24ابان روز کتابخوانی
اشاره
روز بیست و چهارم آبان ماه، آغاز هفته کتاب و کتاب خوانی است. در این هفته، با اجرای برنامه هایی که به وزش نسیم معرفت از سوی دریای کتاب و معانی ناب به سمت اندیشه همگان می انجامد، می کوشیم تا به تقویت فرهنگ مطالعه و گسترش سطح آگاهی های عمومی مدد رسانیم.
کتاب، دروازه ای به سوی جهان گسترده دانش و معرفت است و ارائه کتاب های خوب، یکی از بهترین ابزارها برای به کمال رساندن انسان هاست و کسی که در این دنیای زیبا به زندگانی می پردازد، نمی تواند با دنیای کتاب بی ارتباط باشد. پس بیاییم با گرامی داشت این هفته و نام مبارک آن، با هدیه کتاب هایی به هم نوعان خود، در پروراندن دانش و کمال سهیم باشیم.
والاترین جایگاه
کتاب، همچون خورشید، فضای زندگی را روشن می کند و به همگان نور، شور و گرما می بخشد. کتاب، مثل باران بر سرزمین دل ها می بارد و اندیشه ها و کردارها را رونق، زیبایی و طراوت می دهد. کتاب، نقشی به مانند پرندگان به آدمی دارد که او را برای اوج و بال کشیدن و پرواز آماده می سازد. در پرتو کتاب است که شکوفایی، سرسبزی و بالندگی فرهنگ دینی ما به اوج می رسد. کتاب، والاترین جایگاه را در گستره های فردی و اجتماعی داراست که بر اندیشه ها و دل ها می درخشد و پیوسته بر زندگانی نورافشانی خواهد کرد.
کتاب و تحوّل
در روزگار پیشرفت های چشم گیر بشر در عرصه های دانش و نوآوری و فرهنگ کتاب نه تنها اهمیت خود را از دست نداده، که گسترده تر و تازه تر شده و جلوه هایی پایدارتر یافته است. بی گمان آنان که گام های بلندی در پیشرفت های گوناگون برداشته اند، هرگز با کتاب و کتاب خوانی بیگانه نبوده اند. آنها مطالعه را به عنوان عنصری اصلی و ضروری در زندگی خود دانسته و آن را برای بازتاب نور، جلوه و جمال فرهنگ بر دل های همه جهانیان برای تحولی اساسی مناسب دانسته اند.
فرهنگ اسلامی و کتاب
اسلام، دین اندیشه و معرفت، و دین دانش، کتاب و معنویت است و می توان گفت آیین آسمانی ما، پرچمدار کتاب و کتاب خوانی در زمین است و این حقیقت، با اندک کاوشی در لابه لای ورق زرین تاریخ اسلام به خوبی نمایان خواهد شد. تأثیر کتاب در صدور اندیشه و فکر، انکارناپذیر است. درواقع، تنها راه انتقال علوم گذشتگان به این عصر، کتاب بوده که در روایات نیز بر آن تأکید شده است. با این توصیف، ما وارثان فرهنگ پویا و تمدن والای اسلامی، برای تحقّق آن فرهنگ، باید به کتاب و کتاب خوانی اهمیت داده و کتاب را به عنوان یک کالای تأثیرگذارِ فرهنگی و معنوی، ارج نهیم.
قرآن، برترین کتاب
گرایش همگانی مردم و به ویژه نسل جوان به ایده ها و آرمان های انقلاب اسلامی که در سایه سار درخت پربرگ و بار اسلام و نسیم حیات بخش معنوی آن شکل گرفت، این توقّع را ایجاد می کند که کتاب هایی به دور از افراط و تفریط در مسیر راه آنان قرار گیرد و روح همه تشنگان حقیقت را، از آب گوارای دین باوری و خداخواهی سیراب سازد. بر این اساس، قرآن کریم این کلام آسمانیِ آخرین فرستاده خدا، با دارابودن پاسخ تمام مسایل و نیازهای مادی و معنوی تمامی انسان ها در طول تاریخ، بهترین کتاب برای عامه مردم، به ویژه محقّقان می باشد و می توان با گسترش فرهنگ قرآنی در جامعه، بهره های معنوی فراوانی از این کتاب عزیز و سترگ گرفت و آن را به کار بست.
نهج البلاغه، کتابی ارزشمند
نهج البلاغه امام علی علیه السلام ، خورشیدی است که در میان کتاب ها و نوشته های بشری می درخشد. این کتاب ارجمند، سرشار از شکوه، زیبایی و معنویت است. نهج البلاغه، پرتوی از اندیشه های تابناک امام حق و عدالت، حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام می باشد که تا به حال، ترجمه ها و شرح های ارزنده ای بر آن نوشته اند. چه خوب است وقتی سخن از کتاب و کتاب خوانی است، کلام را به نام این کتاب والا و ارزشمند و پدیدآورنده آن زینت بخشیم و همگان را به مطالعه این دریای عمیقِ دانش و معرفت و هنر فراخوانیم.
کتاب و کودکان
کودکان و نوجوانان، سرمایه های عظیم میهن اسلامی، و آینده سازان و پاسداران ارزش های دینی و انقلابی اند. به همین سبب، ارائه کار و کتاب برای کودک و نوجوان، اهمیت ویژه ای دارد. پرداختن به کمیّت ها و کیفیت های مطلوب کار برای کودکان در زمینه انتشار کتاب و همچنین کتاب رسانی و خدمات فرهنگی به کودکان و نوجوانان مناطق محروم، از مسایلی است که هرگز نباید مورد غفلت و کم توجّهی قرار گیرد.
اولیا و مربیان و نقش آنان
کمک به فراهم کردن امکانات و فرصت های مطالعاتی برای کودکان و نوجوانان، افزون بر همت و تلاش خود آنان، تلاش ها، برنامه ریزی ها و مشارکت های سنجیده و معقول اولیا و مربیان را می طلبد. تهیه و خرید کتاب، تشویق و ترغیب نوجوانان به مطالعه، همراهی آنان در بازدید از نمایشگاه ها و فروشگاه های کتاب، هدیه دادن کتاب، کتاب خوانی برای فرزندان و…، از شمار فعالیت های سازنده و برجسته پدران و مادران در تثبیت و تعمیق علاقه کودکان به کتاب و کتاب خوانی است.
