#ݕانۅے_ݘشمہ
❣﷽❣
? #ݕانۅے_ݘشمہ ?
#قسمت_2⃣2⃣
برخيز! اى كه عبا به خود پيچيده اى! برخيز!
برخيز و مردم را آگاه كن!
خداى خود را به بزرگى ياد كن!
اين صداى جبرئيل است كه به گوش محمّد(ص) مى رسد. ناگهان از جابرمى خيزد، ديگر از آن تب و لرز هيچ خبرى نيست.76
خداوند در وجود او ظرفيت زيادى قرار داده است، او ديگر آماده است تا وظيفه خود را انجام داده و مردم را از خواب غفلت بيدار كند.
محمّد(ص) نگاهى به اطراف مى كند، خديجه(س) و على(ع) را كنار خود مى بيند، به آنها سلام مى كند و مى گويد: جبرئيل بر من نازل شد و قرآن را براى من خواند. اكنون من پيامبر خدا هستم. بگوييد: لا إله إلاّ الله، محمّد رسول الله!
على(ع) و خديجه بار ديگر ايمان خود را به نبوّت محمّد(ص) آشكار مى كنند.
آرى، على(ع) اوّلين مرد مسلمان و خديجه(س) اوّلين زن مسلمان است.77
خديجه رو به محمّد(ص) مى كند و مى گويد: من از خيلى وقت پيش اين را مى دانستم و هميشه منتظر چنين روزى بودم.78
پيامبر همراه با خديجه(س) و على(ع) به طواف كعبه مى آيند و با بى اعتنايى از مقابل بت ها عبور مى كنند. در روزگارى كه همه مردم در مقابل بت ها سجده مى كنند، اين سه نفر با خشم به بت ها نگاه مى كنند و فقط خداى يگانه را مى پرستند.
گوش كن! دو تن از بزرگان مكّه دارند با هم سخن مى گويند:
ــ آيا آنها را مى شناسيد؟
ــ محمّد و على و خديجه هستند.
ــ آنها كنار كعبه چه مى كنند؟
ــ محمّد خود را پيامبر خدا مى داند و دين تازه اى را آورده است و آنها دارند نماز مى خوانند.
به راستى كه اين سه نفر چه كار زيبايى انجام مى دهند، نماز خود را كنار كعبه مى خوانند. مردم نماز آنها را مى بينند و براى آنها سؤال ايجاد مى شود.
آنها در مقابل چه كسى سجده مى كنند؟ هر چه نگاه مى كنى در مقابل آنها هيچ بتى نيست.
آنها در مقابل خدايى سجده كرده اند كه با چشم ديده نمى شود.79
پيامبر در ميان مردم مى گردد و هر كس را كه مناسب ببيند به اسلام دعوت مى كند.
افرادى كه زمينه هدايت دارند وقتى سخن خدا و قرآن را مى شنوند مسلمان مى شوند.
حدود چهل نفر مسلمان مى شوند كه در ميان آنها ابوذر، ياسر، سُميّه، عمّار و عبدالله بن مسعود و… به چشم مى آيند.
اكنون، بعد از گذشت سه سال، ديگر وقت آن فرا رسيده است تا پيامبر به صورت رسمى و آشكارا، مردم را به اسلام دعوت كند.
جبرئيل بر پيامبر نازل مى شود و اين آيه را براى او مى خواند: (وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الاَْقْرَبِينَ) ; خاندان خويش را از عذاب خدا بترسان.80
اينجا خانه خديجه است و چند نفر مشغول پختن غذا هستند:
ــ شما چه كار مى كنيد؟
ــ بانو دستور داده است تا ناهار تهيّه كنيم. امروز پيامبر مهمانان زيادى دارد.
ــ مهمانان او كيستند؟
ــ پيامبر اقوام و خويشان خود را دعوت كرده است و ما براى آنها ناهار تهيّه مى كنيم.
