جانم گرفت؛ حسرت ديدار ديگرش!
??•••??? •••??
?جانم گرفت؛
حسرت ديدار
ديگرش!
?با ما هر آنچه
یار نكرد،
انتظار كرد…
︻︻︻︻︻︻︻︻︻
︼︼︼︼︼︼︼︼︼
⛅️? أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج?
??•••??? •••??
#مربا_انار
#مربا_انار
مواد لازم:
آب انار : سه پیمانه و نیم
دانه انار : یک پیمانه
شکر : سه پیمانه
آبلیمو : به مقدار لازم
طرز تهیه:
برای تهیه مربای انار ابتدا برای غلظت انتهایی مربا یک عدد بشقاب را در یخچال بگذارید .برای شروع اول انارها را دان میکنیم و 1عدد از انارها را که جدا دانه میکنیم کناری میگذاریم،
سپس آب بقیه آنها را با چرخ گوشت یا آبمیوه گیری بگیرید تا سه پیمانه و نیم بشود سپس در قابلمه بزرگی آب انار را بریزید و شکر را اضافه کنید و قابلمه را روی اجاق بگذارید تا با حرارت متوسط بمدت 30دقیقه بجوشد.
انار دان شده ای را که کناری گذاشته بودید را در قابلمه بریزید وآب لیمو را نیز هم بریزید و 30دقیقه دیگر نیز صبر کنید تا خوب مربا غلظت پیدا کند.
برای متوجه شدن میزان غلظت مربا میتوانید قاشق را در مربا داخل قابلمه بزنید و چند قطره از ان را روی بشقابی که از ابتدا در یخچال گذاشته بودید و اکنون سرد شده است بریزید و بشقاب را سرازیر کنید ،
اگر به سختی مربا روان شد مشخص است که آماده شده است،پس مربا را در شیشه ای بریزید و در آن را محکم ببندید و در جای سرد و تاریکی نگهداری کنید. این مربا مانند مربای آلبالو مزه ملسی دارد.
ایستگاه سلامتی
✅↫°آقا امیرالمومنین #علی (علیه السلام) فرمودند:
❌از ایستاده آب خوردن بپرهیزید که باعث دردی می شود که درمان ندارد. مگر اینکه خدای عزوجل بهبودی ببخشد.
?منبع: علل الشرایع ۴۶۵
✅↫° #امام_صادق (علیه السلام) با تفکیک میان نوشیدن در شب و روز درحقیقت سخن حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) را تفسیر کرده و میفرمایند:
#سلامتی
☜ایستاده آشامیدن آب در روز، غذا را گوارا میسازد و ایستاده آشامیدن آب در شب، زرداب میآورد و همچنین در جایی نیز می فرمایند:
☜ایستاده آشامیدن آب در روز، مایه قدرت افزونتر و تندرستی بیشتر است.
?منبع :الکافی ج۶ ؛ص ۳۸۳
سالگرد شهادت شهید آیه الله دستغیب
?شهیدآیت الله دستغیب:عذاب گناهانم به جهنم!ازحالامانده ام باخجالتشان چه کنم وقتی که مراروبرومیکنندباتو،ای فرزندفاطمه(ع)؟به خداچه جوابی دهم وقتی گلایه میکند؟
سالگرد شهادت شهید آیه الله دستغیب گرامی باد.
حدیث روز:
✍حدیث روز:
?قال الصادق عليه السّلام :
انَّ في الجَهَنَم لَوادياً للمتكبّرينَ يُقالُ لهُ سَقَرُ، شكي الي اللهِ عزّ و جَلّ شِدَةَ حَرِّهِ وَ سَأَلَهُ ان ياذَنَ لَهُ ان يَتَنَفَّسَ، فَتنَفَّسَ فَاَحْرَقَ جَهَنَّمَ.
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
در جهنم سرزميني است كه مخصوص متكبران است و آن را سقر گويند. اين وادي از شدت حرارت خود به خدا شكايت برد و تقاضا نمود كه به وي اجازه دهد تا تنفسي كند پس آن وادي نفسي كشيد كه از آن نفس جهنم نيز شعله ور شد.
?«الكافي، ج ۲، ص ۳۱۰»
دنیایی که باعث تعطیلی نماز شد
دنیایی که باعث تعطیلی نماز شد
امام باقر ( عليه السّلام ) فرمود: در زمان رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) در آغاز هجرت ، يكى از مؤ منين اهل صُفّه (آنان كه در كنار مسجد سكونت داشتند) به نام «سعد» بسيار در فقر و تهيدستى به سر مى برد، و هميشه در نماز جماعت ، ملازم رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) بود و هرگز نمازش ترك نمى شد.
رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) وقتى او را مى ديد، دلش به حال او مى سوخت و نگاه دلسوزانه اى به او مى كرد. غريبى و تهيدستى او، رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) را سخت ناراحت مى كرد، روزى به سعد فرمود:
«اگر چيزى به دستم برسد، تو را بى نياز مى كنم ».
مدتى از اين جريان گذشت ، رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) از اينكه چيزى نرسيد تا به سعد كمك كند، سخت غمگين شد. خداوند وقتى كه رسولش را اين گونه غمگين يافت ، جبرئيل را به سوى او فرستاد، جبرئيل كه دو درهم همراهش بود، به حضور رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) آمد و عرض كرد:
«اى رسول خدا! خداوند اندوه تو را به خاطر سعد دريافت ، آيا دوست دارى كه سعد بى نياز گردد؟»
پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) فرمود: «آرى » .
جبرئيل گفت : «اين دو درهم را به سعد بده و به او دستور بده كه با آن تجارت كند».
رسول اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) آن دو درهم را گرفت و سپس براى نماز ظهر از منزل خارج شد. ديد سعد كنار حجره ايستاده و منتظر رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) است ، وقتى كه رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) او را ديد فرمود: «اى سعد! آيا تجارت و خريد و فروش مى دانى ؟».
سعد گفت : سوگند به خدا چيزى ندارم كه با آن تجارت كنم . پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) آن دو درهم را به او داد و به او فرمود: «با اين دو درهم تجارت كن ، و روزى خود را به دست بياور».
او آن دو درهم را گرفت و همراه رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) به مسجد رفت و نماز ظهر و عصر را خواند، بعد از نماز، رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) به او فرمود:«اى سعد! برخيز و به دنبال كسب و رزق برو كه من از وضع تو غمگين هستم ».
سعد، برخاست و كمر همت بست و به تجارت مشغول شد، به قدرى آن دو درهم بركت داشت كه هر كالايى با آن مى خريد، سود فراوان مى كرد، دنيا به او رو آورد و اموال و ثروتش زياد گرديد و تجارتش رونق بسيار گرفت .
در كنار در مسجد، محلى را براى كسب و كار خود انتخاب كرد و به خريد و فروش مشغول گرديد، هنگام نماز، «بلال حبشى » اعلام نماز مى كرد و رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) براى نماز حاضر مى شد، كم كم رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) ديد كه بلال حبشى وقت نماز را اعلام كرده ولى «سعد» هنوز سرگرم خريد و فروش است ، نه وضو گرفته و نه براى نماز آماده مى شود، رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) وقتى او را به اين وضع ديد، به او فرمود: «اى سعد! دنيا تو را از نماز بازداشته است ».
او در پاسخ چنين (توجيه مى كرد و) مى گفت :«چه كار كنم ؟ ثروتم را تلف كنم ؟ به اين مرد متاعى فروخته ام ، مى خواهم پولش را بستانم و از مردى متاعى خريده ام ، مى خواهم قيمتش را بپردازم . آيا با اين وضع مى توانم در نماز شركت كنم ؟!».
رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) در مورد سعد، آنچنان ناراحت و غمگين شد كه اين بار اندوه رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) شديدتر از آن هنگام بود كه سعد در فقر و تهيدستى به سر مى برد. جبرئيل به پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) نازل شد و عرض كرد: «خداوند اندوه تو را در مورد سعد دريافت ، كداميك از اين دو حالت را در مورد سعد دوست دارى ؟ آيا حالت اول يعنى حالت فقر و توجه او به نماز و عبادت را دوست دارى ؟ يا حالت دوم او را كه بى نياز است ولى توجه به عبادت ندارد؟»
پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) فرمود: «حالت اوّل او را دوست دارم ؛ چرا كه حالت دوّم او باعث شد كه دنيايش ، دينش را ربود و برد».
جبرئيل گفت : «دلبستگى به دنيا و ثروت دنيا، مايه آزمايش و بازدارنده از آخرت است ».
آنگاه جبرئيل گفت : «آن دو درهم را كه به او (قرض ) داده بودى از او بگير كه در اين صورت ، وضع او به حالت اوّل برمى گردد».
رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) از نزد سعد عبور كرد و به او فرمود: «آيا نمى خواهى دو درهم مرا بدهى ؟»
سعد گفت : به جاى آن ، دويست درهم مى دهم
پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) فرمود: «همان دو درهم مرا بده ».
سعد دو درهم آن حضرت را داد اما از آن پس ، دنيا به سعد پشت كرد و تمام اموالش كم كم از دستش رفت و زندگيش به حال اول بازگشت .
منبع:(وسائل الشيعه ، ج 12، ص 297 و 298.)