بزرگی میفرمـود هرگاه به امامی سلام
بزرگی میفرمـود هرگاه به امامی سلام
دهيم خود آن امـام جواب سلاممان را
ميدهـد ولـی اگـر کسی بگويـد السـلام
عليکِ يا #فاطمه_الزهرا، همهی امامان
جواب ميدهند
السَلامُ عَلَیکٍ يا فاطِمَةُ الزَّهْراَّءُ، يا بِنْتَ
مُحَمَّدٍ، يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُول ، يا سَيِّدَتَنا
وَمَــوْلاتَنـــا ، اِنّا تَوَجَّهْنــا وَاسْتَشْفَعْنـــا
وَتَوَسَّلْنا بـِكِ اِلَى اللّه ، و َقَدَّمْنــاكــِ بَيْنَ
يَدَىْ حـاجــاتِنــا ، يــا وَجيــهَةً عِنْدَاللَهِ
اِشْفَعى لَنا عِنْدَاللَهِ
#شاید_نتوانم_آتش_را_خاموش_کنم
#شاید_نتوانم_آتش_را_خاموش_کنم
گنجشکی با عجله و با تمام تـوان به آتش نزدیک می شد و بر می گشت! پرسیدند چه می کنی؟
پاســخ داد در این نزدیکی #چشمه آبی هست و من مرتـب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم…
گفتند حجــم آتــش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد
#گنجشک گفــت شاید نتوانم آتــش را خامـوش کنم ، امـا هنگامی که خــدا می پرســد زمانی که دوستــت در آتش می سوخـت چه کردی؟ پاسخ می دهم هر آنچه از من بر می آمد
ﺩﻭﺳﺘﯽ واقعی ﻧﻪ ﺩﺭ #ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﮔﻢ میشود ﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﺷﺐ، ﺍﮔﺮ ﮔﻢ ﺷﺪ ﻫﺮﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻧﻴﺴﺖ
معرفی شهید کیهانی از بیان همسرشان:
????
???
??
?
?معرفی شهید کیهانی از بیان همسرشان:
?در ابتدا بفرمائید چگونه با شهید کیهانی آشنا شدید ؟
آقا محمد انتخاب همسر آیندهاش را به مادرش سپرده بود. در واقع من انتخاب مادر ایشان بودم. مادرشهید در نماز جمعه قبل از اینکه رسما به خواستگاری من بیایند به من گفته بودند که پسرشان یک طلبه بسیار مذهبی و کمی سخت گیر است. از مادرش پرسیدم که سختگیری ایشان به چه شکلی است که ایشان در جواب من گفتند سختگیر هستند. من به دلیل همین کلمه متدین و سختگیری بودن به مادرم گفتم که اگر این آقا ویلچری هم باشد به ایشان جواب مثبت میدهم.
?زمانی که ازدواج کردیدچند سالتان بود و نظر خانواده نسبت به این وصلت چه بود؟
همسر شهید: من متولد 1354 بودم و شهید متولد 57 یعنی شهید سه سال از من کوچکتر بودند. هر دو اندیمشکی هستیم در اندیمشک باهم آشنا شدیم و در همانجا زندگی خودمان را آغاز کردیم. سه فرزند پسر دارم که فرزند ارشدم 18 سال، فرزند دوم 12 و فرزند سوم 11 سال سن دارند. زمانی که باهم ازدواج کردیم من 20 ساله بودم و آقا محمد 17 سال داشتند. به یاد دارم که چون به سن قانونی برای گرفتن گواهینامه نرسیده بود به مدت دو سال بدون گواهینامه رانندگی میکردند
خانوادهام روی مسئله مهریه خیلی حساس بودند حتی خواستگارانی که مهریه پایین میگفتند یا اینکه توانایی نداشتند که مهریه بالایی را مطرح کنند را رد میکردند. خانواده با ازدواجمان مخالف بودند اما من با تمام توانی که داشتم با خانوادهام مبارزه کردم و با صحبتهای زیاد مجبورشان کردم که به این وصلت رضایت دهند. یاد دارم که مادرم در حال قالی بافتن بود من در کنارش درحال گره زدن بودنم که به مادرم گفتم من با ایشان ازدواج میکنم اما آنها میخندیدند و اصلا باور نمیکردند که این وصلت سر بگیرد.
