مشورت با زنان
وقتي قرآن ميفرمايد: «…فَاِنْ اَرَادَا فِصالاً عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا….» اگر پدر و مادر بخواهند با رضايت و مشورتِ يکديگر، فرزندشان را از شير بازگيرند، گناهي مرتکب نشدهاند. نشان ميدهد که مشورتکردن زن و مرد با همديگر مورد تأييد قرآن است و ميفرمايد: پس از اينکه مرد، زن خود را طرف مشورت قرار داد و هر دو به چنين نتيجهاي رسيدند كه فرزند خود را از شير باز گيرند، در اين حالت گناهي مرتکب نشدهاند. پس اگر در فرمايش امامعلي داريم که: «اِيّاکَ وَ مُشاوِرَةُ النِّساءَ اِلاّ مَن جُرِّبَت بِکمال عَقلٍ» بر حذر باش از مشاورة با زنان، مگر آنهايي كه کمال عقل آنان آزمايش شده باشد.
روشن ميشود اولاً: توصيهي مطلق به ترک مشورت با زنان نيست.
ثانياً: نساء در اين روايت مثل بسياري از روايات به معني زناني است که بيشتر جنبهي شهواني زندگي را محور قرار دادهاند و حضرت ما را از مشورت با چنين زناني بر حذر ميدارند.
امروز جامعة غربي در اثر ميدانداري ميلِ اينگونه زنان، در حال سقوط کامل است. آيا در اين سقوط زن و مرد فرق ميکند يا همه سقوط خواهند کرد؟ پس توصية امام براي نجات جامعه است.[3]
پی نوشت :
1. سوره بقره، آيه 233.
2. الحياة، ج1 ، ص 193.
3.زن آنگونه که باید باشد(زن - خانواده – بحران) ،اصغر طاهرزاده، گروه فرهنگي الميزان،1387
دانلود كتاب:
http://almizan.lobolmizan.ir/index.php/kotob/49-1389-05-08-05-33-32/266-1389-09-25-12-28-26
راههای كنار آمدن با واقعیات تلخ
1-توجه به این كه می توانست بدتر از این هم اتفاق افتد.
2- توجه به این امر كه بی تابی وضع را بدتر میكند«الجزعُ و أَتعبُ مِن الصبرِ؛ بىتابى از صبر و شكیبایى ناراحت كننده تر است.»
در حدیث دیگرى كه از امام هادى علیه السلام نقل شده،ضمن اشاره به نكته جالب دیگرى، مى فرمایند: «أَلمُصیبَة لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلجازِع إِثنانِ.»؛ مصیبت براى انسان صبوریكى است و براى انسان بى صبر و ناشكیبا دوتاست.»
3- همنشینی با افراد صبور و افراد كه ما را به صبر و ایستادگی دعوت میكنند نه افرادی كه وضع ما را بدتر میكنند.
4-خواندن شرح حال افرادی كه در برابر ناملایمات زندگی مقابله كرده اند.
5- الگو قرار دادن افرادی كه از نعمت های جسمی و دیگر نعمت ها برخوردار نیستند ولی در برابر تلخیهای زندگی تحمل بالایی دارند.
6- كمك از «صبر و نماز» كه دو تكنیك الهی در مشكلات زندگی هستند وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ همه عبادات قدرت مقاومت ما را در برابر واقعیات تلخ بالا می برند.
7-فهرست كردن ضررهای بی تابی و مرور روزانه این فهرست .
8-امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إِیاک وَ الْجَزَعَ فَإِنَّهُ یقْطَعُ الاْءَمَلَ، وَ یضْعِفُ الْعَمَلَ، وَ یورِثُ الْهَمَّ، وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمَخْرَجَ فی أَمْرَینِ، فَما کانَتْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْءِحْتِیالُ وَ ما لَمْ یکنْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْصْطِبارُ»؛ «از بی صبری و جزع بپرهیز که رشته امید را قطع میکند و کار و کوشش را تضعیف مینماید و اندوه و غم به بار می آورد. بدان برای نجات از بی صبری دو راه بیش نیست، اگر چیزی که مایه جزع شده، با مهارت و هوشمندی زایل میشود، باید اقدام کرد و اگر مصیبت قطعی و ناشدنی است، باید به رنج و المش تن داد، بردباری را به خود تحمیل نمود و بی قید و شرط، تسلیم قضای حتمی گردید.
