اخلاص و مراتب آن
اخلاص چیست
«اخلاص» به معنای خالص كردن، پاك گردانیدن و سالم گشتن از آمیختگی است[۱] و در اصطلاح و فرهنگ اسلامی به دو معنا آمده است؛ یكی به مفهوم پاك كردن نیت از غیر خدا و انجام عمل برای خدا، یعنی غیر خدا را هنگام عمل درنظر نداشتن و خالص ساختن خویشتن از بندگی غیر خدا است. دوم، مراد از آن امر اعتقادی است، یعنی اینكه بنده، خدای خویش را از صفاتی كه شایسته مقام خداوندی نیست، خالص و منزه بداند.
واژه اخلاص در قرآن به كار نرفته، ولی مشتقات آن ۳۱ بار در قرآن آمده است كه با صراحت موضوع اخلاص را مطرح می كند. و از مخلَصین و مخلِصین سخن گفته شده است که مخلَصین (با فتحه لام) آنانی هستند که از ابتدای آفرینش به دلیل صفای باطن، ادراكات درست، سلامت روان و قلب های سلیم دارای ویژگی اخلاصند و آنچه دیگران با جهاد و مبارزه با نفس به دست می آورند آنان همان را بلكه بالاتر از آن را از ابتدا با عنایت حق تعالی دارا بوده اند. و مخلِصین (با کسره لام) کسانی هستند که درحال خودسازی و خالص نمودن دین از ناخالصی هستند
همچنین برخی از آیات قرآن به صورت ضمنی به بحث اخلاص پرداخته اند. مثل آیاتی که به نفی شرك و ریا می پردازد. و از آنجایی كه شرك و ریا، انجام عمل برای غیر خداست و اخلاص انجام عمل فقط برای خداست، این دو با یكدیگر جمع نمی شوند.
محل اصلی اخلاص نیت انسان است که از اعتقادات شخص نشات می گیرد. مثلا ممکن است شخصی بدون اعتقاد جدی به قیامت و توحید، عملی صالحی را انجام دهد اما از انجام آن خوشایند مردم، رسیدن به قدرت و ثروت و … را در نظر داشته باشد و جو عمومی جامعه او را به سمت آن کار صالح کشانده باشد. چنین عملی، نوعی ریا و شرک است و در درگاه الهی ارزشی نخواهد داشت.
در روایتی از حضرت رسول(ص) نقل شده است كه حضرت فرمود: خدا در قیامت از شهیدی كه ظاهراً در راه او به شهادت رسیده است، درباره نعمت هایی كه به او عطا شده سؤال می كند كه با آنها چه كردی؟ او می گوید: در راه تو صرف نمودم و در راه تو جنگیدم تا به شهادت رسیدم، خداوند می فرماید: دروغ می گویی؛ زیرا برای هدف دیگری جنگیدی و آن این بود كه به مردم بگویی، مردی دلیر و شجاع هستی. سپس دستور می دهد تا كشان كشان او را به دوزخ ببرند. پس از آن عالمی را می آورند و همان سؤال را از او نیز می پرسند و او پاسخ می دهد: برای رضای تو درس خواندم و به مردم آموختم و برای تو قرآن خواندم. اما خداوند می فرماید: دروغ می گویی؛ بلكه به این نیت درس خواندی كه مردم تو را به دانشمندی بستایند و قرآن خواندی كه مردم بگویند، قاری قرآن است. سپس دستور می دهد تا او را نیز كشان كشان به دوزخ ببرند.[۲]
بنابراین باید بسیار مراقب بود که انسان به صرف انجام عمل صالح، عاقبت به خیر نخواهد شد. امام خمینی (ره) می فرمایند: «بسیار اتفاق می افتد كه شخص ریاكار خودش هم متوجه نیست كه ریا در اعمال او رخنه كرده و اعمالش ریایی و ناچیز شده است، زیرا حیله های شیطان و نفس به قدری دقیق و باریك است و صراط انسانیت به گونه ای نازك و تاریك است كه تا انسان موشكافی كامل ننماید نمی فهمد چه كاره است. خودش گمان می كند كارهایش برای خداست، ولی برای شیطان است. انسان چون گرفتار حب نفس است، از این رو پرده خودخواهی معایبش را بر او می پوشاند.[۳]