?شهید با اختلاف سنی که بین شما و ایشان وجود داشت برای ازدواج مخالفتی نداشتند؟
افرادی مانند شهید کیهانی برای زندگی به دنبال افرادی پخته هستند البته این حرف من دلیلی بر این نیست که سن پایین پختگی ندارد .همسر بنده طلبه بودند بنابراین اختلاف سن نباید برایشان مهم باشد چون نمونه کار دارند و به دنبال این قبیل مسائل نیستند. در واقع چیزهای دیگری سبب شد که این اختلاف سنی خنثی شود و آن هم اطاعت از خواستههای ایشان به عهنوان همسر بود؛ البته خواستههای معقول و اصولی سبب شد که این اختلاف سنی که با هم داشتیم را خنثی کند.
شبی که برای خواستگاری به منزل ما آمده بودند و با خانواده من به عنوان خواستگار صحبت میکردند با زیرکی تمام اجازه ندادند که من به عنوان عروس شرایطی داشته باشم.
در آن شب حرفهایی که باعث شد خواستههای من محو شوند این بود که ایشان در درجه اول گفتند عقدمان را محضر آقا میگیریم خیلی هم تلاش کردند اما اینگونه نشد.
گفتن همین پیشنهاد( عقد در محضر آقا) سبب شد که من دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشم و یا اینکه از همان ابتدا گفتند که حضرت آقا مهریه بیشتر از 14 سکه را قبول نمیکنند.
?زندگی با یک طلبه که از شما نیز کم سن و سالتر بودند چگونه بود و این اختلاف سن در زندگی شما تاثیرات منفی نداشت؟
قاعدتا اینگونه است هریک از طرفین هریک که سن بیشتری دارد برش بیشتری نسبت به دیگری دارد اما واقعا فکر نکنم کسی بتواند حریف شهدا شود. شهدا رفتاری زیرک و توانایی دارند که هیچکس توانایی غلبه برآنها را ندارد.
در طول 18 سال زندگی مشترکی که با شهید کیهانی داشتم در مسائل مختلف ایشان نظر مخالف من را با استدلال برمیگرداند مثلا انتقال از اندیمشک به اهواز؛ البته به این معنا نیست که ایشان فردی زورگو بودند بلکه ایشان با دلیلهای قانع کننده من را قانع میکردند.
متاسفانه من سرسخت و لجباز بودم و به راحتی که نه اما با توجه به دلایل و منطقهایی که ایشان استدلال میکردند قانع میشدم اما در کنار تمام این حرفها برخی مواقع منطقی هم بودم و کار منطقی هم انجام میدادم. فکر میکنم در زندگی برای ایجاد تعادل و یک نظم همه چیز به اندازهاش لازم است حتی پافشاری بر نظرات.
?واکنش شهید نسبت به شنیدن و دیدن وقایع سوریه چگونه بود و اطلاعات شما در باره جنگ در سوریه و به شهادت رسیدن مدافعان حرم در چه حدی بود؟
شهید همیشه از شهادت حرف میزدند اما هیچ وقت نمیدانستم جنگ سوریه در چه حدی است تا اینکه با رفتن همسرم متوجه شدم در سوریه چه خبرها و اتفاقاتی رخ داده است. با اینکه همسرم در کنار من از طریق جستجو در اینترنت تحولات سوریه را میخواندند و پیگیری میکردند اما من خیلی اهمیت نمیدادم. اصلا فکر نمیکردم که این قدر مهم باشد و شاید تفکر من به اندازه افرادی بود که سئوالاتی داشتند و راضی هم نبودم که همسرم به سوریه برود.