9- فهرست كردن فواید پذیرش واقعیت و بالا بردن قدرت سازگاری و مرور روزانه این فهرست.
10- مشورت، تفكر و مطالعه برای كاستن آسیب ها.
11-دعا و درد و دل و راز و نیاز با خدا ( گاهی گریه در درگاه خدا سبب آرام شدن می شود)
12-دیدن زندگی افرادی كه وضعشان به مراتب از ما بدتر است. سعدی می نویسد ناراحت بودم كفش ندارم یكی را دیدم پا نداشت.
13-مطالعه كتاب رضایت از زندگی اثر عباس پسندید، نشر دارالحدیث (موجود در كتابخانه سایت حدیث دات نت)
14-مطالعه كتاب انسان در جستجوی معنا نوشته ویكتور فرانكل و كتاب پایی كه جا ماند، و كتاب دا و كتاب پایی كه جا ماند.
15-ذكر زیاد خدا كه یاد خدا سبب آرامش می شود.
16-ذكر لاالله الا الله گفتن زیاد برای مقابله با افكار مزاحم.
حل مشكلات: علی علیه السلام فرموده: «هر گاه دچار مصیبت و ناملایمی شدی، ببین، اگر قدرت علاجش را داری و میتوانی، زیرکی، آن را از خود بگردانی، کوتاهی مکن و بدون اظهار ضعف و ناتوانی، در رفعش بکوش و اگر قدرت نداری، بدون جزع و بی تابی، آن را تحمل کن».قالَ عَلِی علیه السلام : «إِذا نَزَلَ بِک مَکرُوهٌ فَانْظُرْ، فَإِنْ کانَ لَک حِیلَةٌ فَلاتَعْجَزْ وَ إِنْ لَمْ یکنْ فیهِ حیلَةٌ فَلاتَجْزَعْ»(شرح ابن ابی الحدید، ج 10، ص 310).
همچنين امام صادق علیه السلام فرموده: «از بی صبری و جزع بپرهیز که رشته امید را قطع می کند و کار و کوشش را تضعیف مینماید و اندوه و غم به بار می آورد. بدان برای نجات از بی صبری دو راه بیش نیست، اگر چیزی که مایه جزع شده، با مهارت و هوشمندی زایل می شود، باید اقدام کرد و اگر مصیبت قطعی و ناشدنی است، باید به رنج و المش تن داد، بردباری را به خود تحمیل نمود و بی قید و شرط، تسلیم قضای حتمی گردید.. «إِیاک وَ الْجَزَعَ فَإِنَّهُ یقْطَعُ الاْءَمَلَ، وَ یضْعِفُ الْعَمَلَ، وَ یورِثُ الْهَمَّ، وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمَخْرَجَ فی أَمْرَینِ، فَما کانَتْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْءِحْتِیالُ وَ ما لَمْ یکنْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْصْطِبارُ»؛ جعفریات، ص 234
پی نوشت :
منبع: سایت گفتگوی دینی، انجمن مشاوره
ا
هنر و مهارت تبلیغ
بنّایی را در نظر بگیرید که همه سفارشات خرد و کلان مربوط به بنّایی مانند شناژبندی، آجرچینی، سقفزنی، نصب در و پنجره، گچ و خاک، موزاییککاری، کاشیکاری، گچکاری و… را قبول میکند. به دلیل پايين بودن کیفیت، کمّیت و بازدهی در زبان عرفی به او و امثال او «همه کاره هیچ کاره» گویند.
