شهید هادی ثناییمقدم
?شهید هادی ثناییمقدم
یازدهم تیرماه 1351 در شهرستان لنگرود به دنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز 23 دیماه سال 1365 در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید اما پیکرش هیچگاه بازنگشت.
?خاطره ای نقل میکنیم از دیدار ” رهبر انقلاب” با اقای “مسعود دهنمکی"و “حمید داودآبادی” (نویسنده و وبلاگ نویس عرصه دفاع مقدس)
?…صحبت های زیادی درباره شهدا بین مان رد و بدل شد.
?آقا در بین صحبت هایش فرمود:
«تصویر شهیدی در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.»
?وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم. سپس به آقا میثم – فرزندش - گفت که برود و آن عکس را بیاورد.
که آقا میثم رفت و سرانجام عکس را آورد.
?کارت پستال کوچکی بود از شهیدی با بادگیر آبی، که بر زمین تفتیده شلمچه آرام گرفته بود.
?آن عکس را قبلا دیده بودم. عکسی بود که «موسسه میثاق» منتشر و پخش کرده بود. زیر آن هم نام شهید را نزده بودند.
?عکس را که آورد، آقا با احترام و ادب خاصی آن را به دست گرفت و رو به ما نشان داد. همان طور که آن را جلوی چشم ما گرفته بود، فرمود:
«شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست … الله اکبر … من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم.»
?ناگهان یاد کلامی از دوست عزیزم “حسین بهزاد” افتادم.
?چندی قبل از آن، حسین همان عکس را نشانم داد و نکته بسیار مهمی را تذکر داد. آن شهید جوان با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته بود و …
?به آقا گفتم:
«آقا، یک نکته مهمی در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می رساند.»
آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟ که حرف حسین را نقل کردم
?با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود:
« الله اکبر … عجب … سبحان الله … سبحان الله »
?دست آخر، آقا مسعود زرنگی کرد و از آقا خواست تا اجازه دهد عکس آن شهید را به عنوان یادگار به او بدهد. آقا هم پذیرفت و روی دست راست شهید بر عکس، امضا کرد و به عنوان یادگار به مسعود داد.
اون عکس، عکس شهید هادی ثنایی مقدم بود!!!
?شادی روح شهدا صلوات????
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم????????
توصیه عارف بزرگ مرحوم سید عبدالکریم کشمیری رضوان الله تعالی علیه :
توصیه عارف بزرگ مرحوم سید عبدالکریم کشمیری رضوان الله تعالی علیه :
?روزی یک ساعت با امام زمان خود خلوت کنید و به ایشان توسل کنید تا حالت رفاقت ایجاد شود.
«مقام حضرت سلمان علیهالسلام» حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
✅ «مقام حضرت سلمان علیهالسلام»
? حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
? چه بکنیم از بی علمی، چه بکنیم از ضعف در ایمان، از ضعف در تدین، … چه بکنیم از این ضعفها؟! چه بکنیم از این ضعفهای اختیاری؟! نمیرویم دنبال تحصیلات علمیه، نمیرویم که بفهمیم که خب عمل چطور بر ما آسان بشود؟ اختیارا نمیرویم! اگر غیراختیاری باشد حالا، خدا میبخشد ما را، اما اختیاری را چه بکنیم؟
? چهکار بکنیم از ضعف ما در علم و عمل، چه کار بکنیم که این ضعف ما به اختیار ماست. خودمان نمیرویم دنبال تقویت.
? تقویت علمیه، همین است که عرض کردم؛ درس خواندن و درس گفتن، که هیچکس از آن مستغنی نیست؛ مگر انبیا و اوصیا، که صحبت درس در آنها نیست، ما هیچ ربطی به آنها نداریم.
✅ ماهنوز؛ شاگردان آنها؛ سلمان و ابوذر و اینها؛ بالای سرما قرار دارند و ما مقامات آنها را هنوز خبرنداریم ونمیدانیم چیست.[چه رسد به مقام انبیاء و اوصیاء]
⭕ مبادا در خودمان یک خیالهای شیطانی بکنیم! ما رعیت هستیم و در رعیت هم، رعیتِ رعیت هستیم. ما اگر اعتراف به مقام سلمان و ابوذر و مقداد و عمار نداشته باشیم، اعتراف به مافوق آنها (بالاترازآنها که انبیاء و اولیاء هستند) داریم؟ نه! دروغ است!
[ اینکه فکر کنیم بدون اعتراف وشناخت به مقام امثال سلمان، ابوذر، مقداد و عمار، توانستهایم شناختی از مقامات انبیاء و اولیاء داشته باشیم دروغ است!]
? ما از سلمان و ابوذر و مقداد، یقینا! عقبتر هستیم،
[مثلا یکی] دلیلش این است که سلمان به زهیر گفت: «إذا أدرکتُم سید شباب أهلالجنة فکونوا أشُدُّ فَرحا» .. از این غنیمتی که تحصیل کردی…
حالا تا زمان قیام سیدالشهدا چقدر طول دارد؟! زمان سلمان تا آن زمان؟! حالا از کجا او(زهیر) موفق بشود به این کار؟ هفتاد و دو تن [اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام] بیشتر نبودند! چطور [سلمان] از بین همه مردم او (زهیر) را جزو هفتاد و دوتن حساب کرده بود و دید (متوجه شد)؟
? آنها کجا و ما کجا ؟! ما خیلی دوریم از آنها !!
? ما کجا میرسیم به سلمان و ابوذر و مقدادشون ، ما خاک پای اونها نمیشویم ..
? بخشی از فرمایشات حضرت آیتاللهالعظمی بهجت اعلیالله مقامه در دیدار جمعی از طلاب مشهد با معظمله - تابستان 1376
خاطرات_شهدا خط عاشقی
#خاطرات_شهدا ?
?خط عاشقی
?چهل هفته #شبهای_جمعه از خرم آباد تا جمکران? می آمدیم؛ حاج آقا #نذر داشت. مجید آن موقع کوچک بود? همراه مان می آوردیمش.
?با من و پدرش طی کرده بود که اگر به #مسجد رسیدیم و خواب بود?، باید بیدارش کنیم. آن روز توی راه #خوابش برده بود، دل مان نیامد صدایش بزنیم☺️
?رفتیم #زیارت مان را کردیم. وقتی رسیدیم به ماشین?بیدار شده بود. گفت: شما دوباره من رو بیدار نکردین⁉️ولی من خواب دیدم #امام_زمان اومدن اینجا و یه تاج سفید? گذاشتن روی سر من?
✅ راوی: مادر شهید
?#شهید_مجید_زین_الدین
?برادرفداکارش،حسین کاجی،ص۱۳
✨?الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج?✨
آیت الله ناصـــری:
??آیت الله ناصـــری:
✍ بـــــرادرها!
در هــــر حالی #یابــنالحــسن را
فراموش نڪنید در هر مشڪل و
گرفتاری یابن الحسن را فراموش
نڪنید.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) :
??
?پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) :
?✍?هرکس که خواهد خانه اش به نعمت آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد:
? اول آنکه در آغاز هرکار بگوید:
«بسم الله الرحمن الرحیم.»
?دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید: «الحمدالله رب العالمین.»
?سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید: «استغفرالله ربی و اتوب الیه.»
? چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید : «لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.»
? پنجم آنکه چون تدبیرکار کند،گوید؛
«ماشاالله.»
? ششم آنکه چون از ستمگری هراسی کند بگوید: «حسبناالله و نعم الوکیل.»
?نشان از بی نشان ها،علی مقدادی اصفهانی