بر عکس ما ها هست. مثل این مثال که روایت هست که
سبک_زندگی
?بر عکس ما ها هست. مثل این مثال که روایت هست که
✍ امام صادق (ع)فرمودند،از حضرت علی (ع) :
➖دو تا پادشاه بودند، یکی پادشاه مومن یکی پادشاه غیر مومن . یکی توی این شهر حکومت میکرد . یکی توی یک شهر یا کشور دیگه .پادشاه کافر مریض شد. دکترها رفتند مداوایش کنند گفتند آقا دوای درد شما یک نوع ماهی خاص هست الان فصل آن ماهی نیست گویا الان قعر دریا هستند و نمیشه بهشون دسترسی پیدا کنیم لذا شما وصیتت را بکن . خواهی مُرد. این ماهیگیرها رفتند ماهی صید کنند اتفاقا دیدند این ماهی هایی که الان فصلش نیست کنار ساحل هستند صید کردند آوردند . دادند به پادشاه . پادشاه خورد و نجات پیدا کرد مدتی بعد این پادشاه مومن مریض شد .اطبا رفتند سراغش .گفتند مریضی شما فلان بیماریه . دوای درد شما فلان ماهی خاص هست و نگران نباشید این ماهی پُر است و فصلش هست . راحت بریم میتونیم صیدش کنیم . رفتند صیادها نتونستند ماهی صید کنند . اصلا ماهی کنار ساحل نبود .خداوند به ملائکه دستور داد توی این دومی ماهی ها را ببرید قعر دریا که نتونند صید کنند . توی اولی برای پادشاه کافر به ملائکه دستور داد برید از قعر دریا ماهی ها را بیارید کنار ساحل . این پادشاه مومن ماهی گیرش نیومد و مُرد . پیچید توی دو تا کشور . این مومنین هم شک کردند. گفتند ما میگوئیم خدایی هست خدا مراعات حال ما را دارد میکند. بیا ان که اصلا فصل ماهی نبود زمینه اش فراهم شد و ماهی ها خودشان اومدند کنار دریا . اصلا ماه ها که ماهی پُر بود در دریا . اصلا قحطی آوردیم. ماهی دیگر پیدا نشد . مردم هم به شک افتادند .
▫️پیغمبری را خداوند فرستاد برو به مردم بگو:
?آن پادشاهی که بی دین بود .یک کار خیر در پرونده اش بود و من باید جزاشو میدادم . (من یعمل مثقال ذره خیرا یره) حالا یا در ان دنیا ولی کافر توی ان دنیا نمیتواند خیر بهش بدهند چون میرود جهنم
پس کجا باید بهش بدهند؟ در این دنیا . باید میدادم . در این دنیا بهش دادم لذا شفا پیدا کرد . ممکن مریضی ایشان هم کمتر باشد در دنیا نسبت به ما. ان پادشاه مومن یک کار بد در عملش بود من باید این را پاک میکردم تا در این دنیا عذابش نکنند لذا در اینجا من ماهی را قسمتش نکردم . محرومش کردم . این میشود هر کار خیری و هر کار شری انجام بدهی میبینیم لذا اگر در شیعه وضع دنیاییت قشنگ تر از کافرها بشود چاره ای غیر از تقوا نداری .
➖ یعنی تقوا پیشه نکنی گرفتار میشوی . از انها هم گرفتار تر میشوی .
➖ولی اگر تقوا پیشه کنی . از انها هم وضعت خیلی بهتر میشود. چون اینجا عنایت خدا هم شامل حال ما میشود. لذا این یک نکته ای ست که خواستم اشاره ای بهش بکنم . که ما واقعا مراعات کنیم . که آیات زیادی نسبت به این در قرآن داریم که آیات بیان کرده این بحث را
به عنوان نمونه چند آیه را بیان میکنیم …
? #استاد_فتحی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
?آمد این گونه ولی هرچه که آمد نرسید
▪️عشق همواره به مقصود وبه مقصد نرسید
که اویس قرنی هم به محمّد نرسید
عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید
#شهادت_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#معلّم_نمونه #سلام_بر_ابراهیم1⃣
?