?شهید محمد کیهانی چه سالی عازم سوریه شدند. شما نسبت به این رفتن چه احساسی داشتید و فرزندان مانع رفتن پدر نشدند؟
نخستین باری که ایشان اعزام شدند محرم سال 94 بود که گفتند عازم سوریه هستم و همان لحظه دلم ریخت و باورم شد که شهید میشوند. همان موقع تمام گریههایم را کردم و همیشه استرس و اضطراب شهادت ایشان را داشتم حتی به ایشان قبل از اینکه بروند گفتم اگر بروید حلالتان نمیکنم اما رفتند.
بچههای من اینقدر از این مسئله ناراحت بودند که به من میگفتند اگر بابا شهید شود ما با خدا قهر میکنیم. اما فکر میکنم که مطمئن بود تمام حرفهایی که ما میزنیم از ته دل نیست در غیر اینصورت کسی حاضر نمیشود با وجود اینکه خانوادهاش راضی نیستند با استواری در این راه قدم بردارد .
هر فردی که عازم میشد 45 روز دوره داشت اما شهید هر رفتنشان دو دوره طول میکشید. از محرم سال 94 تا محرم 95 ایشان در میدانهای جنگ سوریه بودند و به ایران هم میآمدند به طوری که دیگر رفت و برگشت ایشان به ایران و سوریه برایم عادی شده بود و دفعه آخر به حدی آرامش داشتم که فکر میکردم میخواهد به تهران برود و دیگر مخالفت نمیکردم چون فکر کرده بودم که حالا حالا شهید نمیشود.
?خبر شهادت همسرتان را چه زمانی شنیدید و بعد از شنیدن چه حسی به شما دست داد؟
ایشان در طول این یک سالی که در جنگهای سوریه حضور داشتند ما را تربیت و هدایت میکردند تا بتوانیم شهادتشان را قبول کنیم. قبل از آغاز عملیات به من گفتند که عملیاتی در پیش دارند که دیگر اینترنت ندارند و امکان دارد از ایشان خبری نباشد . چند وقت پیش از شهادتشان نیز در تماسی با مادرش گفته بودند که دوشنبه یعنی یک روز بعد از زمان شهادتشان به ایران میآیند.
روز چهارم محرم 1395 یعنی 8/8/95 حوالی ساعت 7:45 به کنار سر ایشان تیری اصابت میکند و تا ساعت 4 صبح در بیمارستان حلب بستری بودند که همانجا به شهادت رسیدند و روز بعد از شهادت یعنی 9/8/95 پیکر ایشان به وطن بازگشت.
وقتی که ایشان در سوریه بودند در قالب پیام همیشه به ایشان میگفتم که ما طاقت شهادت شما را نداریم و با شهید شدن شما زندگی ما تمام میشود اما وقتی خبر شهادت ایشان را دادند احساس میکنم آن لحظه خودم نبودم و بچه ها، بچههای خودم نبودند چون به همسرم گفته بودم اگر شهید شوید تاب و تحمل نمیآورم اما…
?وصیت نامه شهید محمد کیهانی؛
ضمن شهادت به حقانیت خداوند متعال و پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص) و کتاب آسمانی قرآن مجید و اهل بیتش(ع)،
«فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لا کفّرن عنهم سیئاتهم و لادخلنهم جناتٍ تجری من تحتها الانهار ثواباً من عند الله و الله عنده حسن الثواب»
آنان که از وطن خود هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه خدا رنج کشیدند، جهاد کردند و کشته شدند، همانا بدیهای آنان را میپوشانیم و آنان را به بهشتهایی که از زیر درختان آن نهرهای آب، جاری و روان است، داخل میکنیم و این پاداشی است از جانب خدا و پاداشی که از جانب خدا باشد نیکوست خداوند همه بدیهای کشته شدگان در راه خدا را نادیده میگیرد و بعلاوه از جانب خود به آنان نیکوترین پاداش را عطا میکند
با یاد خداوند بخشنده مهربان که همیشه لطفش شامل این حقیر سراپا آلوده بوده و با سلام و درود محضر حضرت ولی عصر(عج) و روح پاک شهیدان و امام بزرگوار و رهبری عزیزم امام خامنهای.
