#حوادت_فاطمیه
❣️﷽❣️
??#حوادت_فاطمیه ??
#قسمت7️⃣1️⃣
شب وداع، شب 14 جَمادى الأولى سال 11 هجرى قمرى
96 ـ غسل و كفن فاطمه(عليها السلام)
هوا تاريك شده است و مردم مدينه در خواب هستند، امّا امشب در خانه على(ع)، همه بيدار هستند، على(ع) و سَلمى و فضه و يتيمان فاطمه(س).
على(ع) بدن فاطمه(س) را غسل مى دهد، بقيّه كمك مى كنند. فاطمه(س)وصيّت كرده است كه على(ع) او از روى پيراهن غسل دهد.163
97 ـ آخرين توشه از مادر
على(ع) مى خواهد فاطمه(س) را در پارچه اى بهشتى كه پيامبر به او داده است، كفن نمايد. او بندهاى كفن را مى بندد. ناگهان چشمش به فرزندان فاطمه(س)مى افتد. آنها دوست دارند براى آخرين بار مادر خود را ببينند.
على(ع) آنها را صدا مى زند و مى گويد: “عزيزانم! بياييد و براى آخرين بار، مادر خود را ببينيد".164
يتيمان جلو مى آيند و با مادر سخن مى گويند: “مادر، سلام ما را به پيامبر برسان".
فاطمه(س) دست هاى خود را باز مى كند و فرزندانش را به سينه مى چسباند. صداى گريه فاطمه(س) با صداى گريه يتيمان در هم مى آميزد. صدايى از آسمان به گوش مى رسد: “اى على! يتيمان را از مادر جدا كن، فرشتگان از ديدن اين منظره به گريه افتاده اند". على(ع) جلو مى آيد و يتيمان را از مادر جدا مى كند.165
98 ـ ابوذر با دوستانش مى آيد
على(ع)، رو به فرزندش، حسن(ع)مى كند و از او مى خواهد تا برود و به ابوذر خبر دهد كه وقت تشييع جنازه فاطمه(س) فرا رسيده است.
آرى، على(ع) مى خواهد فاطمه(س) را شبانه دفن كند. حسن(ع)همراه با حسين(ع)به خانه ابوذر مى روند.166
ابوذر هم به خانه سلمان، مقداد، عمّار، عبّاس (عموى پيامبر) و حُذَيفه مى رود و به آنها خبر مى دهد. اين شش نفر در تاريكى شب به سوى خانه على(ع)حركت مى كنند. آنها براى نماز خواندن بر پيكر فاطمه(س)مى آيند.167
99 ـ نماز بر پيكر فاطمه(عليها السلام)
على(ع) جلو مى ايستد و اين شش مرد پشت سر او صف مى بندند، يتيمان فاطمه(س) و سَلمى و فضه هم به صف ايستاده اند.
فرشتگان، گروه گروه به اين خانه مى آيند، جبرئيل را ببين، همه آمده اند تا بر پيكر فاطمه(س) نماز بخوانند.168
اكنون اين سيزده نفر مى خواهند بدن فاطمه(س) را تشييع كنند.
100 ـ آغاز تشييع جنازه(عليها السلام)
على(ع) دو ركعت نماز مى خواند، او دست هاى خود را رو به آسمان مى گيرد و دعا مى كند. به راستى او با خداى خود چه مى گويد؟169
پيكر فاطمه(س) را در تابوتى (كه به دستور خود او ساخته شده است) قرار مى دهند. تشييع جنازه آغاز مى شود. صدايى به گوش مى رسد: “او را به سوى من بياوريد".170
اين صداى قبرى است كه قرار است فاطمه(س)در آنجا دفن شود.
آنجا قبرى آماده است، تابوت را همانجا به زمين مى گذارند.
101 ـ ظاهر شدن دو دست
على(ع) مى خواهد پيكر فاطمه(س) را داخل قبر بنهد. دو دست ظاهر مى شود و بدن زهرا را تحويل مى گيرد. هيچ كس نمى داند اين دست هاى كيست.171
على(ع) با قبر فاطمه(س) سخن مى گويد: “اى قبر! من امانتم را به تو مى سپارم، اين دختر پيامبر است".