کتاب خوانی برای کودکان
علاقه به کتاب و کتاب خوانی، باید از کودکی به وجود آید. از راه های علاقه مند کردن کودکان به کتاب و کتاب خوانی، این است که بزرگ ترها هم چنان که خود مطالعه می کنند، آثار کودکانه مناسبی را انتخاب و در فرصت های مطلوب، برای کودکانشان بخوانند. این کار باعث می شود کودک، دوستدار کتاب و علاقه مند به کتاب خوانی پرورش یابد و این عشق و علاقه، به تدریج در وجودش نهادینه شود. بنابراین، برای رسیدن به شرایط مطلوب، چاره ای جز به وجود آوردن عادت کتاب خوانی از دوران کودکی در انسان ها نداریم. پس باید مطالعه را به کودکان و نوجوانان آموخت و آنها را به این مسئله عادت داد.
کتاب مفید و مضر
در میان کتاب های فراوانی که وارد بازار کتاب می شود، هر نوع کتابی می تواند خودنمایی کند. در واقع هم آثار مفید و خوب به میدان می آید و هم کتاب های بی فایده و گاه با ضرر و زیان. بر این اساس، در مسئله انتخاب کتاب برای مطالعه، باید دقّت فراوانی صورت گیرد و کتاب های سودمند انتخاب شود، تا هم خوب کتاب بخوانیم، و هم کتابِ خوب مطالعه کنیم.
کتاب و فرهنگ
تأثیر عمیق کتاب در گسترش فرهنگ جامعه و سرعت بخشیدن به پیشرفت روزافزون آن، انکارناپذیر است و نمی توان توسعه و رشد همه جانبه جامعه را، بدون در نظر گرفتن مطالعه و کتاب مورد بحث و نظر قرار داد. از این جهت، کتاب و کتاب خوانی، از مقوله های قابل توجه فرهنگی است که ترویج آن در جامعه ضروری به نظر می رسد. پیرایش فرهنگ از زاویه های زیان آور و آرایش آن با پاکی و خلوص و گسترش آن در همه سطوح و برای تمام قشرهای جامعه، به تلاش و هم بستگی همگانی نیازمند است که کتاب می تواند در این عرصه و میدان، به خوبی به کار گرفته شود و کارایی خود را به نیکی ظاهر سازد.
انس با کتاب
بی شک گسترش کتاب خوانی به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر، تنها زمانی به فرهنگی عمومی تبدیل می شود که جامعه آن را نیازی پایان ناپذیر و وسیله ای برای رشد و پویایی شخصیت خود بداند و مطالعه، در کنار سایر کارهای روزانه، در زندگی مردم وارد شود و این گونه نباشد که کتاب، به افراد خاصی از جامعه اختصاص داشته باشد ؛ بلکه همگان تکامل و پیشرفت را در انس با کتاب بدانند. البته گسترش کتاب خانه و چاپ فراوان کتاب و کارهایی مثل این نیز بی تأثیر نیست، ولی نکته مهم، همان ایجاد میل و انگیزه در افکار جامعه است ؛ یعنی برنامه ریزی ها به گونه ای باشد که احساس نیاز به کتاب در جامعه زنده شود.
کتاب و پیشرفت
صعود به قلّه های بلندآوازه کمال و ارزش های والای انسانی، تنها در صورتی ممکن است که علم و دانش، جایگاه واقعی خود را در میان ما بیابد و تأثیرگذاری عظیم آن در رسیدن به این اهداف برایمان روشن شود. در این صورت، کتاب و مطالعه نیز به عنوان ابزار انتقال علم، جایگاه خویش را به دست خواهد آورد و گرایش جامعه به آن رشد می نماید. در نتیجه، نویسندگان و ناشران کتاب نیز برای برطرف ساختن نیازهای جامعه، ناچار از تولید و توزیع گسترده تر کتاب خواهند شد و تحوّل عظیمی در فرهنگ و فکر جامعه پدید می آید. در این صورت، حرکت به سوی تمدّن و پیشرفت، امری اجتناب ناپذیر خواهد بود.
خانواده و کتاب
خانواده، نخستین دنیایی است که کودک با آن آشنا می شود. گفتار و مهم تر از آن رفتار اعضای خانواده، در شکل گیری شخصیت کودک تأثیر به سزایی دارد. از این رو، همه اعضای نهاد خانواده می توانند با گفتار و رفتار خود، بر دیگر اعضا تأثیر مثبت یا منفی بگذارند. اگر کودک در خانواده ای پرورش یابد که اهل مطالعه اند و کتاب های سودمندی در اختیارش قرار می دهند، به یقین او هم با کتاب و مطالعه انس پیدا می کند.
فرهنگ مطالعه
برای پیش گیری از مفسده های اخلاقی، رهایی از پوچ گرایی، بالابردن سطح تحصیلی نوجوانان و جوانان، و نیز پیشرفت وضعیت فرهنگی خانواده ها، باید آنان را به مطالعه هرچه بیشتر تشویق کنیم؛ چرا که پرورش ذهن خلاق و مبتکر دانش پژوهان و تقویت روحیه علمی و دینی نسل سوم این مرز و بوم و باز شدن افق دید آینده سازان برای مشاهده شگفتی های جهان، همه در گرو مطالعه است. بر این اساس، با توجه به اهمیتی که دین مبین اسلام و بزرگان دینی به مطالعه داده اند، برای دفاع از آرمان های دینی و فرهنگ اسلامی و جبران عقب ماندگی ها و رسیدن به خود باوری، باید فرهنگ مطالعه همگانی شود.
کتاب خانه عمومی
کتاب خانه های عمومی، در گسترش دانش و ارتقای میزان آگاهی های عمومی جامعه نقش به سزایی دارند. به تعبیری، عزم این نهاد، کمک به بالندگی و شکوفایی استعدادهای فردی، در راستای تولید اندیشه، علم و غنای فرهنگ جامعه می باشد. کتاب خانه، نهادی است که با در اختیار داشتن بخش قابل توجهی از دانش، زمینه بهره گیری مناسب از اندوخته های بشری را فراهم می آورد و با تأمین فرصت های لازم، امکان آموختن همیشگی را برای اعضای جامعه مهیّا ساخته و بر پیشرفت حیات اجتماعی می افزاید. با این توصیف، وظیفه همگان است که با استقبال از این مکان ارزشمند، بر شکوفایی استعدادهای نهفته میهن اسلامی مان بیفزایند.