درباره مراتب اخلاص، نیز همانطور که به تفاوت دو واژه مخلِصین و مخلَصین اشاره شد، مشخص است که دو مرتبه کلی برای اخلاص می توان در نظر گرفت:
اخلاص مطلق که اخلاص صدیقان است و از هرگونه آمیختگی پیراسته است؛ با رسیدن به درجه بالای اخلاص، حقیقت آیه «أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ[زمر/۳] آگاه باشید كه دین خالص از آن خداست» در وجود شخص تجلی می یابد و در این حالت، سالك نه خود را می بیند و نه مخلوقات را؛ بلكه فقط در طریق دین و عبودیت گام می نهد.[۴] چنین شخصی، حتی به اخلاص خود نیز نظر ندارد.[۵] در این حالت، سلطان توحید بر سالك تجلی می كند و تعلق به غیر خدا از او زدوده می شود و انقطاع كامل برای او رخ می دهد. شاید به جهت همین ارتباط بین دو مقوله توحید و اخلاص است كه «لااله الا الله» كلمه اخلاص نامیده شده است.[۶] چنان كه به سوره توحید، سوره اخلاص گفته می شود.
اخلاص اضافی كه با نیت دستیابی به پاداش و رهایی از عذاب همراه است، در حالی که از دیدگاه مخلصان واقعی، عبادت برای پاداش و یا ترس از عذاب، اخلاص كامل نیست و در آن شائبه ای از شرك و خودپرستی به چشم می خورد، زیرا اینان برای رهایی از عقوبت و یا رسیدن به نعمت، خدا را عبادت می كنند، و چنانچه برای رسیدن به این هدف، راهی جز عبادت حق تعالی پیش روی خود می دیدند، آن را برمی گزیدند.[۷]
طبیعتا برای انسان های غیر معصوم، همین درجه دوم اخلاص باید به طور جدی مد نظر قرار بگیرد و از این طریق مراحل کمال را شروع نمایند.
[۱]. لسان العرب، ابن منظور، ج۳، ص۱۷۳، «خلص».
[۲]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ص۷۰و۷۶.
[۳]. شرح چهل حدیث، امام خمینی(ره)، ص۴۸.
[۴]. شرح منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری، ص۶۸.
[۵]. كشف الاسرار، ابوالفضل رشید الدین میبدی، ج۱، ص۳۲۸.
[۶]. لسان العرب، ابن المنظور، ج ۳، ص ۱۷۳.
[۷]. المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۱، ص ۱۵۸
حدیث روز
«حضرت مهدی(عج)»:
فَاِنّا یحیطُ عِلمُنا بِأَنبائِكُم و لایعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن اَخباركُم.
ما از اوضاع شما کاملاً باخبریم و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست.
(بحار، ج ٥٣، ص ١٧٥)
آغاز امامت حضرت مهدی (عج)
تولد حضرت مهدی (عج)
حکیمه خاتون علیهاالسلام ، عمه امام حسن عسکری علیه السلام نقل می کند: وقتی هنگام تولد مهدی(عج) رسید، امام زمان(عج) را دیدم رو به قبله به سجده افتاد. سپس دستش را بلند کرد و گفت: «به یکتایی خدا گواهی می دهم و اینکه جدّم، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، و پدرم امیرمؤمنان علیه السلام ، وصی رسول خداست». سپس یک یک امامان را شمرد تا به خود رسید. امام زمان(عج) از هنگام تولد تا زمانی که پدرش به شهادت رسید، مخفی بود و فقط تعداد خاصی از یاران، او را می دیدند و مسائل خود را از ایشان می پرسیدند. حضرت هنگام رحلت پدر، پنج سال داشت. چنان که در روایات آمده، محل زندگی امام زمان(عج) در دوران کودکی همچون محل زندگی حضرت موسی علیه السلام مخفی بود تا از گزند طاغوتیان محفوظ باشد.