اكنون، على(ع)، همه هستى خود را به خاك قبر مى سپارد. ندايى به گوش مى رسد: “اى على! بدان كه من از تو به فاطمه مهربانتر خواهم بود".172
على(ع) بدن فاطمه(س) را داخل قبر مى نهد و چنين مى گويد: “بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ على مِلّةِ رَسُولِ اللهِ. فاطمه جان! من تو را به خدا مى سپارم و راضى به رضاىِ او هستم".173
102 ـ درد دل با پيامبر (صلى الله عليه وآله)
على(ع) كنار قبر فاطمه(س) نشسته است، او با پيامبر سخن مى گويد: “اى پيامبر! امانتى را كه به من داده بودى به تو برگرداندم. به زودى دخترت به تو خواهد گفت كه بعد از تو، اين امّت، چقدر به ما ظلم و ستم نمودند. از فاطمه خود سؤال كن كه مردم با ما چه كردند".174
103 ـ درد دل با قبر فاطمه(عليها السلام)
على(ع) آخرين سخن هاى خود را با فاطمه(س) مى گويد: “فاطمه جان! من مى روم، امّا دلم پيش توست. به خدا قسم! اگر از دشمنان، نگران نبودم كنار قبر تو مى ماندم و از اينجا نمى رفتم و همواره به گريه مى پرداختم".
اكنون على(ع) برمى خيزد و رو به آسمان مى كند و مى گويد: “بار خدايا، من از دختر پيامبر تو راضى هستم".175
على(ع) مقدارى آب روى قبر فاطمه(س) مى ريزد و از قبر فاطمه(س)جدا مى شود.176
104 ـ چهل صورت قبر
على(ع) با يارانش در قبرستان بقيع، چهل صورت قبر درست مى كنند تا قبر فاطمه(س) مخفى بماند.177
#ادامه_دارد…..
? أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج ?
#پیامبران و #مهدویت
?? #پیامبران و #مهدویت
#بنی_امیه
موضوع بعدی “شجرة ملعونه” است که بلافاصله ذکر می شود و نشان می دهد که باید این دو قسمت آیه، با یکدیگر ارتباط داشته باشند. روایات بر این نکته تصریح دارند که منظور از شجرة ملعونه نیز بنی امیه است.
از سوی دیگر بدون استعانت از روایات و با تفسیر قرآن به قرآن موضوع به شکل دیگری تبیین می شود. در بررسی اجمالی به سادگی قابل دریافت است که شجرة ملعونه در قرآن کریم به معنای درخت ذکر نشده است.
در موردی، تعبیر “شجرة الزقوم … طلعها کانه رؤوس الشیاطین” بیان شده است. اما اگر شجره را به معنای نسل بگیریم که مرحوم علامه طباطبایی نیز به همین معنا تصریح دارد، بر این اساس، تنها نسل و قومی که در قرآن کریم مورد لعن واقع شده، قوم بنی اسرائیل است که آیات مربوط به آن در قرآن واضح و روشن است.
حال به اصل موضوع بازگردیم. در تفسیر آیه، روایات به بنی امیه و قرآن به بنی اسرائیل اشاره می کند. حداقل مطلبی که از این اشارات برای ما ثبت می شود، ارتباط این دو قوم با یکدیگر است به نحوی که در آیات و تفاسیر آن تفاوتی بین این دو گذاشته نمی شود.
اگر به تعبیر “شجرة زقوم” هم دقت کنیم، هیچ استعبادی ندارد که آن را همین گروه و قوم تفسیر کنیم که رؤوس شیاطینند و آتش زنه ی جهنم. رویش این درخت در قعر جهنم با توجه به روایتی که در مورد پولس نقل کردیم نیز کاملاً توجیه پذیر و مطابق است.
دومین موردی که در قرآن کریم می تواند نشانه ای بر ارتباط بنی امیه با بنی اسرائیل و یهود دوران پیامبر باشد، آیات ابتدایی همین سوره اسراء است.