البته همین فرد اگر کارها و خرده کارهایی که نیاز به تخصص ندارد را بپذیرد و آنهایی که نیاز به تخصص دارد را ارجاع دهد، کمک خوبی برای رشد کارهای مهمتر متخصصان و مردم است. مشکل کار وقتی است که از نظر تخصص پا درکفش بزرگتر از خودش کند. بیتردید فردی که در یکی از این رشتهها تخصص دارد از نظر زیباشناختی و ظرافت، محکم کاری، سرعت، پیشبینی انجام کار، آسیبشناسی، تخمین مصالح مورد نیاز، صرفهجویی و عدم استهلاک مصالح و… موفقتر از همه فن حریف است؛
مبلّغ متخصص،تمام همّ و غمّش در یک رشته تبلیغی مثل خطابه، قصه گویی، قصه نویسی و… میباشد. گرایش خود را با توجه به تجارب قبلی، استعداد، علاقه، ذوق و عشقش انتخاب میکند و به دلیل آشنایی خوبش در شناخت عناصر «زمان»، «مکان»، «روش»، «زبان»، «نیاز»، «آسیب» و «پیامد»است که باید گفت:
اوّلاً تبلیغ هم «علم» است و هم «هنر»؛ و دیگر اینکه از جهات زیر این کار هنرمندانه وعالمانه پرفایده به شمار ميآيد؛ از منظر روانشناسي، هرچه عادت قويتر ميشود آگاهي و توجه كمتر ميشود و فرد به طور خودكار عملي را انجام ميدهد؛اما در «اسلام» براي جلوگيري از آن كه عبادتها، عادات بيروح، غير ارادي و غير هدفي شود به استمرار «نیّت و توجه» در کارهای خوب تأکید شده است.
نیّت، باطن و روح اعمال ما است و براساس بینش توحیدی در عادات مثبت، همیشه نوعی تفکر و تأمل وجود دارد و همین جریان الهی در کالبد اعمال سبب میشود که این عادات «لذت کِش» شوند نه «لذت کُش».
به این مولفهها عناصر تبلیغ گفته میشود. که عبارتند از؛
1. مخاطبشناسی؛ (شناخت ویژگیهای گیرنده یا شنونده)
2. نیازشناسی؛ (شناخت نیازها، رغبتها و علایق مخاطب)
3. روششناسی؛ (شناخت فضای روحی و روانی مخاطب و محیط او)
4. زبانشناسی و واژه گزینی؛ (زبان آگاهی و هشیاری بر ادبیات و گفتمان روز)
5. زمانشناسی؛ (زبان آگاهی و توجه به ضرورتها و مقتضیات زمان)
6. مکان شناسی؛ (مکان آگاهی و توجه به ضرورتها و مقتضیات مکان)
7. پیامدشناسی؛ (ارزشیابی، بازخوردگیری و ارزیابی اثر بخشی و کارآمد بودن فرآیند تبلیغ) [1]
پی نوشت :
1. روان شناسي و مهارتهاي رفتاري در تبليغ غير مستقيم، محمد حسین قدیری، ص25
آثار شوخی غیر حلال
1. کاهش نیروی عقل
2. کاهش نور ایمان
3. گم شدن حقایق
4. از بین رفتن وقار و هیبت
5. از بین رفتن نورانیت و صفای باطن
6. کینه و دشمنی
7. ریختن آبروی دیگران
8. دوری از خدا
9. شادی شیطان و دشمن
10. جسور شدن نادان و دشمن
11. ایجاد تفرقه بین مسلمانان
12. رواج فساد و فحشا
13. عِقاب اخروی [1]
پی نوشت :
1. محمدحسين قديري، شوخ طبعيهاي طلبگي، ص316.
تحصیل به سبک طلبگی
تحصيل علوم اسلامي، نخستين قدم براي طلبه اي است كه بخواهد بر بام افتخار نشيند و هماي اوج سعادت بر سرش سايه افكند. در اين راه، یگانه توشه ای كه به كار او آيد همّت عالي است، وگرنه هرگز نخواهد توانست طالب چشمة خورشيد درخشان شود و به مقام اصلي خويش نائل آيد.
