواب او را سریع می دهد » آیه الله ناصری
آن عظمتی که حضرت ابالفضل دارد بخاطر حضرت زهرا سلام الله علیهاست چون در آغوشش گرفت و به عنوان فرزند خواندش اگر سادات تقوا پیشه نکنند؛ نور شآن از بین می رود(آیه الله ناصری)
دست در روایات نبرید چه سازگار باشد و چه سازگار نباشد. اگر یک قیامی در طلب خون اباعبدالله باشد در راس آن معصوم نباشد یا دستور معصوم نباشد آن قیام پایدار نمی ماند.
در حرکت ابا عبدلله هر سال شور به پا می شود چون سراسر نور بود و اگر کسی از دنیا برود و آرزو داشته باشد که به کربلا برود این قبر شکافته می شود و به کربلا می رود و دوباره به قبر باز می گردد. خدا در کربلا تجلی کرد امام زمان عجل الله وقتی ظهور می کند کربلا را قبله قرار می دهد قبله دلها حرکت ما باید در مسیر امام باشد هر چه امام به آن راضی باشد. باید به این نکته توجه داشت برای مثال در زیارت عاشورا چیزی کم و زیاد نکنید. سلام بر حضرت عباس؛ بعد از سلام به اصحاب و امام حسین؛ اللهم الرزقنا به جای اللهم الرزقنی در این زیارت درست نیست و کسی است که بخواهد دست به دین بزند نور آن را می برد و در قلب نفوذ نمی کند.
سخنرانی حجه الاسلام محمودی ، استاد اخلاق حوزه های علمیه برادران اصفهان،شنبه 23مهرماه1396سالن مدرسه نرجس خاتون(س)
در احسان به والدین واسطه گر نباشید
احسان به پدر و مادر چه معنایی دارد؟
امام صادق علیه السلام در تفسیر احسان به والدین ذیل آیه 36 نساء می فرمایند: «الإحسان أن تحسن صحبتهما و لا تکلفهما أن یسألاک شیئاً هما یحتاجان إلیه؛ احسان به پدر و مادر این است که رفتارت رابا آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند از تو بخواهند (یعنی قبل از درخواست آنان نیازشان را بر طرف کنی). ان لا تکلفهما کاری نکنید که آن ها نیازشان را بیان کنند قبل از اینکه نیازش را بگوید برطرف کنید، اگرچه بى نیاز باشند.» (كافى / 2 / 157)
در خدمت به پدر و مادر، واسطه گر نباشید
باء در این آیه در ترکیب وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا به معنای باء الصاق است به این معنا که با دست خودت باید به پدر و مادر احسان کنی؛ یعنی در خدمت به پدر و مادر مباشر باشید نه واسطه گر
عاطفه و محبت بر پول و مادیات مقدم است
در این آیه نسبت به چگونگیه رفتار با والدین بیان نکرده که بالوالدین انفاققا؛ در حقیقت می خواهد این نکته را مخصوصا به فرزندانی که تنها به رسیدگی مالی به والدینشان توجه می کنند این گوشزد را بکند که بیشتر اوقات پدر و مادر به جای پول عاطفه و اخلاق می خواهند … در هر رابطه ای مخصوصا نسبت به پدر و مادر اول عاطفه و مهر و محبت مهم است بعد مسائل مالی
در احسان به پدر و مادر عدالت جایی ندارد
در این آیه نگفته که بالوالدین واعدل و الاحسان ؛ نباید احسان و نیکی به پدر و مادر با عدالت باشد؛ به طوری که اگر آن ها عدالت را در رفتار با ما رعایت کردند به آن ها احسان کنیم و در غیر این صورت این وظیفه از ما سلب می شود، خیر این گونه نیست.
هر نوع احسانی که آن ها می خواهند
در این عبارت احسان به شکل نکرده آمده و معرفه نیامدن آن نکته ای دارد و آن این است که الاحسان؛ احسان به شکل معرفه به معنای یک نوع احسان خاص و مشخص است اما احسان به شکل نکره یعنی مطلق احسان؛ یعنی هر نوع احسانی که آن ها بخواهند.