فواید کتاب؛ ۱۴ فایده منحصربهفرد کتابخوانی
فواید کتاب؛ ۱۴ فایده منحصربهفرد کتابخوانی
همهی ما با آن یار مهربان کموبیش آشنا هستیم، اما در دنیای اینترنت و رسانههای گوناگونی که بهسادگی دردسترس همه قرار دارند، لذت غرق شدن در صفحات یک کتاب خوب، بهراحتی فراموش شده است. با وجود اینکه سرانهی مطالعه بسیار پایین است و با گسترش شبکههای مجازی، این سرانه روزبهروز کمتر هم میشود، کتاب خواندن چیزی فراتر از یک سرگرمی ساده یا یک تکلیف درسی است. باور کنید یا نه، فواید کتاب بیشتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید. همراه ما باشید، میخواهیم دربارهی فواید کتاب و کتابخوانی مطالبی بیاموزیم.
حتما بخوانید: ۵ کتاب سترگ که به کور شدن بعد از خواندنشان میارزند ـ قسمت اول
امروزه، مطالعهی ما به خواندن آخرین پستهای فیسبوک و توئیتر محدود شده است. بسیاری از ما، آخرین باری را که کتاب خواندهایم، بهیاد نمیآوریم. اما باید بدانید که مطالعهی روزانه فواید بسیار زیادی دارد که ما با ترک مطالعه، از مزایای فوقالعادهی آن بیبهره میمانیم.
یکی از تحقیقات اخیر درمورد مطالعه نشان داده است که لذت بردن از خواندن آثار ادبی، توانایی خواندن ذهن را در افراد افزایش میدهد. نتایج این تحقیقات که در مجلهی Science منتشر شده است، نشان میدهد که خواندن آثار ادبی، مهارتی را فرد میپروراند که با عنوان «تئوری ذهن» شناخته میشود. این مهارت عبارت است از توانایی خواندن افکار و احساسات دیگران.
در ادامهی مقاله، چند مورد دیگر از فواید کتاب و کتابخوانی را با هم مرور میکنیم.
۱. افزایش آرامش و کاهش استرس
اگر در زندگی روزمره استرس زیادی را تجربه میکنید، کتاب بخوانید. تحقیقات انجامشده در سال ۲۰۰۹ در دانشگاه ساسکس (Sussex) نشان داد که مطالعه کردن، مؤثرترین روش برای مقابله با استرس است. کتاب خواندن حتی از فعالیتهای محبوبی مانند گوش دادن به موسیقی، لذت بردن از یک فنجان چای یا قهوه و قدم زدن، در حفظ آرامش هنگام مواجهه با مشکلات و مقابله با استرس بسیار مؤثرتر است.
نتایج این تحقیقات با ارزیابی ضربان قلب و تنشهای عضلانی مورد بررسی قرار گرفته بود. شرکتکنندگان در این پروژهی تحقیقاتی تنها ۶ دقیقه بعد از شروع به خواندن و ورق زدن کتاب، آرامش را احساس میکردند.
یکی از محققان این پروژه، دکتر دیوید لویس (David Lewis) در گفتوگو با تلگراف اعلام کرد:
«فرقی نمیکند که چه کتابی را برای خواندن انتخاب کنید، زمانی که غرق در ماجرا و موضوع کتاب میشوید، از دنیای نگرانیها و استرسهای روزمره فاصله میگیرید و زمانی را برای کشف تخیلات و دنیای نویسنده صرف میکنید.»
فرقی نمیکند که چقدر یا چرا استرس دارید. غرق شدن در دنیای یک کتاب خوب، حال و هوای شما را عوض میکند. یک رمان خوب شما را به دنیای دیگری میبرد و یک مقالهی درگیرکننده و جذاب، حواس شما را از مشکلات و ناراحتیهای فعلیتان پرت میکند و موجب آرامش میشود.
حتما بخوانید: چگونه آرامش داشته باشیم؟
۲. تقویت ذهن و حفاظت از آن
طبق تحقیقاتی که در مجلهی آنلاین نورولوژی (Neurology) منتشر شده است، خواندن کتاب در تمام طول عمر باعث میشود که مغز در سنین پیری، توانایی خود را حفظ کند. این تحقیق روی ۲۹۴ شرکتکنندهای صورت گرفته بود که همگی در میانگین سنی ۸۹ سال از دنیا رفتند. نتایج تحقیقات ثابت کرد روند کاهش قدرت حافظهی کسانی که در طول عمر خود فعالیتهای تحریککنندهی ذهن مثل کتاب خواندن را بهطور مرتب انجام میدادند، بسیار کمتر از کسانی است که چنین فعالیتهایی را در برنامهی روزانهی خود نگنجانده بودند.
همچنین این تحقیقات نشان داد کسانی که در طول زندگی خود فعالیت ذهنی داشتند، ۳۲ درصد کمتر از دیگران با مشکلات ذهنی در دوران پیری مواجه میشوند. سرعت کاهش توانایی مغز و حافظه در کسانی که فعالیت ذهنی ندارند، ۴۸ درصد بیشتر است.
یکی از محققان این پروژه به نام رابرت ویلسون (Robert. S. Wilson) از مرکز پزشکی دانشگاه راش (Rush University) شیکاگو در مطلبی عنوان کرد:
«تحقیقات ما نشان داده است که بهکار گرفتن مغز از طریق فعالیتهای ذهنی در تمام طول زندگی از کودکی تا دوران پیری، برای سلامت مغز در دوران پیری بسیار ضروری است. با توجه به این مطلب، ما نباید تأثیر کارهای روزمره مثل خواندن و نوشتن را بر خود، فرزندان و والدینمان، نادیده بگیریم.»
حتما بخوانید: ۹ عادت افرادی که ذهنی قدرتمند دارند
۳. تحریک ذهنی و پیشگیری از آلزایمر
تحقیقات نشان داده است که تحریک ذهن و فعال نگه داشتن آن با تکنیک های تقویت حافظه، روند ابتلا به آلزایمر و زوال عقل در سنین بالا را کند میکند یا حتی از آن پیشگیری میکند. فعال نگهداشتن مغز مانع کاهش قدرت آن میشود. مغز هم مثل سایر عضلات بدن برای اینکه سالم و قوی بماند نیاز به تمرین دارد. علاوهبر کتاب خواندن، درست کردن پازل، بازیهای کامپیوتری و بازیهای فکری مثل شطرنج، تأثیرات مثبت خود را در تحریک ذهن ثابت کردهاند.