معرفی امام به شیعیان
از آنجا که ولادت امام دوازدهم(عج) به صورت پنهانی انجام گرفت، بیم آن بود که شیعیان در شناخت آخرین حجت پروردگار به اشتباه و گمراهی گرفتار آیند. امام عسکری علیه السلام وظیفه داشت فرزند خود را به گروهی از بزرگان شیعه و افراد مورد اعتماد معرفی کند. آنان نیز خبر ولادت او را به دیگر پیروان اهل بیت علیهم السلام می رساندند تا ضمن معرفی آن بزرگوار، تهدیدی متوجه آخرین سفیر حق نگردد. محمد بن عثمان و چند تن دیگر از بزرگان شیعه نقل می کنند: چهل نفر از شیعیان نزد امام یازدهم گرد آمدیم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: «پس از من، این امام شما و جانشین من است. از او فرمان برید و بعد از من در دین خود پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد و از امروز به بعد او را دیگر نخواهید دید».
نشانه ای برای امامت
احمد بن اسحاق، از بزرگان شیعه و یاران امام یازدهم علیه السلام می گوید: خدمت آن حضرت شرفیاب شدم و می خواستم در مورد امام بعد از او سؤال کنم، ولی پیش از آنکه سخنی بگویم فرمود: «ای احمد! همانا خدای متعالی از آن زمان که آدم علیه السلام را آفرید، زمین را از حجت خود خالی نگذاشته است و تا قیامت نیز چنین نخواهد کرد! به واسطه حجت خدا، بلا از اهل زمین برداشته می شود و به [برکت وجود او] باران باریده و بهره های زمینی بیرون می آید».
بقیة اللّه
احمد بن اسحاق می گوید: روزی نزد حضرت عسکری رفتم و پرسیدم: ای پسر رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟ پس آن حضرت به درون خانه رفت و بازگشت در حالی که پسری سه ساله که صورتش همچون ماه تمام می درخشید بر دوش خویش داشت و فرمود: «ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعالی و حجت های او گرامی نبودی، پسرم را به تو نشان نمی دادم. همانا او هم نام و هم کنیه رسول خدا و کسی است که زمین را از عدل و داد پر می کند». گفتم: سرور من! آیا نشانه ای است که قلبم به آن آرام گردد؟ در این هنگام، کودک لب به سخن گشود و به زبان عربی روان گفت: «من بقیة اللّه در زمین هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت. ای احمد بن اسحاق! پس از اینکه با چشم خود می بینی در پی نشانه مباش».
همچون ستارگان
امام صادق علیه السلام فرمود: «امامان درهای الهی هستند و مردم به وسیله آنان وارد دین می شوند و اگر آنان نباشند دین شناخته نمی شود». پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز می فرماید: «همچنان که اگر ستارگان نباشند، آسمان نابود می شود، اگر اهل بیت من هم روی زمین نباشند، اهل زمین هلاک می گردند».
نبوت و امامت باید در میان انسان ها وجود داشته باشد؛ زیرا انسانی که از جسم و روح تشکیل شده، روح مجردش که همواره در پی حقیقت است، در تشخیص راه دچار مشکل می شود و در این مورد، نیاز به راهنما و امام ضروری است.