❣﷽❣
#هادی_دلها❤️
#معلّم_نمونه
#سلام_بر_ابراهیم1⃣
معلم نمونه ابراهيم ميگفت: اگر قرار اســت انقلاب پايدار بماند و نسل هاي بعدي هم انقلابي باشند. بايد در مــدارس فعاليت کنيم، چرا كه آينده مملکت به كســاني ســپرده ميشود که شرايط دوران طاغوت را حس نكرده اند! وقتي ميديد اشــخاصي که اصلا انقلابي نيســتند، به عنوان معلم به مدرسه ميروند خيلي ناراحت ميشد. ميگفــت: بهترين و زبده ترين نيروهاي انقلابي بايد در مدارس و خصوصًا دبيرستانها باشند!براي همين، کاري کم دردسر را رها کرد و به سراغ کاري پر دردسر رفت، با حقوقي کمتر!امــا به تنها چيــزي که فکر نميکرد ماديات بود. ميگفــت: روزي را خدا ميرساند. برکت پول مهم است.کاري هم که براي خدا باشد برکت دارد.به هر حال براي تدريس در دو مدرســه مشــغول به کار شــد. دبير ورزش دبيرســتان ابوريحان(منطقه14) ومعلــم عربي در يکي از مــدارس راهنمائي محروم (منطقه 15)تهران. تدريس عربي ابراهيم زياد طولاني نشد. از اواسط همان سال ديگر به مدرسه راهنمائي نرفت! حتي نميگفت که چرا به آن مدرسه نميرود!يک روز مدير مدرسه راهنمائي پيش من آمد. با من صحبت کرد و گفت: تو رو خدا، شما که برادر آقاي هادي هستيد با ايشان صحبت کنيد که برگردد مدرسه! گفتم: مگه چي شده؟!کمي مکث کرد و گفت: حقيقتش، آقا ابراهيم از جيب خودش پول ميداد به يکي از شاگردها تا هر روز زنگ اول براي کلاس نان و پنير بگيرد! آقاي هادي نظرش اين بود که اينها بچه هاي منطقه محروم هســتند. اکثرًا سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس را نميفهمد.مدير ادامه داد: من با آقاي هادي برخورد کردم. گفتم: نظم مدرسه ما را به هم ريختي، در صورتي که هيچ مشکلي براي نظم مدرسه پيش نيامده بود. بعد هم سر ايشان داد زدم و گفتم: ديگه حق نداري اينجا از اين کارها را بکني. آقاي هادي از پيش ما رفت. بقيه ساعت هايش را در مدرسه ديگري پرکرد. حالا همه بچه ها و اوليا از من خواستند که ايشان را برگردانم. همه از اخلاق و تدريس ايشان تعريف ميکنند. ايشان در همين مدت كم، براي بسياري از دانش آموزان بي بضاعت و يتيم مدرسه، وسائل تهيه کرده بود که حتي من هم خبر نداشتم.با ابراهيم صحبت کردم. حرفهاي مدير مدرسه را به او گفتم. اما فايده اي نداشت. وقتش را جاي ديگري پر کرده بود. ابراهيم در دبيرستان ابوريحان، نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمي براي اخلاق و رفتار بچه ها بود.دانش آموزان هم که از پهلواني ها و قهرماني هاي معلم خودشان شنيده بودند شيفته او بودند.درآن زمان كه اكثر بچه هاي انقلابي به ظاهرشان اهميت نميدادند ابراهيم با ظاهري آراسته وكت وشلوار به مدرسه مي آمد. چهره زيبا و نوراني، کلامي گيرا و رفتاري صحيح، از او معلمي کامل ساخته بود.در کلاســداري بســيار قوي بود، به موقع ميخنديد. به موقع جذبه داشت.زنگهاي تفريح را به حياط مدرسه مي آمد. اکثر بچه ها در كنارآقاي هادي جمع ميشدند. اولين نفر به مدرسه مي آمد و آخرين نفر خارج ميشد و هميشه در اطرافش پر از دانش آموز بود. در آن زمان که جريانات سياســي فعال شده بودند، ابراهيم بهترين محل را براي خدمت به انقلاب انتخاب کرد.فرامــوش نميكنم، تعــدادي از بچه ها تحت تاثير گروههاي سياســي قرار گرفته بودند. يك شب آنها را به مسجد دعوت كرد. با حضور چند تن از دوســتان انقلابي و مســلط به مســائل، جلسه پرسش و پاســخ راه انداخت. آن شب همه سؤالات بچه ها جواب داده شد. وقتي جلسه آن شب به پايان رسيد ساعت دو نيمه شب بود!ســال تحصيلي 59-58 آقــاي هادي به عنوان دبير نمونه انتخاب شــد. هر چند که سال اول و آخر تدريس او بود. اول مهر 59 حكم اســتخدامي ابراهيم برای منطقــه 12 آموزش و پرورش تهران صادر شد، اما به خاطر شرايط جنگ ديگر نتوانست به سر كلاس برود. درآن سال مشغوليتهاي ابراهيم بسيار زياد بود؛ تدريس در مدرسه، فعاليت در کميته، ورزش باســتاني و كشتي، مسجد و مداحي در هيئت و حضور در بســياري از برنامه هاي انقلابي و…که براي انجام هر كدام از آنها به چند نفر احتياج است!
+ صلی الله علیک یا علی بن موسی...
گفتند در حرم، همه را راه میدهند؛
اصلاً بنای بیسروپایی نداشتم…
میل تو بر دل آمد و میل گناه رفت
ورنه من از گناه اِبایی نداشتم!
+ صلی الله علیک یا علی بن موسی…
سلام رضا جانم?
امام صادق علیه السلام:
امام صادق علیه السلام:
زنى از فرزندان من در قم از دنيا مى رود كه اسمش فاطمه دختر موسى (علیهماالسلام) است و به شفاعت او همه شيعيان من وارد بهشت مى شوند.
وفات بانوی کرامت حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت باد.
امام رضا (ع)
?امام رضا (ع) ?
?مراقب وقتهاى نماز باشيد (كه تا وقتش فرا رسيد انجام دهيد) ؛
چرا كه انسان از حوادثى كه مانع انجام نماز در وقت گردد، ايمن نيست.