طبق تحقیقات منتشرشده در مجلهی علمی PNAS در سال ۲۰۰۱، بزرگسالانی که فعالیتهای درگیرکنندهی مغز مثل کتاب خواندن و حل معما انجام میدهند، کمتر به بیماری آلزایمر مبتلا میشوند. البته محققان، این رابطه را رابطهی پیوستگی میدانند نه علت و معلول.
در توضیح این تحقیقات آمده است:
«این نتایج به این دلیل بهدست آمده است که عدم فعالیت مغز یکی از عوامل ایجاد آلزایمر یا انعکاس تأثیرات پنهان این بیماری است.»
دکتر رابرت فریدلند (Robert P. Friedland) از محققان این پروژه در گزارش به USA Today اعلام کرده است:
«مغز هم عضوی مانند سایر اعضای بدن است و با توجه به استفادهای که از آن میشود، پیر و فرسوده خواهد شد. همانطور که فعالیتهای فیزیکی باعث قویتر شدن قلب، عضلات و استخوانبندی میشود، فعالیتهای ذهنی هم مغز را در برابر بیماریهای مربوطه، مقاوم میکند.»
حتما بخوانید: توصیههای عصبشناسان برای پیشگیری از آلزایمر
۴. داشتن خواب راحت
بسیاری از متخصصانِ اختلالات خواب، توصیه میکنند که یک برنامهی روزانه برای کاهش استرس و آماده شدن برای خواب در نظر بگیریم و کتاب خواندن یکی از بهترین روشها برای مقابله با اختلالات خواب است. لامپهای پرنور و نور ساطعشده از وسایل الکترونیکی این پیام را به مغز میفرستند که زمان بیداری است و موقع خواب فرا نرسیده است. بنابراین به جای خواندن پیدیاف در لپتاپ، کتابی را زیر نور ملایم مطالعه کنید تا در کمتر از ۳۰ ثانیه به خواب بروید.
حتما بخوانید: ۱۲ خوراکی که به داشتن خواب راحت کمک میکنند
۵. افزایش همدلی
همدلی یا هماحساسی درک احساس و فهم تجربهی حسی دیگران که با قراردادن خود در جایگاه آنها حاصل میشود. طبق تحقیقات منتشرشده در مجلهی PLOS ONE، غرق شدن در داستانها و افسانهها، میتواند همدلی و هماحساسی را در فرد تقویت کند. این تحقیقات در قالب دو آزمایش انجام گرفت و نتایج آن نشان داد کسانی که تحت تأثیر یک کتاب قرار گرفته بودند، همدلی بیشتری نسبت به دیگران احساس میکردند.
محققان این پروژه در گزارشهای خود اعلام کردند:
«نتایج بهدست آمده از دو مطالعهی تجربی نشان داد که پس از یک هفته خواندن داستانهای تخیلی نویسندگانی مانند آرتور کانن دویل (Arthur Conan Doyle) یا ژوزه ساراماگو (José Saramago)، مهارتهای هماحساسی در افراد به شکل چشمگیری افزایش یافته است.
حتما بخوانید: همدلی چیست و چه نشانههایی دارد
۶. مقابله با افسردگی با مطالعهی کتابهای خودیاری
مطالعهی کتابهای خودیاری یا Self-help میتواند نقش مؤثری در بهبود زندگی افراد داشته باشد. یک تحقیق در مجلهی PLOS ONE منتشر شده است که نشان میدهد خواندن کتابهای خودیاری یا کتابدرمانی، همراه با جلسات حمایتی که نحوهی استفاده از کتابها را توضیح میدهد، پس از یک سال موجب کاهش سطح افسردگی میشود.
کریستوفر ویلیامز (Christopher Williams) از دانشگاه گلاسکو درمورد این تحقیقات به بیبیسی اعلام کرد:
«ما در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدیم که مطالعهی چنین کتابهایی، تأثیرات بالینی قابل توجهی در روند بهبود افسردگی دارد و یافتههای ما بسیار دلگرمکننده هستند. افسردگی باعث تضعیف انگیزهی افراد میشود و این باور را ایجاد میکند که تغییر برای چنین افرادی غیرممکن است.»
کتابهای خودیاری حتی در موارد افسردگیهای حاد هم میتوانند مفید واقع شوند. طبق بررسیهای انجامشده توسط دانشگاه منچستر که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است، افرادی که دچار افسردگیهای شدید هستند به اندازهی افرادی که افسردگی کمتری دارند، میتوانند از فواید مطالعهی کتابهای خودیاری و وبسایتهای تعاملی بهرهمند شوند.
حتما بخوانید: درمان افسردگی به روش انسانهای اولیه
۷. افزایش آگاهی
هر چیزی که میخوانید، اطلاعات جدیدی به اندوختههای قبلی خود اضافه میکنید. این اطلاعات، هر چند کوچک، مطمئنا روزی به کارتان میآیند. هرچه دانش و آگاهی بیشتری داشته باشید، برای غلبه بر چالشهای زندگی آمادهتر خواهید بود.
خودتان را در شرایط سختی تصور کنید. فراموش نکنید هر چیزی که دارید از قبیل پول، کار و حتی سلامتی ممکن است روزی از دستتان برود، اما دانش و آگاهی و مهارتهای شماست که همواره با شما میماند.
۸. گسترش دایرهی لغات
این مورد هم در تناسب با موردی که پیشتر اشاره کردیم قرار دارد. هرچه بیشتر کتاب بخوانید با کلمات جدیدتر و بیشتری مواجه میشوید و ناخودآگاه از آنها بیشتر در مکالمات روزمرهی خود استفاده میکنید. داشتن فن بیان و بلاغت در گفتار، در زمینههای حرفهای و شغلی کمک بسیار بزرگی به شما خواهد کرد. اینکه بدانید میتوانید در سطح بالا و با اعتماد به نفس بیشتری صحبت کنید، عزت نفس شما را افزایش میدهد.
در مسائل مربوط به شغل و حرفهتان هم اگر فردی اهل مطالعه و دارای فن بیان عالی باشید و درمورد موضوعات مختلف آگاهی نسبی داشته باشید، امکان ارتقای شغلی شما بیشتر و سریعتر فراهم میشود. در مقابل، کسانی که دامنهی لغات محدودی دارند و اطلاعات کمی از پیشرفتهای علمی و وقایع روز دارند، فرصت ارتقای شغلی را از خود میگیرند.