به جهت آیه کل نفس ذائقه الموت همه موجودات طعم مرگ را خواهند چشید و حیات ابدی مخصوص به ذات باری تعالی است پس باید از دنیای زیبا سفر کنند، از همه مردم عزیز ایران اسلامی به خصوص اقوام و آشنایان رفقای عزیزم خواهشمندم در درجه اول نسبت به احکام نورانی اسلامی به خصوص نماز، امر به معروف و نهی از منکر، حجاب و غیره عمل کرده و کوشا باشند، و همچنین پشتیبان ولایت فقیه و رهبری عزیز امام خامنهای باشند، تا به این نظام مقدس که زحمات زیادی برای آن کشیده شده و برای آن مجاهدت و خونهای پاک زیادی ریخته شده است آسیبی نرسد. یکی از سندهای حقانیت این اصل عزیز و بزرگ انقلاب(ولایت فقیه) این است که بیش از ۳۰۰ هزار شهید در وصیت نامههای خود بر آن تاکید کرده و با خون خود این موضوع بزرگ با برکت را امضا نمودهاند.
** از خانواده میخواهم شهادتم را تبریک بگویند
مردم عزیز و با شرافت ایران عزیز تا میتوانید از ولایت فقیه مراقبت نمایید، همیشه گوش به فرمان رهبر با بصیرت خود امام خامنهای عزیز باشید.
پدر و مادر عزیزم از شما سپاسگزارم که مرا بزرگ کرده و با محبت اهل بیت(ع) آشنا نمودید. و به خاطر اینکه در حقتان کوتاهی نموده بسیار عذرخواهی میکنم و امیدوارم این فرزند حقیرتان را بخشیده و حلال نمایید و از خدا بخواهید که این قربانی را در راه دفاع از حرم بی بی حضرت زینب(س) بپذیرد.
از خانواده میخواهم که شهادتم را تبریک بگویند، خوشحال باشید که شیون، ناله و لباس مشکی مخصوص عزای اهل بیت(ع) است اگر بی قرار شدید روضه اربابم حسین(ع) و مادرش را بخوانید که هم من بسیار به آن نیاز دارم و هم خودتان.
از همسر گرامیم بابت این همه سال که در کنارم بوده و سختیهای زیادی را تحمل نموده سپاسگزارم و از ایشان طلب بخشش و حلالیت مینمایم. همسر مهربانم بعد از شهادتم بی تابی و بی قراری نکن و محکم و استوار باش و هر زمان که دلت تنگ شد روضه حضرت زینب(س) را بخوان و به یاد مصیبتهایی که آن بانوی بزرگ کشیدند اما مقاوم و استوار پیام عاشورا را به همه رساند، آرام بگیر.
** فرزندانم را آماده شهادت کن
همسر مهربانم، بعد از من با تکیه به خداوند مهربان و اهل بیت(ع) فرزندانم را انقلابی و پیرو ولایت فقیه تربیت کن و همواره آنها را آماده شهادت در راه اسلام و انقلاب نما، انشالله.
** انقلابی، حزب اللهی و بسیجی تفکر کنید
فرزندان عزیزم کمیل، مقداد، میثم شما را به تقوای الهی توصیه میکنم، نسبت به امر به معروف و نهی از منکر و نماز اول وقت و حجاب همسران و فرزندانتان دقت داشته و کوشا باشید. در انتخاب همسر به ایمان، اخلاق اسلامی، حجاب بسیار توجه داشته باشید و انقلابی، حزب اللهی و بسیجی فکر کنید و همیشه گوش به فرمان رهبری عزیز امام خامنهای باشید.
برادران و خواهران عزیزم مرا حلال کنید، میدانم در حقتان کوتاهی کردم برایم دعا کنید و همیشه خدا را سرلوحه کارهایتان قرار دهید. خواهران عزیزم نسبت به حجاب خود و همسرانتان و فرزندانتان مراقبت داشته باشید از خدا میخواهم همیشه کمک حالتان باشد، از بستگان و فامیل تقاضای حلالیت دارم و امیدوارم این بنده حقیر را ببخشید و برایم دعا کنید.