اگرچه ظاهر آیه مربوط به بنی اسرائیل و پیش بینی سرگذشت و فرجام ایشان است، اما در روایتی ذیل آیه، دو فساد ذکر شده در آن را قتل امیرالمؤمنین علیه السّلام و ضربه ی نیزه به امام مجتبی علیه السّلام در جریان جنگ با معاویه معرفی می کند. جالب اینجا است که در این روایت علوّ کبیر نه بیان ویژگی دو فساد، که واقعه مستقل و سومی معرفی شده که شهادت سید الشهداء و واقعه عاشورا است.
بر این اساس و از آن جا که دخالت بنی امیه در هر سه مورد-به ویژه حادثه عاشورا-در تاریخ ثبت و آشکار شده است، همانند آیه پیشین در اینجا نیز دوباره با این مسئله روبه رو هستیم که آیات به بنی اسرائیل و روایات ذیل آن به بنی امیه اشاره دارد.
سرانجام اگر چه از بررسی مجموع آیات، موضوع نامگذاری این گروه به حزب شیطان قابل برداشت است، اما در زیارت جامعه کبیره با فرازی روبه رو می شویم که در آن به این حقیقت تصریح شده است.
زیارت جامعه از معتبرترین زیارات شیعه است که از سوی امام هادی علیه السّلام بیان شده و بلندترین معارف و اعتقادات شیعه را در خصوص امامت و ولایت در خود جای داده است.
??? #ادامه_دارد. . .
?الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج?
سلام برابراهیم ۲
#سیره_شهدا
آخرین باری که به تهران آمده بود کمتر غذا میخورد.
وقتی با اعتراض ما مواجه میشد میگفت: باید این بدن را آماده کنم.
در شب های سرد زمستان بدون بالش و پتو میخوابید و میگفت: این بدن باید عادت کند روزهای طولانی در خاک بماند.
و میگفت:
من از این دنیا هیچ نمیخواهم حتی یک وجب خاک.
دوست دارم انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.
دوست دارم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود و روحم در جوار خانم حضرت زهرا ( س) آرام گیرد….
راوی: خواهر شهید
#شهیدابراهیم_هادی
? سلام برابراهیم ۲
? اللهم عجل لولیک الفرج…?
#شهیدابراهیم_هادی
#سیره_شهدا
آخرین باری که به تهران آمده بود کمتر غذا میخورد.
وقتی با اعتراض ما مواجه میشد میگفت: باید این بدن را آماده کنم.
در شب های سرد زمستان بدون بالش و پتو میخوابید و میگفت: این بدن باید عادت کند روزهای طولانی در خاک بماند.
و میگفت:
من از این دنیا هیچ نمیخواهم حتی یک وجب خاک.
دوست دارم انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.
دوست دارم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود و روحم در جوار خانم حضرت زهرا ( س) آرام گیرد….
راوی: خواهر شهید
#شهیدابراهیم_هادی
? سلام برابراهیم ۲
? اللهم عجل لولیک الفرج…?
#تفکر
#تفکر
یک نفر با ادبیاتی چاپلوسانه ، از امام هادی علیهالسلام ستایش و تعریف کرد.
امام هادى عليهالسلام خطاب به او فرمودند:
از اين عمل بپرهيز و به كار خودت بپرداز ، كه تملّق زياد ، موجب بدگمانى میشود….
?مسند الإمامالهادى عليهالسلام، صفحه۳۰۲
#شبتون_شهدایی
التماس دعای فرج…..
? اللهم عجل لولیک الفرج…?
#فکر_کردن_درد_دارد
#فکر_کردن_درد_دارد
زمان بازرگان به ما برچسب چریک زدند !!
زمان بنی صدر هم برچسب منافق !!
الان هم خشک مقدس !!
هر قدمی که در راه خدا و بندگان او برداشتیم ،
برچسب بارانمان کردند !!
حاشا ، که بچه بسیجی میدان را خالی کند ….
سردار خیبر
#شهیدابراهیم_همت
« اللهم عجل لولیک الفرج »