بدين ره هر که عالي همت آيد سزاي قرب و وصل حضرت آید
اگرچه در اين مسير، شيوه ها و روش هاي مختلفي براي رسيدن به كمال مطلوب در پيش است، پرفايده ترين آنها پيمودن نردباني است كه شش پلة اساسي دارد:
1. پيش مطالعه: يعني مطالعة دقيق درس و علامت گذاري موارد مبهم. اين كار موجب در اختيار داشتن استخوان بندي كلي درس براي طلبه مي شود و اين امكان را به او می دهد كه از مجموعة درس شَمايي كلي را در ذهن خود بپرورد.
2. طاعت استاد: رشد و ارتقاي علمي طلبه جز با كسب فيض از حضور استاد كه به تأييد نظر، حل معماي شاگرد كند، ميسّر نيست. او بي همراهي خضرِ راه و بدون مدديابي از دولت رندان پاكباز، هرجا كه رود خرابات است و هرچه بخواند خرافات. طلبة زيرك همچون صيّادي تيزبين، با حضور قلب، در كمين لحظه ها می نشیند و با كمندافكني بر سر مجهولات خويش، در عين فروتني و احترام، به طرح پرسش از محضر استاد مي پردازد و روح تشنه و حقيقت طلب خود را تسكین مي دهد.
سعي نابرده در اين راه به جايي نرسي
مزد اگر مي طلبي طاعت استاد ببر
3. مطالعه: رعايت مراحل قبل، درس استاد را نيز به اشاره ای كوتاه، براي شاگرد قابل درك خواهد كرد؛ آري «تلقين و درس اهل نظر يك اشارت است». براي به خاطرسپردن درس، تكرار زياد مفيدترين شيوه است، كه گفته اند«الدَّرسُ حرف و التكرارُ الف» مطالعه و تكرار مباحث، اين امكان را به فرد مي دهد كه اگر هنوز برایش نكته اي مبهم يا ناقص وجود دارد رفع شود.
4. مباحثه: براي آن كه دانشي، در دل و جان خانه كند و مَلِكة وجود آدمی شود، مباحثه پس از مطالعه، كارسازترين روشي است كه بايد انجام داد؛ البته ضمن آنكه لازم است سطح هم مباحثه ای ها هرچه به هم نزديك تر باشد، بايد مَباحث و مُباحثه نه از سر تفنّن كه به قصد صاحب نظر شدن در آن درس باشد و با درس چنان عميق و نقّادانه برخورد كنند كه گويي قصد تدريس آن را دارند.
5. تنظیم نوشته ها: تنظيم و تدوين يادداشت هاي پيش و پس از درس و هنگام مطالعه و مباحثه و تکیه نداشتن بر قدرت حافظه، به ماندگاري مطالب خواهد افزود و فرد را در هنگام رجوع مجدّد، به آساني ياري خواهد كرد.
6. آموزش آموخته ها: تدريس فراگرفته ها از مهم ترين مراحل یادگیری است. این کار نقشي بسزا در رشد و پيشرفت طلبه دارد و به دو ركن اساسي وابسته است:
الف) مطالعة متن اصلي و كتاب ها و حواشي مربوط و يادداشت هاي دوران تحصيل؛
ب) تفكر در همة جزئيات درس و نحوة ارائة مطالب؛ چرا كه اگر استاد، خود مطلبي را درك نكرده باشد، قدرت تفهيمِ به مخاطب را نيز نخواهد داشت كه در اين صورت يقيناً سكوت او نافع تر از سخن اوست.
اگر مشك خالص نداري مگوي
ورت هست خود فاش گردد به بوي [1]
پی نوشت :
1. قنبرعلی تیموری، کوله پشتی طلبگی، ص 18.
نکات مهم در امربه معروف ونهی از منکر
درروز چهارشنبه 94/8/20 جلسه اخلاقی با حضورسرکار خانم داودی پیرامون امر به معروف برگزار گردیدکه اجمالی ازمباحث درمورد شیوه امربه معروف ونهی از منکررا بیان می نماییم .