در احسان به پدر و مادر شرط ایمان نیامده
نگفته به پدر و مادر مؤمن احسان کنید، مطلق پدر و مادر را باید احسان نمود. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) است که به کسی که به آن حضرت عرض کرد پدر و مادر من از مخالفان اهل بیت (علیهم السلام) هستند، فرمود: با آنها به نیکویی رفتار کند.
امام باقر (علیه السلام) نیز فرمودند: ثلاث لم یجعل الله لاحد فیهن رخصة اداء الامانة الی البر و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدین برین کانا او فاجرین؛ سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه تخطی از آنها را نداده است؛ بازگرداندن امانت به فرد نیکوکار یا ستمکار وفای به پیمان نسبت به نیکوکار یا ستمکار و نیکویی به پدر و مادر نیکوکار باشند یا ستمکار.
احسان به والدین در حیات و ممات آن ها
در این آیه شرط زنده بودن را برای احسان به والدین ذکر نکرده؛ ما می توانیم هم در زمان حیات و هم در زمان ممات این عزیزان احسان کنیم … در روایتی از امام صادق علیه السلام اهمیت این موضوع روشن می شود آن جا که می فرمایند: ما یمنع الرجل منکم ان یبرّ والدیه حیین أو میتین یصلّی عنهما و یتصدق عنهما و یحج عنهما و یصوم عنهما فیکون الذی صنع لهما و له مثل ذلک.( سفینة البحار، ج2، ص686.143 - اصول کافی، ج2 (باب البرّ بالوالدین)، ص163)
مرگ والدین نباید سبب قطع رشته خدمات گردد؛ بلکه باید پس از مرگ به آنها نیکی کرد؛ برای ایشان نماز گزارد و روزه گرفت و حج انجام داد که خداوند، همان ثوابی را که برای آنان مقرّر داشته است، برای فرزند هم عطا می کند.
احسان به والدین زمان و مکان خاصی ندارد
اگر به عباداتی که در اسلام بیان شده اند توجه کنید می بینید که همه عباداتمان مکان و زمان هایی را برایشان بیان شده؛ مثلا نماز، روزه، خمس، زکات، حج اما برای احسان به والدین هیچ قید زمان و مکان برایش نیامده، مثلا نیامده که فرزند وقتی بزرگ می شود یا به فلان مدارج علمی می رسد دیگر لازم نیست که احسان داشته باشد.
امام صادق علیه السلام در تفسیر احسان به والدین ذیل آیه 36 نساء می فرمایند: الإحسان أن تحسن صحبتهما و لا تکلفهما أن یسألاک شیئاً هما یحتاجان إلیه؛ احسان به پدر و مادر این است که رفتارت رابا آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند از تو بخواهند (یعنی قبل از درخواست آنان نیازشان را بر طرف کنی). ان لا تکلفهما کاری نکنید که آن ها نیازشان را بیان کنند قبل از اینکه نیازش را بگوید برطرف کنید، اگرچه بى نیاز باشند. (كافى / 2 / 157)
حق پدر و مادر در بیان اهل بیت علیهم السلام
از رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله) در مورد حق پدر و مادر بر فرزند پرسیدند، ایشان فرمودند: «پدر و مادر تو، بهشت و جهنم تو هستند.» (لَمّا سُئلَ عَن حقِّ الوالِدَینِ علی وَلَدِهِما : هُما جَنَّتُکَ ونارُکَ) یعنی احترام به آنها بهشت را واجب می كند. آزار آنها جهنم را واجب می كند. این گوی و این میدان. حالا بد هم باشند احترامشان واجب است. روایت داریم استثنا ندارد. كافر باشند، بی دین باشند، بی نماز باشند. بدترین پدر و مادر احترامشان بر اولاد واجب است. «وَ أَطِعِ الْوَالِدَینِ وَ لَوْ كَانَا كَافِرَینِ»
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرمایند:«بِرُّ الوالِدَینِ أکبَرُ فَریضَةٍ؛ نیکی به پدر و مادر بزرگ ترین فریضه است»(غررالحکم/312)
