اخــلاق بد و سنگــدلی
? #یڪـــآیــهقـــــرآن
?اخــلاق بد و سنگــدلی
ڪه بعضیا به این نوع #رفتارشون
افتخار هـــــم میڪنن نه تنها هـیچ
چیز مثبتی در خودش نداره بلڪه:
باعث میشه دیگـــــران هـــم از آدم
#فاصـــــــــله بگــیرن و دور شـــن.
? ســوره آل عمــران آیه ۱۵۲
↷↷↷
با فاطمه به سوی نعمتهای بزرگ
???با فاطمه به سوی نعمتهای بزرگ
?حضرت زهرا (ع) عرضه می دارند:
«پروردگارا! بخشایش ورحمت برای شیعیان!»
پیام می رسد که: مورد بخشش قرار گرفتند .
عرضه می دارد: «برای شیعیان فرزندم حسین (ع)!»
باز هم پیام بخشایش میرسد.
عرضه می دارد: «بخشایش رهروان راه شیعیانم را میخواهم!»
پیام می رسد که:
آسوده خاطر باش که هر کسی که راه و رسم شما را پیروی کند وبه ریسمان محکم شما چنگ زند، با شما خواهد بود و اهل نجات است.
اینجاست که بانوی نمونه ی اسلام ،آسوده خاطر و شادمان می شود و همه مورد شفاعتش قرار می گیرند و با او به سوی نعمتهای خدا حرکت می کنند.
?خصائص الحسینیه،۴۶۴-۴۶۳
•┈┈••✾❀???❀✾••┈┈•
علت_گریه_مومن_هنگام_مرگ
? علت_گریه_مومن_هنگام_مرگ?
◀️مومن هم هنگام مرگ گریه میکند، اما این اشک ترس یا ناراحتی نیست،
بلکه اشک شوق است:
?از امام صادق (عليهِ السَّلام) سؤال شد: چرا هنگام مرگ از چشم (مؤمن) اشك ميآيد؟
?حضرت فرمود:
?في الْمَيِّتِ تَدْمَعُ عَيْنُهُ عِنْدَ الْمَوْتِ فَقَالَ ذَلِكَ عِنْدَ مُعَايَنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَيَرَى مَا يَسُرُّهُ ثُمَّ قَالَ أَ مَا تَرَى الرَّجُلَ يَرَى مَا يَسُرُّهُ وَ مَا يُحِبُّ فَتَدْمَعُ عَيْنُهُ لِذَلِكَ وَ يَضْحَك؛
❇️گریه مؤمن به خاطر ديدن رسول خدا (صَلَي اللهُ عَليه وَآله وسَلم) است،
چون ميبيند آن چيزي را كه او را خوشحال ميكند،
❓آیا نديدهايد كه انسان هنگامی که چیزی را که دوست دارد یا او را خوشحال می کند، می بیند، خوشحال میشود و آب از ديدگان او فرو ميريزد؟
?اصول كافي ، ج3، ص: 133
•┈┈••✾❀???❀✾••┈┈•
خطبهی حضرت فاطمه سلام الله علیها:
?خطبهی حضرت فاطمه سلام الله علیها:
?حضرت فاطمه سلام الله علیها، خطبهای غراء ایراد فرمودند که به طور مختصر به محورهای آن اشاره میکنیم؛ ایشان پس از حمد و ثنای الهی و ترسیمی از رسالت نبوی به این موارد توجه دارند:
الف) یادآور میشوند که ما اهلبیت یادگاری از پیامبریم که در میان شما به امانت نهاده شدهایم.
ب) معرفی خود و بیان زحمات علی (علیهالسّلام) برای پیشرفت اسلام.
ج) گذری بر رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ماجراهای پس از آن.
د) توبیخ غاصبان فدک.
ه) خطاب به انصار: «ای یادگاران زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وای یاوران دین و دژهای محکم اسلام، این چه سستیاست، در کمک به من و چه کوتاهی است، دربارهی حق من و چه خوابی است که در مورد ظلم به من شما را فرا گرفته است؟… شما قدرت کمک به آنچه من طلب میکنم و قوت بر گرفتن آنچه در پی آن هستم، دارید. در این فراز حضرت این نکته را یادآور میشود که در واقع سستی مسلمانان این حوادث را به دنبال داشته است و آنان نز در این حوادث بیتقصیر نیستند.»