امر به معروف و نهی از منکر به طور مستقیم با دین و دنیا و آبروی افراد در ارتباط است و لذا از حساسیت ویژه ای برخوردار می باشد. همان گونه که رها کردن این واجب الهی، هلاکت بار و خطر آفرین است، اجرای آن نیز بدون رعایت حدود و توجه به شرایط و مراتب و روحیات و ظرفیت افراد، زیان بار خواهد بود.
در قرآن کریم و سیره عملی بزرگان دین و سخنان آنان، نکات بسیار مهم و ارزش مندی وجود دارد که می توان از آنها برای انتخاب روش های صحیح امر به معروف و نهی از منکر مدد گرفت. در این قسمت به برخی از این نکات اشاره می کنیم.
1 توجه به ظرفیت ها
یکی از شیعیان می گوید: در حضور امام صادق (علیه السلام) در باره عده ای سخن به میان آمد. من به امام عرض کردم: ما از آنان بیزاریم، زیرا آنان به آنچه ما قائلیم، قائل نیستند. امام فرمود: با این که آنان دوستدار ما هستند اما به آنچه شما قائل هستید، قائل نیستند، شما از آنان بیزارید؟! گفتم: آری. امام فرمود: اگر چنین است ما نیز از مزایایی برخورداریم که شما از آنها بی بهره اید، در این صورت آیا ما هم باید از شما بیزاری بجوییم!؟ با آنها دوستی کنید و از آنها بیزاری مجویید، زیرا بعضی از مسلمانان از اسلام یک سهم و بعضی دو سهم… و بعضی هفت سهم دارند… سزاوار نیست بر دوش آن که از اسلام یک سهم دارد به اندازه آن که دو سهم دارد، بار بگذاریم… .
از این داستان، دو نکته مهم به دست می آید:
1 - ما نمی توانیم فردی را به دلیل پایین بودن درجه ایمانش در انزوا قرار دهیم و با او معاشرت نکنیم.
2- از هر کسی باید متناسب با درجه ایمانش انتظار داشته باشیم و بیشتر از آن بر او تحمیل نکنیم.
علاوه بر ایمان، توجه به روحیات، قدرت تحمل و میزان شوق و ذوق و حوصله افراد، در دعوت به خوبی ها و یا دور کردن از زشتی ها مهم است. ممکن است افراد سالخورده قدرت تحمل یک یا دو ساعت سخنرانی یا پند و اندرز را داشته باشند، اما نوجوانان چنین تحملی را ندارند. در روایتی آمده است: مردی به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) عرض کرد: ای رسول خدا! امام جماعت ما آن قدر نماز را طول می دهد که به سختی می توانم نماز را بخوانم. پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن روز با حالتی عصبانی در موعظه ای فرمود: ای مردم! شما، دیگر مردمان را فراری می دهید. هر کس با مردم نماز می خواند باید نماز را مختصر برگزار کند که در میان آنان مریض و ناتوان و کسی هست که به دنبال کاری است.
2 بهره گیری از روش های غیر مستقیم
بعضی افراد تحمل شنیدن اندرزها و یا انتقادهای مستقیم را ندارند، از این رو باید برای اصلاح رفتار آنان از روش غیر مستقیم استفاده کرد.
استاد شهید مرتضی مطهری(رحمه الله علیه) در این باره می فرماید: (برای روش غیر مستقیم، حدیث معروفی را برای شما ذکر می کنم، ببینید این روش چقدر مؤثر است. امام حسن و امام حسین (علیه السلام) در حالی که هر دو طفل بودند، به پیر مردی که در حال وضو گرفتن بود، برخورد می کنند، متوجه می شوند که وضوی او باطل است. این دو آقازاده که به رسم اسلام و رسوم روان شناسی آگاه بودند، فوراً متوجه شدند که از یک طرف باید پیرمرد را آگاه کنند که وضویش باطل است و از طرف دیگر اگر مستقیماً به او بگویند آقا وضوی تو باطل است، شخصیتش جریحه دار می شود، ناراحت می شود، اولین عکس العملی که نشان می دهد این است که می گوید: نخیر، همین طور درست است، هر چه بگویی گوش نمی کند، بنابر این جلو رفتند و گفتند: ما هر دو می خواهیم در حضور شما وضو بگیریم، ببینید کدام یک از ما بهتر وضو می گیریم… .
