داستان واقعی_وقتی امام زمان عج حُکمِ اعدام را بر می گردانند!
??داستان واقعی_وقتی امام زمان عج حُکمِ اعدام را بر می گردانند!
?? دین و آئینش مسلمانی نبود، ولی در بین مردم جایگاه خوبی داشت،بخاطر گناهی نکرده متهم شده بود به اعدام!،آمد خدمت یکی از علمای شیعه که آی حاج آقا دستم به دامانت که حکم اعدام من دوشنبه اجرا می شود.
?? عالم شیعه با خودش گفت:طریق و مذهبش مسلمانی نیست اما همه ی خلایق از وجود مبارک امام زمان ارواحنافداه بهره مند می شوند، رو کرد به مَرد غیر مسلمان: «صبح جمعه لباسی تمیز به تن می کنی و می روی فلان قبرستان مسلمان ها، صدا می زنی یا اباصالح المهدي…»
?رساند صبح جمعه خودش را به قبرستان،یا اباصالح المهدي… یا اباصالح المهدي…
سید زیبارویی مقابلش ظاهر شد و سلام کرد و گفت :«مشکل تو چیست؟»، مشکلش را گفت و توضیح داد فلان عالم بزرگ شهر مرا راهنمایی کرد که دامنتان را بگیرم،مولاجان با مهربانی به او گفتند:«مشکل تو حل شد.»
? مرد غیر مسلمان به مولا گفت:من غیر مسلمان هستم و حاجتم را روا کردی، چرا مشکل مسلمانان را حل نمی کنی!؟
مولا فرمودند به او:« اگر مسلمانان، با این حال که تو دارى و حاجت خود را خواستى حاجت خویش را از ما بخواهند،مشکل آنان را نیز حل خواهیم کرد.»
? مرد غیر مسلمان می گفت دوشنبه در دادگاه حاضر شدم و درحالی که خودم باور نمی کردم قاضی مرا تبرئه کرد، که چقدر قبل از آن دیدار، خرج وکیل کردم و چه دوندگی هائی…اما فایده نداشت که نداشت…
?می دانی اینروزها که اجابت دعایم به تأخیر افتاده است با خودم می گویم من هم باید مثل آن مرد، خاکی و دِلی درِ خانه ی مولا را بکوبم،انگار از یاد برده ام که او از همه ی دلمشغولی هایم با خبر است،آقا جان! چقدر شما به من نزدیک هستید و من از شما دور…
مثل عکسِ رخِ مهتاب که افتاده به آب
در دلم هستی و بینِ من و تو فاصله هاست…
?برداشتی آزاد از کتاب شریف جواهر الکلام فی معرفه الامامه و الامام
#شاید_نتوانم_آتش_را_خاموش_کنم
#شاید_نتوانم_آتش_را_خاموش_کنم
گنجشکی با عجله و با تمام تـوان به آتش نزدیک می شد و بر می گشت! پرسیدند چه می کنی؟
پاســخ داد در این نزدیکی #چشمه آبی هست و من مرتـب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم…
گفتند حجــم آتــش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد
#گنجشک گفــت شاید نتوانم آتــش را خامـوش کنم ، امـا هنگامی که خــدا می پرســد زمانی که دوستــت در آتش می سوخـت چه کردی؟ پاسخ می دهم هر آنچه از من بر می آمد
ﺩﻭﺳﺘﯽ واقعی ﻧﻪ ﺩﺭ #ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﮔﻢ میشود ﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﺷﺐ، ﺍﮔﺮ ﮔﻢ ﺷﺪ ﻫﺮﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻧﻴﺴﺖ.
بیاییم ما هم برای ظهور امام زمان (عج) هرکاری که از دستمون بر میاد انجام بدیم تا هنگام ظهور حرفی برای گفتن داشته باشیم و شرمنده آقا نباشیم ان شاءالله.
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم
اللهم عجل لولیک الفرج
?روزیکه رسد امید دلها از راه
?در سینه ی کس نیست دگر ناله و آه
✊یا فاطمه(س ) آن روز همه می آییم
✨با مهدی(عج) تو مدینه إن شااللّه?
نذرگل نرجس صلوات
?التماس دعای فرج ?
#رفع_گرفتاری
#رفع_گرفتاری
?✨پیامبرص؛
هر ڪس بہ او بدبختی یا فشار و ناراحتی
برسد سی هزار مرتبہ بگوید
《استغفر الله ربی و اتوب الیه》
خداوند براے او فرج حاصل مے ڪند✨
?المجتبی ۶۸
انتظارها...
?✨شمع ها آب شدند…
?اشک ها خشک شدند…
?✨انتظارها…
نه؛ انتظار ها ادامه دارد…
بیا،ولی جوان ها پیر شدند…
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
✨شب بخیر ضربان قلبم✨
ﺧــــــﺪﺍے ﻗﺸﻨﮕــــــــــم ﺧــــــــــــﺪﺍے ﻣــــــــﻦ …
?ﺧــــــﺪﺍے ﻗﺸﻨﮕــــــــــم
ﺧــــــــــــﺪﺍے ﻣــــــــﻦ …
?ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴــﺸﺘﺮ ﺣـــــﻮﺍﺳــﺖ ﺑﻪ ﻣــــﻦ ﺑﺎﺷـــــﺪ
مے ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷڪﺴﺖ،ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ …
?ﺣــــﻮﺍﺳــﺖ ﺑﺎﺷــﺪ ڪــﻪ ﻣــــــﻦ ﺷڪﺴـــﺖ ﻧﺨـــﻮﺭﻡ … ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ می ﺧﻮﺍﻧﻢ،ﺣتی ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮۍ
?ﻫﻨــــﻮﺯ ﻫـــــــﻢ ﺗــــــــﻮ ﺭﺍ ﺍﺭﺣــــﻢ ﺍﻟﺮﺣﻤﻴــــﻦ می ﺩﺍﻧـﻢ، ﺣتے ﺍﮔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﻴﺮے ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ …
ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍیے…
?ﺍﻣـﺎ ﻣــــــﻦ …ﻣﮕــــﺬﺍﺭ ڪــﻪ ﺍﺯ ﺩﺳـــــﺖ ﺑــــﺮﻭﻡ ﻋـﺰﻳـﺰ ﺩﻟﻢ … ﻣﻦ ﺍﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗـﻮﺳﺖ …
?ﺑﺮﺍے ﺩﻟــــــــﻢ ﺍﻣــــــﻦ ﻳﺠﻴـــﺐ ﺑﺨــــــﻮﺍﻥ … ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﻣﻀﻄﺮ…..!!! تا آرام گیرد این قلب نا آرام من. ﻳﮕﺎﻧﻪ ﻋﺸﻘـــﻢ ﺩﺭﻳﺎﺏ ﻣـﺮا