#زنگ_تفریح
#زنگ_تفریح
یه نفر داشت تو حیاط منزلش شام می خورد
به همسرش گفت برام نمک بیار
خانومش گفت خسته ام برو خودت بیار…
ناگهان گوشیش تو آشپزخانه زنگ خورد.سریع رفت سراغ گوشیش ?♀?♀?♀
گوشیش برداشت دید که یه پیامی از طرف شوهرش اومده
پیام باز کرد دید که نوشته
” حالا که داری برمی گردی نمک هم با خودت بیار”
???
#ریحانه
#ریحانه
?امام جماعت مسجدی در ونک (یکی از محلههای تهران) از قبل انقلاب تعریف میکرد:
?♀روزی خانمی نیمه برهنه و بی حجاب و آرایش کرده با دست و سینه باز نزد من آمد و مسأله ای درمورد ارث پرسید!
?گفتم خانم من هم میخواهم از شما مسالهای بپرسم؛ اگر جواب دادید من هم جوابتان را میدهم!
?با تعجب پرسید: شما از من؟
?گفتم: بله…
?گفت: بفرمایید!
?♂گفتم: شخصی در محلی مشغول خوردن غذاست؛ غذا هم بسیار خوشبو و مطبوع است!
?از قضا گرسنهای از کنار او میگذرد. از دیدن غذا و شنیدن بوی خوش آن پایش از حرکت میایستد!
جلوی او مینشیند تا شاید تعارفش کند ولی مرد هیچ اعتنایی نمیکند!
?شخص گرسنه تقاضای یک لقمه میکند اما او میگوید: غذا مال خودم است و نمیدهم!
هر چه او التماس میکند، این به خوردن ادامه میدهد!
خانم؛ این چگونه آدمی است؟؟
?گفت: این شخص خیلی بیرحم است! از شمر بدتر است!
?♂گفتم: گرسنه دو جور است: یکی گرسنه شکم، یکی گرسنه شهوت!
?♂ یک جوان گرسنه، وقتی یک خانم نیمه برهنه و زیبا را می بیند که همه نوع عطرها و آرایش های مطبوع و دلکِش را دارد! هرچه با او راه میرود تا شاید خانم یک توجهی به او کند و مقداری روی خوش نشان بدهد، آن خانم اعتنا نمیکند!
?♂جوان اظهار علاقه میکند ولی زن محل نمیگذارد! بعد از هزاربار خواهش و تمنا، زن میگوید: من هرزه نیستم و حاضر نخواهم بود با تو صحبت کنم!?
جوان با تمام وجود التماس میکند ولی زن ذرهای توجه نمی کند!
☝️به نظر شما این زن چگونه آدمی است؟؟
?آن خانم کمی که فکر کرد، بلند شد و رفت!
?فردا درب منزل صدا کرد! رفتم در را باز کردم؛ دیدم سرهنگی ایستاده و اجازه ورود میخواهد؛
وقتی وارد اتاق شد گفت: من شوهر همان خانم دیروزی هستم!
?♂وقتی که با او ازدواج کردم خواهش کردم باحجاب باشد اما هرچه خواهش و تهدید کردم زیر بار نرفت!
?دیروز ناگهان آمد و از من چادر خواست! نمیدانم شما دیروز به او چه گفتید!!
ماجرا را برایش تعریف کردم؛
?او هم بسیار تشکر کرد و رفت…
?منبع: کتاب حیا و خودآرایی و نقش آنها در سلامت روان زن
امام زمان علیه السلام فرمود:
?امام زمان علیه السلام فرمود:?
?و اما ظهور الفرج فانه الی الله
?ظهور دست خداست
☝️اما
?آن خدایی که ظهور به دست اوست
? با «دعا» راضی میشود…
?افسوس
? که شیعه هنوز از دعا برای فرج
" زندگی مهدوی در سایه دعای عهد "
” زندگی مهدوی در سایه دعای عهد “
از دعاهای مشهوری که خواندن آن در دوران غیبت حضرت مهدی? «ع» مورد سفارش شده ، “دعای عهد” است.
امام صادق علیه السلام فرمود :
هرکس چهل صبح این دعارا بخواند از یاوران قائم? «ع» خواهد بود، و اگر پیش از ظهور او بمیرد، خدای تعالی او را زنده خواهد کرد تا در رکابش جهاد نماید و به شماره هر کلمه از آن، هزار سیئه برایش نوشته می شود و هزار خطا از او محو می گردد.
?بحارالانوار-ج83-ص284-ح47
#خاطراٺــــ_شهدا-توبه نامه شهید ۱۳ ساله
#خاطراٺــــ_شهدا
بار خدایا از کارهایی که کردهام به تو پناه میبرم از جمله:
از این که حسد کردم…
از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم…
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم….
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم….
از این که مرگ را فراموش کردم….
از این که در راهت سستی و تنبلی کردم….
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم…..
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم….
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند….
از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم….
از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم….
از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم….
از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم….
از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم….
از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.
از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند….
از این که ایمانم به بندهات بیشتر از ایمانم به تو بود….
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری…..
از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم….
از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند….
از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم….
از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم….
از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم….
از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم….
از این که ” خدا می بیند ” را در همه کارهایم دخالت ندادم….
از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا … به نشنیدن
?توبه نامه شهید ۱۳ ساله?
#آرامش یعنی...
#ریحانه
#آرامش یعنی…
آرامش یعنی در خیابان قدم بزنی و خیالت راحت باشد که ده ها قافله #دل کثیف با تو نیست
.
آرامش یعنی بدانی از نگاه #گرگ ها محفوظی
.
آرامش یعنی در این روزگار که شنل قرمزی ها #خودنمایی میکنند متفاوت باشی?
.
آرامش یعنی وجدانی که آسوده و آرام است
وجدانی که میدانید امروز دل #مرد های متاهل و #پسران جوان را نبرده است
.
آرامش یعنی #خجالت نکشیدن از عکس #شهدا در خیابان?
.
آرامش یعنی طعمه وسیله ارضا #چشم های ناپاک و کثیف نشدن
.
آرامش یعنی شبیه ترین حالت به ریحانه خدا، حضرت #زهرا شدن☺️
.
آرامش یعنی لایق #لبخند آقا شدن
.
و همه اینها به خاطر یک تکه پارچه مشکی
تکه پارچه ای که متانت، وقار،زیبایی و پاکی یک #بانو است