امام حسن (علیه السلام) یک وضوی کامل در حضور او گرفت، بعد هم امام حسین (علیه السلام). تازه پیر مرد متوجه شد که وضوی خودش نادرست بوده. بعد گفت: وضوی هر دوی شما درست است، وضوی من خراب بود. این طور از طرف اعتراف می گیرند. حالا اگر در این جا فوراً [ و به طور مستقیم ] می گفتند: پیرمرد! خجالت نمی کشی با این ریش سفیدت هنوز وضو گرفتن را بلد نیستی؟! مرده شور ترکیبت را ببرد، او از نماز خواندن هم بیزارمی شد. )
ایشان در چگونگی بهره گیری از این روش می فرماید: (اگر می خواهید به شکل غیر مستقیم امر به معروف بکنید، یکی از راه های آن این است که خودتان صالح و با تقوا باشید، خودتان اهل عمل و تقوا باشید. )
(این یک غفلت عظیم و اشتباه بزرگی است امروز در اجتماع ما که برای گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله و خلاصه برای زبان و مظاهر زبان، بیش از اندازه انتظار داریم… و می خواهیم تنها با زبان و گوش همه کارها را انجام دهیم و انجام نمی شود، ناراحت می شویم و ناله و فغان می کنیم و می گوییم:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جایی نرسد فریاد است;
این شعر برای ما در همه زمان ها صادق بوده و هست. فکر نمی کنیم که ما اشتباه می کنیم، ما بیش از اندازه از این گوش و زبان بیچاره انتظار داریم… ما با دست خود و عمل خود خوب رفتار کنیم تا آنها با چشم خودشان ببینند، یک مقداری هم به این گوش و زبان بیچاره استراحت بدهیم. ) سعدی می گوید:
ترک دنیا به مردم آموزند خویشتن سیم و غله اندوزند
* * *
عالم آن کس بود که بد نکند نه بگوید به خلق و خود نکند
البته بهره گیری از روش غیر مستقیم شکل دیگری نیز دارد و آن این که با بهره گیری از امکانات و ابزار فرهنگی جدید، از جمله نرم افزارهای آموزشی برای همه گروه های سنی، به فرهنگ سازی بپردازیم و جامعه را به سوی افکار و اخلاق پسندیده سوق دهیم که باید در جای خود از آن بحث کرد.
3 ریشه یابی و درمان
هر خطا و اشتباهی که از دیگران سر می زند، ریشه و عاملی دارد; به عنوان مثال گاهی عامل گناه، ریشه روانی دارد; مانند کمبود محبت، و گاهی عامل گناه، به مسائل اجتماعی برمی گردد; مانند: بیکاری. در این صورت، مبارزه اساسی با انحرافات ناشی از این گونه عوامل، در گرو مبارزه با ریشه هاست; یعنی تأمین محبت و نیاز عاطفی برای عامل روانی، یا ایجاد اشتغال برای عامل اجتماعی.