خواندن کتاب برای یادگیری بهتر زبانهای جدید هم بسیار حیاتی و مهم است. زبانآموزی که با کلمات بیشتری در محتواهای مختلف درگیر باشد، دامنهی لغات وسیعتری دارد و در خواندن و نوشتن فصیحتر است.
حتما بخوانید: چطور مهارتهای گفتاری و فن بیانمان را ارتقا دهیم؟
۹. تقویت حافظه
زمانی که کتابی را میخوانید، باید مجموعهای از کاراکترها، پیشزمینهی آنها، آمال و آرزوها، سرگذشت و اختلافات جزئی آنها را به خاطر بسپارید. همچنین تمام فاکتورهای فرعی را که بر روند داستان و کتاب تأثیرگذار هستند، باید در ذهن داشته باشید. همانطور که میبینید، برای اینکه بتوانید یک کتاب و داستان را دنبال کنید باید چیزهای زیادی را به خاطر بسپارید اما مغز یک عضو شگفتانگیز است و به راحتی این اطلاعات را حفظ میکند. نکتهی شگفتانگیزی که درمورد عملکرد مغز وجود دارد این است که هر بار که شما مطلب جدیدی را به ذهن میسپارید، مغز، سیناپسها یا مسیرهای عصبی جدیدی میسازد و مسیرهای قبلی را تقویت میکند. این روند به تقویت حافظهی کوتاهمدت و ثبات خلق و خو کمک میکند.
حتما بخوانید: تقویت حافظه با ۱۱ روش عالی که هر دانشآموز و دانشجویی باید بداند
۱۰. تقویت مهارت تفکر تحلیلی
آیا تابهحال برایتان پیش آمده که یک داستان معمایی و مرموز خوانده باشید و پیش از تمام شدن کتاب، معمای داستان را حل کرده باشید؟ اگر این مورد را تجربه کردهاید به این معناست که توانستهاید با کنار هم گذاشتن اطلاعات و جزئیات موجود در داستان و دستهبندی آنها، تفکر انتقادی و تحلیلی را بهکار بگیرید و معما را حل کنید.
این توانایی در تحلیل جزئیات برای نقد داستان هم به کارتان میآید. میتوانید مشخص کنید که آیا یک اثر بهخوبی به رشتهی تحریر در آمده است؟ آیا شخصیتهای داستان بهدقت پرداخته شدهاند؟ آیا خط کلی داستان، منطقی و درست پیش میرود؟ و سؤالهایی از این دست.
اگر فرصتی پیش بیاید تا درمورد یک کتاب با دیگران بحث و گفتوگو کنید، میتوانید به روشنی نظرات خود را بیان کنید چرا که برای درک بهتر تمام جنبههای درگیر در کتاب، زمان صرف کردهاید.
۱۱. افزایش تمرکز
ما روزانه با رسانههای زیادی روبهرو هستیم و اینترنت توجه ما را به هزاران جنبهی مختلف جلب میکند. ما هر روز در آن واحد چندین کار را با هم انجام میدهیم. در یک بازهی زمانی پنج دقیقهای ممکن است هم کار خود را انجام بدهیم، هم ایمیلهایمان را چک کنیم، هم از طریق نرمافزارهای گوناگون با دو نفر دیگر همزمان چت کنیم. یک نگاهمان به توئیتر است و یک نگاهمان به نوتیفیکیشن اسمارتفون و در عین حال با همکاران خود هم تعامل داریم. این رفتار باعث افزایش استرس و کاهش بهرهوری میشود.
حتما بخوانید: ضررهای انجام چند کار همزمان برای مغز
زمانی که کتاب میخوانید، تمام توجه شما معطوف داستان میشود، دنیای اطراف را فراموش میکنید و در جزئیات داستان غرق میشوید. برای اینکه اثرات شگفتآور مطالعه بر افزایش تمرکز را مشاهده کنید، هر روز قبل از شروع به کار، ۱۵ تا ۲۰ دقیقه کتاب بخوانید. مثلا در مسیر و زمانی که سوار مترو هستید تا به محل کار برسید، برای مطالعه وقت بگذارید. خواهید دید که با مطالعه، در محیط کار تمرکز بیشتری خواهید داشت.
حتما بخوانید: چطور متمرکز باقی بمانیم
۱۲. بهبود مهارت نوشتن
این مورد ارتباط مستقیمی با افزایش دامنهی لغات دارد. خواندن آثار خوب و ارزشمند تأثیر چشمگیری بر توانایی نوشتن دارد. تجربهی وزن کلام، روانی بیان و سبک نوشتاری نویسندههای مختلف، بر سبک نوشتن ما تأثیر میگذارد. همانطور که موسیقیدانها بر یکدیگر تأثیر میگذارند و از هم تأثیر میپذیرند و نقاشان از تکنیکهای اساتید قبل از خود الگو میگیرند، نویسندگان هم با خواندن آثار دیگران، یاد میگیرند که چطور افکار خود را در قالب نثر به رشتهی تحریر درآورند.
حتما بخوانید: چگونه نویسنده شویم؟ (از زبان استیون کینگ)
۱۳. آرامش خاطر
علاوهبر اینکه خواندن کتاب خوب موجب آرامش فرد میشود، موضوعی که درمورد آن مطالعه میکنید هم میتواند آرامش خاطر را برای شما به ارمغان بیاورد. مثلا خواندن متنهای معنوی میتواند فشار خون را کاهش بدهد و احساس آرامش را در فرد ایجاد کند. تحقیقات نشان داده است که کتابهایی با موضوع خودیاری، به بهبود کسانی که اختلالات خلقی و بیماریهای روانی خفیف دارند کمک میکند.
حتما بخوانید: ۴۰ روش برای یافتن آرامش درون؛ این نکات برگ برنده شما در زندگی هستند
۱۴. مطالعه، یک سرگرمی رایگان برای زندگی باکیفیتتر
بسیاری از ما دوست داریم خودمان کتاب بخریم، برای آن حاشیهنویسی کنیم و صفحات موردعلاقهی خود را مشخص کنیم تا در مراجعات بعدی به آنها دسترسی داشته باشیم. اما این روزها خرید کتاب ممکن است بسیار گران تمام شود و ما نتوانیم تمام کتابهای مورد علاقهمان را بخریم. برای اینکه یک سرگرمی ارزان و حتی رایگان داشته باشید، به کتابخانهی محلهی خود سر بزنید و از هزاران کتابی که در کتابخانه وجود دارد به رایگان یا با پرداخت هزینهی بسیار اندکی استفاده کنید.