در آخر میگویند: «این سخنان به خاطر رسیدن جان به لبم بود،… و اتمام حجتی برای شما بود.»
منابع خطبهی فدکیه
???منابع خطبهی فدکیه
گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که این خطبه در منابع مربوط به نیمه دوم قرن دوم هجری آمده است. لوط بن یحیی، معروف به ابو مخنف ازدی (م ۱۵۷ ه)، کتابی مستقل به نام خطبه الزهرا (علیهالسّلام) داشته که البته این کتاب از بین رفته است.
همچنین ابوالفرج اصفهانی، از محدثان و مورخان مشهور قرن چهارم هجری، نیز کتابی تحت عنوان «کلامفاطمه فی فدک» داشته که آن هم چون دیگر آثار مربوط به این واقعه از میان رفته است.
همچنین احمد بن عبدالواحد بن احمد البزّاز، معروف به ابن عبدون (۳۳۰ – ۴۲۳ه)، از مشایخ مرحوم نجاشی و شیخ طوسی، کتابی به نام «تفسیر خطبه فاطمه الزهرا» داشته است.
علاوه بر این سه کتاب مستقل که پیرامون این خطبه به رشته تحریر درآمده و گزارشهای آن به ما رسیده است، بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی، تمامی خطبه یا بخشی از آن را، با ذکر سلسله اسناد و رجال آن – یا بدون اسناد، در کتب خود آوردهاند و برخی دیگر نیز اشارهای به وجود این خطبه نمودهاند.
ما در ادامه به منابع مکتوبی که هم اکنون در دسترس است و خطبه حضرت در آن وجود دارد، به ترتیب زمانی حیات مؤلفان، اشاره خواهیم کرد.
عنایت فاطمیّه
???عنایت فاطمیّه
جناب حاجی علی اکبر سروری تهرانی می گوید:
خاله ی علویّه ای دارم که عابده و برکتی برای فامیل ماست و در شداید به او پناهنده می شویم و از دعای او، گرفتاری هایمان برطرف می شود.
وقتی آن مخدّره به درد دل مبتلا می شود و به چند دکتر و بیمارستان مراجعه می کند و فایده نمی کند، مجلس زنانه ی توسّل به فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) فراهم کرده و اهل مجلس را هم طعام می دهد.
همان شب در خواب، حضرت زهرا (علیهاالسّلام) را می بیند که به خانه اش تشریف آوردند. به حضرتش عرضه می دارد: کلبه ی ما محقّر است و اینکه روز گذشته از شما دعوت نکردم، چون قابل نبودم.
پس کف دست مبارک را محاذی صورتش می گیرند و می فرمایند:
«به کف دستم نگاه کن!»
پس تمام اندرون خود را در آن کف مبارک می بیند. ایشان محلّ درد را به او نشان داده و می گویند: «به فلان دکتر مراجعه کن، خوب می شوی.»
فردا به همان دکتری که فرموده بود، مراجعه می کند و دردش را می گوید و به فاصله ی کمی درد برطرف می گردد.
ضمناً باید متوجّه بود که ممکن بود مراجعه به دکتر و استعمال دارو همان لحظه او را شفا بخشد؛ لیکن چون خداوند به حکمت بالغه اش برای هر دردی دوایی خلق فرموده که باید خاصیّتی که خداوند در آن قرار داده، ظاهر شود، پس باید مریض در هنگام ضرورت، از مراجعه به طبیب و استعمال دوا خودداری نکند و بداند که شفا از خداست؛ لیکن به وسیله ی طبیب و دوا؛ مگر در بعضی موارد که مصلحت الهی اقتضا کند.
بالجمله شاید در مورد علویّه ی یاد شده چنین مصلحتی نبوده و بنابراین او را به سنّت جاری الهی که رجوع به طبیب و دوا است، حواله فرمودند.
حضرت صادق (علیه السّلام) می فرماید:
«پیغمبری از پیغمبران گذشته مریض شد. پس گفت: دوا استعمال نمی کنم تا خدایی که مرا مریض کرد، شفایم دهد. پس خداوند به او وحی فرمود: «تو را شفا نمی دهم تا دوا استعمال نکنی؛ زیرا شفا از من است. (هر چند به وسیله ی دوا باشد)
•┈┈••✾❀???❀✾••┈┈•