یکی از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) می گوید: (ما و پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در مسجد بودیم که یک اعرابی (فرد ناآشنا به دستورات دین) داخل مسجد شد و مشغول ادرار گردید. اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر آشفتند و او را از این کار منع کردند. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: با او کاری نداشته باشید. آنان او را رها کردند. آن گاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) او را نزد خود خواند و فرمود: مساجد نه محل ادرار است و نه محل کثافات دیگر; بلکه جایگاه ذکر خداوند بزرگ و نماز و قرائت قرآن است. )
استاد شهید مرتضی مطهری(رحمه الله علیه) به نقل از روزنامه ای می نویسد:
(در چندین سال پیش، در یکی از شهرهای کوچک، واقع در ایالت فیلادلفی( آمریکا) زن ها مبتلا به قمار بازی شده بودند. ابتدا کشیش ها و روزنامه نویس ها و خطبا و فصحا تا می توانستند راجع به بدی قمار خصوصاً برای زن ها گفتند و نوشتند، ولی مثل همین حرف های خودمانی مانند گردو روی گنبد، سُر خورد و پایین افتاد و به جایی نرسید. تا آن که شهردار محل به فکر افتاد یکی دو تا باشگاه و نمایشگاه هنری زنانه دایر کند و سرگرمی های مناسب در آن جا فراهم نماید; از قبیل نمایش بچه های چاق و تندرست و جایزه دادن به مادران کاردان و از قبیل کارهای دستی و غیره که هر کدام برنامه و ترتیب خاصی داشت و مردم را سر ذوق می آورد، دو سه سالی از این جریان گذشت که زن های آن شهر به کلی قمار را فراموش کردند. )
4 بهره گیری از فرصت
ممکن است برخی افراد به راحتی زیر بار حرف حق نروند و به اصلاح رفتار خود نپردازند. برخورد مناسب با چنین افرادی، بهره گیری از فرصت های طلایی است.
قرآن مجید داستان باغ پر میوه و زیبایی را نقل می کند که در اختیار پیرمرد مؤمنی بود. او به قدر نیاز از آن برمی گرفت و بقیه را به نیازمندان می داد. هنگامی که چشم از دنیا پوشید، فرزندانش گفتند: ما خود به محصول این باغ سزاوارتریم و مستمندان را محروم ساختند. در بین آنها برادر مؤمنی بود که برادران دیگر را از بخل ورزیدن و چنین کار زشتی باز می داشت، اما کسی به حرفش گوش نمی داد.
پس از این تصمیم، شب هنگام که همه آنها در خواب بودند، بلایی فراگیر از ناحیه پروردگار بر باغ فرود آمد و آتش سوزان، آن باغ خرم و سرسبز را به مشتی خاکستر تبدیل کرد. صبحگاهان به یکدیگر گفتند: اگر می خواهید میوه بچینید، به سوی باغ حرکت کنید، مبادا کسی سخنشان را بشنود و از تصمیمشان با خبر شود.
هنگامی که به باغ رسیدند، چنان وضعی بود که گفتند: این باغ ما نیست، ما راه را گم کرده ایم. در این میان آن برادر مؤمن با قدی سرفراز و زبانی گشوده و منطقی قوی، آنان را زیر رگبار ملامت قرار داده و گفت: آیا به شما نگفتم خدا را به عظمت یاد کنید و از مخالفت او بپرهیزید، شکر نعمت او را به جا آورید و نیازمندان را از اموال خود بهره مند سازید.
5 اقدام همگانی
کار فردی در امر به معروف و نهی از منکر، چندان مفید نیست. همان طور که اگر آب تصفیه شده و پاک را بار دیگر در جویباران رها کنیم، آلوده می شود، محیط اجتماع نیز اگر نورانی نباشد و در برابر آلودگی ها عکس العمل نشان ندهد و یا افراد آلوده و فاسد مورد تشویق قرار گیرند، مبارزه با بی بند و باری ها بسیار مشکل خواهد بود.
استاد شهید مرتضی مطهری(رحمه الله علیه) می فرماید:
باید به این نکته توجه کنیم که عمل فردی، چندان مفید نیست، آن هم در دنیای فعلی. مشکلی که امروزه در زندگی اجتماعی ما هست این است که افراد اهل عمل توجهی به عمل اجتماعی ندارند و به اصطلاح، (تک رو) هستند; در حالی که از عمل فردی کاری ساخته نیست، از فکر فردی کاری ساخته نیست، از تصمیم فردی کاری ساخته نیست، همکاری و همفکری و مشارکت لازم است.