کتابخانهها معمولا در هر موضوعی که فکر کنید کتاب دارند و از آنجایی که هر از چندگاهی کتاب جدید به مجموعهی خود اضافه میکنند یا با سایر کتابخانهها، کتاب مبادله میکنند، همیشه منابع جدید برای خواندن در اختیارتان قرار دارد.
اگر در نزدیکی شما کتابخانه نیست یا برای رفتن به کتابخانه به دلایل مختلف، مشکل دارید میتوانید از منبع وسیع کتابهای الکترونیکی استفاده کنید. این کتابها را میتوانید از طریق کتابخوانهای الکترونیکی، تبلت یا حتی کامپیوتر مطالعه کنید. هزاران منبع رایگان در سراسر اینترنت وجود دارد که از آنها میتوانید کتابهای رایگان دانلود کنید.
هر سلیقهای که داشته باشید، کتابی وجود دارد که توجه شما را جلب کند. با توجه به علاقهی خود یک زمینه را انتخاب کنید و مطالعه را از آن شروع کنید؛ ادبیات کلاسیک، شعر، مجلات مد، بیوگرافی، کتابهای مذهبی، کتابهای خودیاری، ادبیات خیابانی، رمانهای عاشقانه و هر موضوعی که توجهتان را جلب میکند.
شروع کنید، کتابی در دست بگیرید و دنیای جدیدی را تجربه کنید.
زندگی نامه، ویژگی ها و آثار علامه طباطبایی (ره)
زندگی نامه، ویژگی ها و آثار علامه طباطبایی (ره)
مراحل زندگی
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی از خاندانی دانشپرور برخاستهاند و تا چهارده پشت ایشان از دانشمندان و علمای به نام تبریز بودهاند. ولادت آن بزرگوار در پایان سال 1321 هجری قمری مصادف با 1282 شمسی بوده است. ایشان در زادگاه خود تحصیلات مقدماتی را به انجام رساند. در سال 1304 رهسپار نجف شدند و ده سال در آن مرکز جهانی علوم اسلامی به تکمیل معلومات خود پرداختند و نزد استادان معروفی مانند نائینی، کمپانی و بادکوبهای دروس بالای فقه و اصول و فلسفه را خواندند. همچنین ریاضیات را نزد سیدابوالقاسم خوانساری و اخلاق و عرفان علمی و تفسیر قرآن کریم را از محضر حکیم و عارف وارسته، حاج میرزا علی آقای قاضی طباطبایی آموختند. سپس در سال 1314 به زادگاه خود بازگشت و به سبب تنگی وضع معیشتی مجبور شدند 10 سال در تبریز بمانند. سپس به قم مهاجرت کردند و تا پایان عمر در آنجا به تدریس علوم عقلی و تفسیر قرآن مشغول بودند.
علامه در نجف
در سال 1304 علامه طباطبایی، برای گذراندن مراتب عالی دروس حوزوی، به همراه همسر و فرزند نورسیدهاش «محمد» عازم نجف اشرف شدند و منزل محقری اجاره کردند. غربت نا مأنوس بودن با محیط و گرمای هوا، شرایط ناگواری برای این خانواده کوچک بوجود آورد. تنگی منزل و نبودِ آب خود مزید بر مشکلات بود. در این اوضاع تنها دلخوشی علامه و همسرش محمد کوچک بود. ولی ناگهان بیمار شد و بساط شادمانی خانواده را به یکباره برچید. نبود پزشکان متخصص و لوازم پزشکی مورد نیاز، باعث وخیم شدن حال محمد کوچک و مرگ او شد. فقدان آن کودک در دیار غربت، علامه و همسر مهربانش را در سوگ و ماتم نشاند. مرحوم علامه بار سنگین غم را در دل خود پنهان میکرد و همسرش را تسکین میداد. مدتی بعد خداوند فرزند دیگری به آ نها عنایت فرمود، ولی این شکوفه نورسته هم پس از یک سال سر به تیره تراب گذاشت و غم این خانواده جوان را تازه کرد. فرزند سوم هم به سرنوشت برادران خود دچار شد و این وضع خاطر لطیف همسر مهربان علامه را آزرده میساخت. علامه طباطبایی به پیشگاه خداوند زاری میکرد تا از چنین وضع پریشانی رهایی یابند. روزی آیت الله قاضی طباطبایی که استاد علامه، و از بستگان همسرش بود، به منزل ایشان آمدند و از آنها دلجویی فرمودند. هنگام رفتن به همسر مرحوم علامه فرمودند این بار فرزندتان پسر است و باقی میماند. نامش را عبدالباقی بگذار تا انشاءالله برایتان بماند. علامه که تا آن زمان از بچهدار شدن همسرش خبر نداشت، متحیر ماند اما سرانجام پیشبینی این عارف وارسته درست درآمد و خداوند فرزندی به آنها عنایت فرمود.
وضعیت معیشتی
علامه طباطبایی به اتفاق همسر و برادرش به مدت ده سال در نجف اشرف اقامت داشت. آن حکیم الهی ضمن کسب معارف فقهی، عرفانی و فلسفی، موفق به تدوین آثاری در حکمت و کلام شد. اما در اواخر این دوران از جهت معیشتی با مشکل روبرو شد؛ زیرا نسبت به مصرف سهم امام و بیتالمال حساس بود و هزینه زندگی را با درآمد ملکی موروثیاش در تبریز اداره میکرد که از تبریز به نجف حواله میشد. در اواخر اقامت علامه، دولت از ارسال وجوه به خارج کشور جلوگیری کردو دیگر مبلغی به دست علامه بزرگوار نرسید و دچار تنگنا شد. مدتی را به صرفه جویی شدید و فروش اثاث منزل و قرض گرفتن گذراندند و در انتظار رسیدن پول بودند، تا اینکه به طور غیرمنتطره وجهی از ایران رسید و علامه د.