** قدرت فرصت خدمت رسانی به مردم را بدانید
رفقا و دوستان عزیز و همکاران گرامی بابت تمام کوتاهیها و بدی هایی که در حقتان روا داشته حلالیت می طلبم و ملتمسانه خواهش دارم مرا عفو بفرمایید. بسیار برایم دعا کنید و در مجالس روضه اهل بیت(ع) به خصوص روضه اربابم حسین(ع) بسیار مرا یاد کنید مخصوصا رفقایم در هیئت حزب الله و انصارالمهدی، از همکارانم در شهرداری اهواز خواهشمندم به دلیل اینکه شهرداری در بین ادارات بیشترین ارتباط را با مردم دارد مواظب رضایتمندی مردم عزیز باشند و قدر این فرصتی که خدا اختیار آنان قرار داده برای خدمت رسانی را بدانند و با مردم مهربان و خوش رفتار باشند و در راه اندازی کار آنان تعجیل نموده و مراقب شیطان باشند که خدایی نکرده آن ها را آلوده نکند.
** از همه تقاضای عفو و حلالیت دارم و می خواهم من را دعا کنند
خانواده عزیزم و رفقای خوبم مخصوصا شما رفقای طلبه ام دعا و نماز شب اول قبر برایم فراموشتان نشود. در ضمن خواهشمندم غسل و کفنم نکنید و مرا با همان لباس و بدن خونی به خاک بسپارید در کنار شهید حسین زاده و مجتبی بابایی زاده. یا علی
?
??
???
????
معرفی شهید مهدی خراسانی:
??
?
?معرفی شهید مهدی خراسانی:
شهید مهدی خراسانی. مهدی پنجم مردادماه سال شصت زمینی شد تا نیمه خردادماه سیودو سال بعد وعده دیدار با سالار شهیدان را در بالاترین نقطه آسمان بگیرد. آن روز که حسینآقا نام کودکش را مهدی گذاشت بهراستی میدانست با نوای زینبیون همنوا خواهد شد پس زیر بیرق عزای حسین او را بزرگ کرد. مهدی نیز در روستای مردپرور خورزان کودکیاش را سپری کرد. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد و پس از آن برای خدمت سربازی راهی کرمان شد و در سپاه، خدمت به نظام مقدس را سپری کرد.
در دوران تحصیل کار هم میکرد. شغل او کشاورزی بود. ازدواج کرد و حاصل این وصلت مبارک دو فرزند پسر بود. پس از آن وارد دانشگاه شد و در دانشکدۀ علوم و فنون رزمی در دورۀ سیوشش عرضی جنگافزار T72 شرکت و آن را با موفقیت پشت سر گذاشت.
مهدی که در تمام مراحل عشق به مولایش حسین(ع) در ذره ذرۀ وجودش، در تار و پودش، در لحظه لحظۀ زندگیاش جاری بود. داوطلبانه به مأموریت برونمرزی رفت. صدای ناله و شیون کودکان مظلوم سوری از یکسو و حریم مطهر حرم حضرت زینب(س) از سوی دیگر دلش را میبرد به بوی کوچههای غریب و ساکت مدینه و بوی در سوخته و چادر خاکی و لحظههای درد و اشکهایی که در سکوت خانه علی(ع) ریخته میشد و سکوت و سکوت و سکوت…
و کدام انسانی که بماند و کدام انسانی که بخوابد و کدام انسانی که زندگی کند و به هزارویک دلیل دیگر مهدی باید میرفت و رفت. در چهاردهم خرداد هزار و سیصد و نود و دو با افتخار به آرزویش رسید و ققنوسوار به دیدار یار شتافت و در تانک خود سوخت و چون مشتی خاکستر شد و پرگشود و پرواز کرد. در روستای محل تولدش و شهیدآباد خورزان آرام گرفت
#منبع:ستارگان پرفروغ
#کنترل_چشم #اخلاص
#کنترل_چشم #اخلاص
?ببینید چقدر ثواب گفته شده برای کسی که چشمش را از نامحرم بپوشاند. اگر به زمین نگاه کند، ثواب اعمال عبادی اهل زمین، برای آن است. به آسمان نگاه کند تسبیح و تقدیس ملائکه را برای او می نویسند.