امامت کودک
امامت، یعنی نایب شدن از پیامبر و پذیرش ریاست بر تمام اشیا و موجودات، با شروطی پدید می آید که نمی توان آنها را از راه رنج، ریاضت، عبادت و تحصیل در تمام عمر به دست آورد. پس تعیین امامت فقط با خداوند عزوجل است که هر که را خواست تربیت کند، حکمت بیاموزد و قابل ریاست و امامت کند؛ البته در نزد خداوند، انسان کوچک و بزرگ در این مسئله یکسان است. شاهد آن هم، حضرت عیسی علیه السلام است که در گهواره خلعت نبوت پوشید. نیز خداوند در کودکی به یحیی علیه السلام وحی فرستاد و در کودکی عقل او را محکم و کامل کرد. مثال دیگر اینکه خداوند متعالی در آیه تطهیر، حسنین علیهماالسلام را از پلیدی و نادانی به دور می داند و این کنایه از ثبوت منصب امامت در ایشان است. بنابراین، مانعی ندارد که امام زمان علیه السلام در کودکی به امامت رسیده باشد.
نهان زیستی، سنتی الهی
غیبت، یکی از سنت های الهی است که در زندگی پیامبرانی همچون ادریس، نوح، صالح، یوسف، موسی، سلیمان، دانیال و عیسی علیهم السلام دیده می شود و هر یک از آن سفیران الهی، به تناسب شرایط، سال هایی را در غیبت به سر برده اند. امام صادق علیه السلام دلیل غیبت امام عصر علیه السلام را خواست خداوند در جاری کردن سنت انبیاء می داند و این نشان می دهد که سخن از غیبت امام مهدی(عج)، سال ها پیش از به دنیا آمدن ایشان بوده است. امام صادق علیه السلام در جایی دیگر، وقتی از علت غیبت می پرسند می فرماید: «غیبت به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم. غیبت سرّی است از اسرار الهی و چون می دانیم که خداوند بزرگ حکیم است، آن را می پذیریم؛ اگر چه علت آن برایمان معلوم نباشد».
غیبت امام عصر
فشار و شرایط سخت زمان، سبب شد که پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 هجری قمری، حضرت مهدی(عج) غایب گردد؛ به طوری که حتی شیعیان خاص نیز جز در موارد نادر از دیدار ایشان محروم گشتند. البته در این زمان نیز رابطه امام و امت به کلی قطع نشد، بلکه مردم به وسیله نایبان خاص ایشان، که همگی از بزرگان شیعه و برگزیدگان امام عصر علیه السلام بودند، با مولای خویش ارتباط داشتند. نتیجه آن شد که در همین دوره، شیعیان به رفت و آمد و ارتباط گسترده تر با عالمان دینی خو گرفتند و دانستند که در شرایط غیبت امام نیز راه شناخت وظایفی دینی به روی آنها بسته نیست. عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان عمری، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری، چهار نماینده ای بودند که از سوی امام عسکری علیه السلام و امام مهدی(عج) انتخاب و به مردم معرفی شدند.
ماجرای سرداب
معتضد عباسی سپاهی را از بغداد به سامرا برای دستگیری حضرت مهدی(عج) فرستاد. یکی از مأموران به نام رشیق می گوید: وقتی سپاه معتضد وارد سامرا شد، به طرف سرداب ـ زیرزمینی که مدتی محل زندگی سه امام بزرگوار بود ـ هجوم آوردند. آنها پشت درِ سرداب، صدای تلاوت قرآن را از حضرت مهدی(عج) شنیدند. لشکر پشت در اجتماع کردند و فرمانده شان پیشاپیش آنها ایستاده بود. ناگاه حضرت مهدی(عج) از راهی که به در سرداب می انجامید آمد و از پیش روی لشکر عبور کرد و از نظرها غایب شد. در این هنگام، فرمانده خطاب به سپاه گفت: وارد سرداب شوید و مهدی را دستگیر کنید! سپاهیان گفتند: مگر ندیدی که او از روبه روی تو عبور کرد. ما گمان کردیم تو او را دیده ای و چون فرمانی ندادی، ما نیز حرکتی از خود نشان ندادیم. بدین ترتیب، امام عصر علیه السلام با قدرت اعجاز از گزند سپاه معتضد نجات یافت و غایب گردید.