بیآلایشی و ساده زیستی
آیت الله سیدمحمدحسین طهرانی، از شاگردان علامه طباطبایی میگوید: آیت الله حجت تصمیم به توسعه مدرسه حجتیه قم گرفت. زمینهایی را خرید و در پی آن بود که نقشه مناسبی برای مدرسه تهیّه کند تا طرح جامعاش را اجرا کند. مهندسان نقشههای متعددی کشیدند ولی ایشان نپسندید. سرانجام شنیدیم سیدی از تبریز آمده و نقشهای رسم کرده که مورد پسند آیت الله حجت واقع شده است. همچنین شنیدیم این سید در ریاضیات و فلسفه استاد است و درس فلسفهای شروع کرده است. بسیار مشتاق زیارت ایشان بودیم تا اینکه روزی یکی از دوستان آمد و گفت آقای قاضی از زیارت مشهد برگشته، بیاید به دیدنش برویم. چون به منزلشان وارد شدیم، متوجه شدیم آن مرد معروف و آن فیلسوف و ریاضیدان همان سیدی است که ما هر روز او را در کوچه میدیدیدم و از بس ساده زیست و بیآلایش بود، حتی احتمال نمیدادیم اهل علم باشد، چه رسد به اینکه فیلسوف و دانشمند باشد.
تواضع استاد
آیت الله سیدمحمدحسین طهرانی در وصف تواضع استاد خود علامه طباطبایی میگوید: از زمان طلبگی، ما در قم به منزل ایشان رفت و آمد داشتیم و هیچگاه نشد با ایشان به جماعت نماز بخوانیم و این غصه در دل ما مانده بود که جماعت ایشان را درک نکردهایم. سالی در ماه شعبان به مشهد مقدس مشرف شدند و مهمان ما بودند. موقع نماز مغرب سجادهای برای ایشان و یکی از همراهان پهن کردم و از اطاق خارج شدم؛ به امید اینکه استاد به نماز مشغول شوند و سپس من داخل شوم و نماز را به امامت حضرت علامه بخوانم. قریب یک ربع ساعت از مغرب گذشت، آن رفیق همراه، مرا صدا زد و گفت: ایشان همینطور نشسته و منتظر شماست. آمدم محضر استاد عرض کردم: چهل سال است از شما تقاضا کردهام که یک نماز با شما بخوانم ولی تا به حال نشده است قبول بفرمایید ما به شما اقتدا کنیم. با تبسم ملیحی فرمودند: یک سال دیگر هم روی آن چهل سال! سرانجام بنده را مجبور به امامت جماعت کردند.
آیت الله سیدمحمدحسین طهرانی در وصف تفسیر گران سنگ مرحوم علامه طباطبایی، المیزان، میگوید: روزی به حضرت استاد عرض کردم: هنوز حوزههای علمیه به ارزش واقعی تفسیر شریف المیزان پی نبردهاند و اگر حوزه علمیه به تدریس و تحقیق این کتاب با ارزش مشغول شود و پیوسته این کار را ادامه دهد، پس از دویست سال ارزش این کتاب معلوم خواهد شد و باز عرض کردم: وقتی به مطالعه این کتاب مشغول میشوم در بعضی از اوقات که آیات را به هم ربط میدهید و از راه موازنه و تطبیق آیات معنی را بیرون میکشید، جز آنکه بگویم در آن هنگام قلم وحی و الهام الهی آنرا بر زبان شما جاری ساخته است؛ تعبیر دیگری ندارم. ایشان سری تکان دادند و فرمودند: این فقط حسن نظر شما است. ما کاری نکردهایم.
عظمت روح و هیبت استاد
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی پیرامون شخصیت علامه طباطبایی میگوید: علامه طباطبایی مظهر متانت، وقار، طمأنینه، عزت نفس، توکل، اخلاص، تواضع، عطوفت و دیگر مکارم اخلاقی بودند. آثار عظمت روح و نورانیت دل و ارتباط با ماورای طبیعت در سیمای ملکوتی ایشان هویدا بود. بر مجلس ایشان چنان هیبتی سایه میافکند که حضار را در سکوتی ژرف و پر تأمل فرو میبرد و انسان را به یاد شعر فرزدق میانداخت که در مدح امام سجاد(ع) گفته است: او از بس حیا و شرم و ادب داشت به هیچ کس زل نمیزند و نگاهش به زمین بود، ولی دیگران از شدت هیبت و جذبه او نمیتوانستند در چهرهاش خیره شوند.
به خاطر دارم که روشندلی در محضر ایشان با چشمانی اشکبار میگفت: در شگفتم که چگونه زمین، سنگینی چنین مردانی را تحمل میکند.
رابطه با مجامع علمی و دانشگاهی
علامه طباطبایی علاوه بر تشویق دانش پژوهان و تلاش در تربیت شاگردانی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی عنایت خاصی به گسترش معارف اسلامی در خارج از حوزه علمیه داشتند و از این رو، با دانشگاه استادان دانشگاه رابطه داشتند. از ثمرات این رابطه، کتاب گرانسنگ و بیبدیل اصول فلسفه و روش رئالیسم است که از اولین نگارشهای شناختشناسی در حوزه فلسفه اسلامی است. آن فیلسوف فرزانه عنایت خاصی به ایجاد رابطه با آن مستشرقان و روشنفکران غربی داشتند که به تحقیق درباره اسلام علاقهمند بودند. هانری کربن، که از متدینترین مستشرقان است، چندین سال در کنار علامه بزرگوار شاگردی کرد و حتی در مجلسهای انس عارفانه مرحوم علامه مانند تفسیر اشعار حافظ شرکت میجست.
احیای معارف اسلامی
آیت الله مصباح یزدی درباره نقش علامه طباطبایی در احیای معارف اسلامی چنین میگوید: برای اینکه تأثیر فعالیتهای علمی و فرهنگی علامه بزرگوار در جامعه ایران و جوامع اسلامی و کل جهان ارزیابی شود، توجه به دو نکته ضرورت دارد. اول آنکه اهمیت کارهای فرهنگی را در جامعه بدانیم و نکته دوم شناخت کامل جامعه قبل از طلوع خورشید وجود علامه طباطبایی است؛ یعنی دانستن اینکه جامعه در چه وضعی بود و چه کمبودهایی داشت. این مسلم است که فعالیت فرهنگی برای یک جامعه زنده از ضروریترین فعالیتهای اجتماعی و تأثیر آن برای رشد جامعه از هر عاملی مؤثرتر است. مرحوم علامه نیز هنگامی به حوزه علمیه قم قدم گذاشت که این نهال نورسته علمی تازه به مرحله رشد پاگذاشته بود و سخت نیازمند باغبان توانا و دلسوزی بود تا بتواند آن را بارور کند. در چنین اوضاعی آن فیلسوف و دانشمند جامع، با شناختی که از نیازهای جامعه داشت، به تربیت نیروهای کارآمد پرداخت.