? این ها برای چیست؟ برای این است که یک نفر یاد بگیرد که در مدیریت چشم و نگاه، اخلاص را به گونهای مراعات کند که بوی شهوت ندهد. مشکل ما گاهی این است که به خودمان یاد می دهیم خوب آدم هایی باشیم و مراعات هم نکنیم. این دوگانگی شخصیت خیلی بد است. اگر نوع نگاه ها آلوده باشد، حرف خوب هم بزند. این خیلی بد است. این، بار را به منزل نمی رساند. چیزی نصیب ما نمی شود.
? اگر هزار کتاب، بدانیم و بخوانیم و بنویسیم، به کار ما نمی آید. باید درونمان یکدست، پاک و زلال و خدایی و از آلودگی ها دور بشود، این اخلاص است. مسیر به سمت این، حرکت به سمت اخلاص است.
حرف روز حضور جريانساز
▼ حرف روز
حضور جريانساز
انقلاب اسلامي در طول چهار دهه اخير همواره در مواجهه با جنگ نرم دشمن قرار داشته است. يکي از مهمترين سناريوهاي تهاجمي دشمن در عرصه جنگ نرم و در آستانه چهل سالگي انقلاب اسلامي، تلاش براي ايجاد ترديد در باورها نسبت به گذشته انقلاب اسلامي است. دشمن تلاش دارد ملت ايران را نسبت به آنچه در دهههاي اخير در اين کشور گذشته است، دچار ترديد کرده و اينگونه القا کند که تصويري که از گذشته انقلاب براي نسل جوان امروز ساختهاند، تصويري واقعي نيست.
در اين ميان، گسترش ماهوارهها و رسانههاي متنوع، به ویژه در فضاي مجازي، اين فرصت را براي معاندان و دشمنان انقلاب اسلامي ايجاد کرده است که در مسير ترديدافکني مبسوطاليد شوند. برخي مناقشات و اختلافات جناحيـ حزبي گروههاي سياسي امروز نيز بسترساز فرصتطلبي ضد انقلاب و دشمن شده است. فقدان آثار مکتوبي که متناسب با ذهنيت مخاطب امروز و نسل چهارم انقلاب تدوين شده و با صراحت و توان اقناعسازي بالا به اين شبهات پاسخ دهد، کمک کار دشمنان ملت شده است.
برای مقابله با این هجمه فراگیر در فضای مجازی باید اقدامی درخور از اردوگاه نیروهای انقلاب و نظام اسلامی صورت گیرد. رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با مسئولان دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم به این امر خطیر چنین تأکید ورزیدند: «دستگاههاي مختلفي در فضاي مجازي حضور دارند، اما حضور در اين فضا بايد ?يک حضور جريانساز ?باشد، ضمن اينکه بهترين راه شناسايي و ارتباط با گروههاي مؤثر فرهنگي و يافتن سؤالها و سرنخهاي فکري آنان، استفاده از فضاي مجازي است.»(1397/11/7)
حضور جریانساز در فضای مجازی و تلاش برای پاسخگویی به پرسشها و ابهامات و شبهات مطرح شده نیازمند تلاش در سطوح گوناگون است. اولین سطح تلاش همهجانبه دستگاههای فعال فرهنگی از شورايعالی انقلاب فرهنگی و شورایعالی فضای مجازی تا سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت فرهنگ و ارشاد است تا با جهتگیریهای کلان خود بستر را برای تقویت جبهه انقلاب در عرصه فرهنگ هموار کنند. در این راستا، در سطح میانی نیازمند تشکیل اتاق فکرهایی هستیم که نخبگان فکری، رسانهای و هنری اعضای آن را تشکیل دهند و راهبردها و سناریوهای مواجهه با آفند دشمن در جنگ نرم را طرحریزی کنند. در سطح عملیاتي نيز فعال شدن تشکلهای خودجوش انقلابی ضرورتی است که میتواند به حضور جریانساز در فضای مجازی بینجامد و دشمن را در جبهه فضای مجازی ناکام بگذارد.