لزوم اعتقاد در عصر غیبت
امام جواد علیه السلام می فرماید: «حضرت مهدی علیه السلام بعد از اینکه یادش از خاطره ها محو شد و بیشتر معتقدان به امامتش، از اعتقاد خود برگشتند قیام می کند». شیعیان آن حضرت باید در عصر غیبت، اعتقاد به وجود مبارک آن حضرت، تقوا و دین داری را سرلوحه اعمال خود قرار دهند؛ چرا که امام صادق علیه السلام می فرماید: «صاحب الامر غیبتی خواهد داشت که هر کس در آن دوره بخواهد دین دار بماند، باید سختی هایی را به جان بخرد و دو دستی به دین خود بچسبد».
بریدن از دنیا، پیوستن به دوست
امام رضا علیه السلام می فرماید: «بردباری و چشم به راه گشایش بودن چه زیباست». انتظار کشیدن که از وظایف یاوران امام زمان علیه السلام است، عملی قلبی و درونی است که آثار و برکت های فراوان بیرونی هم دارد. انسان منتظر، همواره بریده از این عالم طبیعت و دنیا به نظر می رسد؛ یعنی گویا در دنیا به صورت نیم خیز نشسته است تا همین که ندای آسمانی به گوشش رسید، از سر سفره جهان برخیزد و خود را به آقایش برساند. انسان منتظر نشانه هایی دارد: پرهیز از گناه، انجام واجبات، داشتن اخلاق الهی و دعوت همیشگی به دین خدا.
انتظار فرج از دیدگاه رهبری
مقام معظم رهبری درباره انتظار فرج و شرایط منتظران می فرماید: «منتظران صاحب الزمان، به منور شدن چشم انداز زندگی بشر و پایان دوران ظلم و تجاوز امید دارند و جنایات ستم و تزویر سردمداران استکبار جهانی، نمی تواند چشمه امید را در دل های آنان خاموش کند. منتظران حجت تردیدی ندارند که روزگار ظلم و طغیان و تجاوز سرانجام به پایان خواهد رسید و قدرت قاهره حق، همه قله های فساد و تعدی را از بین خواهد برد. ما اعتقاد داریم که با ظهور مهدی موعود علیه السلام ، اندیشه و عقول بشری از همیشه خلاق تر خواهد بود و صلح و امنیت کامل در مقیاس جهانی آن به وجود خواهد آمد و ما برای چنین دورانی باید تلاش کنیم تا جهان روز به روز به این عصر آرمانی نزدیک تر شود».
غربت امام عصر
غربت و مظلومیت، رشته ای است پیوسته، از غدیر تا کربلا و از کربلا تا غیبت. آنها که آرزو داشتند در سال دهم هجری، در سایه سار تک درخت وادی جحفه بودند تا با صاحب غدیر بیعت کنند، امروز باید با حجت معبود، مهدی موعود بیعت کنند و هر چه در توان دارند، از یاری امام زمان خود دریغ ندارند؛ چنان که امام علی علیه السلام می فرماید: «خوشا به حال کسی که زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کند، به دوره او بپیوندد و دوره او را شاهد باشد». نیز ایشان در جایی دیگر می فرماید: «هیچ مرده ای باقی نمی ماند، مگر اینکه شادی ظهور مهدی علیه السلام در قبرش به او می رسد و آنها در قبرهایشان با هم دیدار می کنند و یکدیگر را به قیام قائم علیه السلام بشارت می دهند».
نخل امید
پس کی از روز وصال تو خبر می آید؟
کی شب هجر تو ای دوست به سر می آید؟
هر مسافر به دیار و وطنش باز آمد
کی نگار من غمگین ز سفر می آید؟
آنی از ساحت دل یاد تو بیرون نرود
دائما صورت ماهت به نظر می آید
نغمه مرغ سحر می دهد از صبح خبر
کی پسِ شام فراق تو سحر می آید؟
سدّ لطف تو حفاظت کند از ما ای دوست
هر زمان جانب ما سیل خطر می آید
پس کی ای دوست پس از این همه خوناب جگر
نخل امید من آخر به ثمر می آید؟
ذوالفقار علوی چون که بگیرد در دست
پی آزادی انواع بشر می آید
«ملتجی» منتقم آل محمد، مهدی
پی نابودی هر فتنه و شر می آید
آغاز امامت حضرت مهدی (عج)؛
آغاز امامت حضرت مهدی (عج)؛ فصلی جدید در حیات دینی مسلمانان است که با ظهورش حکومت قسط و عدل وعده داده شده به مستضعفان جهان محقق خواهد شد.