6 برخورد دور از تبعیض
نکته مهمی که باید در اجرای امر به معروف و نهی از منکر مورد توجه قرار گیرد، برخورد عادلانه و به دور از تبعیض، با فسادها و خلاف کاری هاست. در عرصه مبارزه با متخلّف، زد و بنده، ملاحظات سیاسی، قومی و منطقه ای، این که فلانی دوست من است یا فلانی وابسته به فلان شخصیت است و نباید با او برخورد کرد و نظایر آن، عامل بی اعتمادی، جری شدن خلاف کاران و در نتیجه دور شدن از هدف های عالی امر به معروف و نهی از منکر است.
7 نرم خویی و مهرورزی
امر به معروف و نهی از منکر، موضوعی بسیار حساس است و باید با مهر و عطوفت و انتخاب بهترین روش های اخلاقی همراه گردد. خدای بزرگ به حضرت موسی(علیه السلام) و هارون می گوید: (نزد فرعون [که ادعای خدایی کرده است ] بروید و با او به نرمی سخن گویید، شاید پند گیرد یا بترسد. )
همچنین خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: (ای پیامبر به خاطر برخورداری از رحمت خداوند، در برابر آنان نرم شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند. )
داد و فریاد راه انداختن، بد زبانی کردن، کتک زدن و تند خویی نمودن در برابر گناه کار با چنین وظیفه ای که از روی عشق به انسانیت و زندگی انجام می گیرد، سازگار نیست و جز نفرت و عکس العمل شدید طرف مقابل نتیجه ای نخواهد داشت.
8 امر به معروف و نهی از منکر با رعایت حقوق
هر چند امر به معروف و نهی از منکر بسیار مهم است، اما نباید در مراحل مختلف آن، حقوق مسلمانان را نادیده گرفت و شخصیت و آبرویشان را مخدوش ساخت و لذا اجازه تجسّس و پرده دری و پی جویی گناهان پنهان که در خلوت انجام می شود، به بهانه امر به معروف و نهی از منکر به کسی داده نشده است.
در تاریخ آورده اند: شبی از شب ها خلیفه دوم مشغول گشت زنی در کوچه ها و گذرها بود، به خانه ای رسید که صدای آواز از آن شنیده می شد. چون در بسته بود، خود را از دیوار بالا کشید و وارد خانه شد. گفت: ای دشمن خدا! پنداشتی خداوند چنین گناهی را بر تو می پوشاند؟ آن مرد گفت: تند مرو، اگر من گناهی کرده ام، تو مرتکب سه گناه شده ای! پرسید: کدام گناه؟
گفت: اول آن که، خداوند متعال می فرماید: (تجسس نکنید)34 و تو کرده ای; دوم آن که، خداوند می فرماید: (از درها وارد خانه ها شوید)35 و تو از پشت بام وارد شده ای ; سوم آن که، می فرماید: (ای کسانی که ایمان آورده اید، به خانه هایی جز خانه خود وارد نشوید، مگر این که آشنایی دهید و اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام کنید)36 و تو بی اجازه و بی سلام وارد خانه دیگران شده ای. 37
خلیفه گفت: اگر از تو بگذرم، راه خیری هست؟ گفت: آری. سپس خلیفه او را بخشید و از خانه خارج شد و او را به حال خود رها کرد.
البته در این جا باید یاد آور شویم کارهای خلافی که باندهای خلاف کار در مخفی گاه ها و لانه های فساد برای انحراف جوانان و به دام انداختن افراد ساده و ضعیف و مبارزه با حکومت حق انجام می دهند، جرمی است اجتماعی و نه شخصی; از این رو حق برخورد قانونی با رعایت مقررات برای دستگاه های قضایی محفوظ است.
در اجرای هر چه بهتر امر به معروف و نهی از منکر، نکات مهم دیگری وجود دارد; مانند:
بازگو کردن خوبی های افراد در هنگام نهی از منکر یا تشویق عاملان به معروف، مخفیانه بودن امر و نهی، بهره گیری از روش سکوت و نادیده گرفتن لغزش ها در بعضی اوقات، خودداری از نهی از منکر به هنگام خشم و … که برای پرهیز از طولانی شدن بحث، به همین مقدار بسنده می کنیم.
.