ساعتى مى گذرد، ديگر وقت ظهر است، ولى از مهمانان هيچ خبرى نيست. من رو به خديجه مى كنم و مى گويم:
ــ پس چرا از پيامبر و مهمانان خبرى نيست؟
ــ مهمانى كه اينجا نيست. ما فقط غذا را در اينجا مى پزيم.
ــ پس مهمانى كجاست؟
ــ بايد به خانه ابوطالب بروى.
با عجله حركت مى كنيم تا به مراسم برسيم. خانه ابوطالب آنجاست. اتاق پذيرايى پر از جمعيّت است، همه مهمانان آمده اند.81
پيامبر نزديكِ در نشسته است، على(ع) هم كنار او. على (ع)با اين كه بيش از پانزده سال ندارد، ولى همچون جوان رشيدى به نظر مى آيد.
پيامبر رو به على(ع) مى كند و از او مى خواهد تا غذا را بياورد. سپس سفره پهن مى شود و همه غذا مى خورند.82
چه غذاى خوشمزه و با برکتی !!
? #نویسنده:دکتر مهدی خدامیان
#ادامه_دارد…
?الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج?
#میلادحضرت_عبدالعظیم_مبارک
?یاعلے بگذر ز بے پرواییم
?هرچہ هستم، مڪتب الزهراییم
?ما محبان، خادم و خاڪ دریم
?حضرت عبدالعظیم را نوڪریم
#میلادحضرت_عبدالعظیم_مبارک
یا_صاحب_الزمان
یا_صاحب_الزمان
امان از لحظه ای غفلت که آنگه شاهدم هستی
سرم گرم خودم گشته ولی “تو” با دلم هستی
منم آنکس که هر لحظه کنم خون بر دلت..آری
ولی آقا “تو دل خون"دل ناقابلم هستی
?اللهم عجل الولیکـــ الفـــرج?
به رسم وفای هر شب میخوانیم دعای فرج و الهی عظم البلاء رو
تلنگر #اندڪی_تامل#ماجرای_آواز_قو
#?ماجرای_آواز_قو
#آواز_قو ماجرای جالبی داره که شاید
با اون آشنا نباشید تا به حال درباره قوها زیاد
به گوش شما رسیده ولی آیا میدونید
جریان آواز قو چیه؟
كمتر كساني ميدونن آواز قو يعني چه…
قو تنها پرنده ايه كه يك بار عاشق ميشه…
و براي هميشه پاي عشقش ميشينه
و تو تمام زندگي هر كاري براي راحتي
عشقش انجام ميده
قو تنها پرنده ايه كه زمان مرگشو
ميدونه كِي هست ؟ چه زماني ميميره
قو يك هفته مانده به مرگش
ميره جايي
كه برأي اولين بار عشقش يعني جفتشو
ديده و عاشقش شده ،
اونجا مي مونه تا زمان مرگش فرا برسه
و يك روز مانده به مرگش يه آوازي براي عشقش
از خود سر ميده و مي خونه كه بهترين و زيباترين آواز ميان پرندگان ست
و بعد سرش را روي بالهايش
ميگذارد و ميميرد …???
#تلنگر
#اندڪی_تامل
سلام امام رئوفم
❤️سلام امام رئوفم❤️
فقیرآمدم ودلشکسته پرسیدم
مگر شاه خراسان گدانمیخواهد؟
دلم به عشق توتاآسمان هشتم رفت
نمازدرحرمت"اهدنا"نمیخواهد
همین قدرکه غباری برآستان باشد
رواست حاجت عاشق،دعانمیخواهد
سلام رضا جا
شعر_مهدوی
جان میدهم …
برای یک لحظه دیدنتـ❤️ـ
دل عاشق سلام تـ❤️ـو …
یا صاحبـ❤️ـ الزمان
سلام زیبـ❤️ـاترین آرزو ….
#سلام
#شعر_مهدوی