به گزارش پارستودی؛ نهم ربیع الاول نخستین روز امامت و ولایت یگانه منجی عالم بشریت، حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است که پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری علیه السلام، به این مقام نائل شدهاند.
خلفای عباسی به دلیل ترس از نفوذ ائمه معصوم (ع)، تهدیدی جدی برای حیات و زندگانی امام مهدی (عج) محسوب میشدند، بنابراین به خواست خداوند آن حضرت از دیدهها پنهان شدند.
هرچند ایشان در زمان غیبت نیز سرپرستی و هدایت شیعیان را بر عهده دارند اما این غیبت و هجران، درد و حرمان بزرگی برای پیروان آن حضرت محسوب میشود.
اکنون مسلمانان جهان و به ویژه شیعیان، مفهوم انتظار را بهعنوان متعالیترین وظیفه دنبال میکنند تا به خواست خداوند در روز موعود، نور آن حضرت بر پیروان راستینش متجلی و جهان از چراغ حقیقت منور گردد.
همه چشم بهراهند و انتظار دارند که شایستهترین فرزند پیغمبر قیام کرده، آئین توحید و رسم برادری و مساوات اسلامی را زنده کند، بشر را از نعمت آسایش بهرهمند سازد و موجبات تفرقه و محرومیت و ناکامی را از میان بردارد.
این وعده الهی است و تخلفپذیر نیست. دنیا به طرف آن عصر درخشان در حرکت است، سیر زمان، گردش دوران هر دم بشر را به چنین روزگاری نزدیکتر میسازد.
معرفی کتاب
») مقام لیله القدری حضرت فاطمه)سلام الله علیها « کتاب
کتابی است که به حقیقت باطنی حضرت زهرا)سلام الله علیها( طبق روایات پرداخته
و مولف معتقد است تا حقیقت باطنی و نوری حضرت زهرا)سلام الله علیها( درست
شناخته نشود معنی و نقش تاریخی حضرت نیز درست تحلیل نخواهد شد.
چند خطی از متن کتاب
فاطمه زهرا)سلام الله علیها( در همهی حرکات و سکناتش نمایش عبودیت محض در مقام
انسانی هستند، درست همان چیزی که خداوند ما را برای آن خلق کرده است .حقیقت هر
اسانی عبودیت است و فاطمه زهرا)سلام الله علیها( مظهر همان عبودیت است که حقیقت
انسان را تشکیل می دهد و همه ی انسان ها در عمق جان خود به دنبال آن هستند و در
ین راستا حضرت زهرا)سلام الله علیها( مأمورند تا حقیقت مطلوب هر انسانی را به او
بنمایانند.
امید است توجه به حضرت فاطمه)سلام الله علیها( از منظری که در این کتاب مطرح شده، فتح بابی گردد که ما را در
شناخت حقیقت ذوات مقدس معصومین)سلام الله علیها( به درجات عالی نائل نماید.
واحد پژوهش وکتابخانه حضرت نرجس خاتون)س( دولتآباد -
معرفی کتاب هفته
1
عنوان: مقام لیله القدری حضرت فاطمه )س(
نویسنده: اصغر طاهرزاده
انتشارات:لب المیزان- 1390
تبریک
?ای نعمت باطنی عالم مهدی
?وی نور دل نبی خاتم، مهدی
?تکمیل نموده رب به تو نعمت ها
?ای نعمت جاری دمادم ، مهدی
? سالروز آغاز امامت و ولایت گل سرسبد عالم هستی، تبریک و تهنیت
? narjes1396 @?