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:«الذُّنوبُ الّتى تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَینِ؛ از جمله گناهانى که فضا را تیره و تار مىسازد نافرمانى پدر و مادر است.» (کافی/2/447)
منابع:
سات بیان معنوی؛ بیانات حجت الاسلام پناهیان
بیانات حجت الاسلام قرائتی
برنامه سمت خدا؛ بیانات حجت الاسلام ماندگاری
برنامه سمت خدا؛ بیانات حجت الاسلام فرحزادی
اسماء و صفات ثبوتیه الهی از دیدگاه معتزله و نقد آن
پژوهشگر:ام البنین نظری
استاد راهنما:خانم ملکوتی خواه
تحقيق پاياني سطح دو (كارشناسي)
حوزه حضرت نرجس خاتون- سلام الله علیها-
شهـرستان: برخـوار
بهار 1392
چکیده مطالب
توحید مهم ترین مبحث کلامی است که مورد قبول همه ی مسلمین می باشد که خود دارای اقسامی چون توحید ذاتی، صفاتی و افعالی است. توحید صفاتی یکی از مباحث مهم از اقسام توحید می باشد که از دیرباز مورد توجه متکلمین قرار گرفته است. متکلمین اسلامی که به سه گروه اشاعره، معتزله و شیعه( یا امامیه) تقسیم می شوند. در این زمینه عقاید متفاوتی دارند اشاعره معتقدند که صفات الهی مانند ذات او قدیم می باشند که این نظر با توجه به محال بودن تعدد قدما- واجب الموجد- مردود است. در این زمینه معتزلین کلامی با توجه به روششان که منحصر در عقل بوده و به دور از هر بهره گیری از سنت می باشد معتقدند که ذات الهی متصف به صفات شده و ذات نایب صفات می گردد.
در مقابل این دو گروه فرقه ی سوم قرار دارد که هم از سنت و هم از عقل بهره جسته و در این زمینه معتقد است که ذات الهی عین صفات است. سعی این نوشتار بر این است که به تبیین و تحلیل نظر معتزله درباره ی توحید صفاتی پرداخته و معایب آن را مطرح نماید که لازمه ی آن تبیین صفات ثبوتیه خداوند به طور خاص می باشد و در نهایت معلوم می گردد که صرف عقل پاسخگویی سؤالات در این زمینه نخواهد بود و دیدگاه فرقه ی امامیه از صفات ثبوتیه با توجه به عقل و نقل، به ثواب نزدیکتر است.
واژگاه کلیدی: اسم، صفت، صفات ثبوتیه، معتزله.
نکات کلیدی در نوشتن طرح نامه اجمالی
نظر به اینکه طلاب در نوشتن طرحنامه (اجمالی – تفصیلی) و روند تحقیق پایانی با مشکلاتی مواجه هستند در این زمینه جزوه ای ارائه شده که ما حصل نکات برگزیده جلسات دفاعیه برگزار شده می باشد.
هدف از این کار راهنمایی بیشتر طلاب و پاسخ گویی به نیاز آنها در امر تدوین تحقیق پایانی است.
pdf فایل پیوست شده :
مصحفی از طرف مادر
دختر دوست داشتنی من سلام…
آرزو میکنم زمانی بیاید که تو باشی ومن این نامه را نشانت دهم تا بدانی چقدر منتظر آمدنت هستم…
در ریخت و پاش این روزهای سردرگمی دائم به یاد توأم…
هر وقت دختری را در آغوش مادرش میبینم با خود میگویم کاش زودتر من هم دخترم را به آغوش بگیرم…
میدانی…خیلی دوستت دارم…
این روزها یک قسمت عظیم از تمام دلخوشی هایم این است که بنشینم و با خیال آمدن تو آرام بگیرم…
دخترم درون این لحظه های منتظرم تو را حسابی کم دارم…
کوچک رؤیایی ام…به من نگاه کن…ببین که چگونه دوستت دارم؟
که چگونه وقتی حتی ندارمت بیشتر دوستت دارم ؟
عزیزم…وقتی آمدی زندگی را با تمام سختی هایش زندگی کن…زندگی همین لحظه هاییست که ثانیه ثانیه میگذرد…
دخترم بدان تنها خواسته ی مادرت از تو این است که همیشه زینب گونه زندگی کنی...
عزیز دل مادر…برایت یک مشت بوسه میفرستم…
باز هم از این بوسه های عاشقانه هست…برایت زیاد کنار گذاشته ام…فقط…تو…بیا…و…با من نفس بکش…روزت مبارک…