ایجاد تحول در حوزه علمیه
علامه طباطبایی درباره وضعیت تحصیلی حوزه علمیه چنین فرمودهاند: وقتی به قم آمدم مطالعهای در وضع تحصیلی حوزه کردم و یک فکری درباره نیاز جامعه اسلامی بین آن نیاز و آنچه در حوزه موجود بود چندان تناسبی ندیدم. جامعه ما احتیاج داشت به عنوان جامعه اسلامی قرآن را درست بشناسد و از گنجینههای علوم این کتاب عظیم الهی بهرهبرداری کند. ولی در حوزههای علمیه حتی یک درس رسمی تفسیر قرآن وجود نداشت. جامعه ما برای اینکه بتواند عقاید خودش را در مقابل عقاید دیگران عرضه و از آنها دفاع کند، به قدرت استدلال عقلی نیاز داشت. پس به درسهایی در حوزه مورد نیاز بود که قدرت تعقل و استدلال را بالا ببرد. ولی از بحثهای عقلی و فلسفه خبری نبود و تفسیر قرآن نه تنها به عنوان یک درس مطرح نبود، مورد مذمّت هم بود. از احادیث هم احادیث عقلی و اعتقادی مورد انزوا واقع شده بود.
ذهن فلسفی و روش تفسیری
شهید آیت اللّه مطهری درباره ذهن فلسفی و روش تفسیری استاد خود علامه طباطبایی چنین میگوید: علامه طباطبایی، چند نظریه در فلسفه دارند؛ نظریاتی در سطح جهانی که شاید 50 تا 60 سال دیگر ارزش اینها روشن بشود ولی خود ما قدر خودمان را نمیدانیم. ایشان در وصف تفسیر المیزان میگوید: تفسیر المیزان همهاش با فکر نوشته نشد، من معتقدم که بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است. کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در المیزان نیابم.
آثار علامه طباطبایی(رحمت الله علیه)
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی تبریزی در اواخر اسفند سال 1324 از تبریز به قم مهاجرت كردند و از همان آغاز خلأیی را در زمینه پرداختن حوزویان به قرآن كریم و علوم عقلی احساس كردند خود ایشان می فرمایند:
«هنگامی كه از تبریز به قم آمدم، مطالعهای در نیازهای جامعه اسلامی و مطالعهای در وضع حوزه قم كردم و پس از سنجیدن آنها به این نتیجه رسیدم كه این حوزه نیاز شدیدی به تفسیر قرآن دارد، تا مفاهیم والای اصیل ترین متن اسلامی و عظیم ترین امانت الهی را بهتر بشناسد و بهتر بشناساند. ازسوی دیگر چون شبهات مادی رواج یافته بود، نیاز شدیدی به بحث های عقلی و فلسفی وجود داشت، تا حوزه بتواند مبانی فكری و عقیدتی اسلام را با براهین عقلی اثبات و از موضع حق خود، دفاع نماید. از این رو وظیفه شرعی خود دانستم كه به یاری خدای متعال، در رفع این دو نیاز ضروری كوشش نمایم».
این تشخیص نیاز و تكلیف شناسی سبب گردید تا مرحوم علامه از همان آغاز رویكردی جدی به مباحث قرآنی و عقلی بیابد. ایشان از سال 1325 ش. دروس تفسیر خود را در قم آغاز كرد و آنچه را كه در آن جلسات می فرمود، مكتوب می ساخت تا اینكه نخستین جلد المیزان درسال 1334 منتشر شد. و نگارش این تفسیر شگرف حدود 17 سال به طول انجامید.
تفسیر قرآن برای علامه طباطبایی نه یك كار علمی بلكه ایفای وظیفه و ادای تكلیف بود و این مفسر عارف چه حالات عرفانی و تأثرات قلبی كه در هنگام مطالعه بر روی قرآن عظیم پیدا نكرده است.
آقای موسوی همدانی مترجم محترم تفسیر المیزان كه برای مقابله و اطمینان از صحت ترجمه خدمت استاد علامه طباطبایی میرسید میگوید: در تفسیر قرآن، وقتی به آیات رحمت و یا غضب و توبه برمیخوردیم ایشان دگرگون میشد و در مواقعی نیز اشك از دیدگانش جاری میشد، در این حالت كه به شدت منقلب به نظر میرسید، میكوشید من متوجه حالتش نشوم. در یكی از روزهای زمستانی كه زیر كرسی نشسته بودیم، من تفسیر فارسی میخواندم و ایشان تفسیر عربی، كه بحث در رحمت پروردگار و آموزش گناهان بود، ناگهان معظم له به قدری متأثر شد كه نتوانست به گریستن بی صدا اكتفا كند و با صدای بلند شروع به اشك ریختن كرد.
یكی از مراجع تقلید گذشته عبارت شگفتی درخصوص زحمات طاقت فرسای مرحوم علامه طباطبایی در راه نگارش تفسیر المیزان دارند و میفرمایند: علامه طباطبایی خود را در این راه تضحیه كرد یعنی قربانی قرآن نمود.
مرحوم شهید مطهری درباره این كار سترگ گفته است: تفسیر المیزان همهاش با فكر نوشته نشد. من معتقدم كه بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است.
در عین حال مرحوم علامه این كار عظیم را وظیفه و تكلیفی بیش نمی پندارد كه با عنایت خداوندی آن را به انجام رسانده است.
یكی از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی می نویسد: در این تفسیر بین معانی ظاهری و باطنی قرآن و بین عقل و نقل جمع شده و هر یك حظ خود را ایفا میكنند. این تفسیر به قدری جالب است و به اندازهای زیبا و دلنشین است كه آن را می توان به عنوان سند عقاید اسلام و شیعه به دنیا معرفی كرد و به تمام مكتب ها و مذهب ها فرستاد و بر این اساس، آنان را به دین اسلام و مذهب تشیع فراخواند.
اگر این تفسیر در حوزهها تدریس شود و روی محتویات و مطالب آن بحث و نقد و تجزیه و تحلیل به عمل آید و پیوسته این امر ادامه یابد، پس از دویست سال ارزش این تفسیر معلوم خواهد شد.
عنایت و توجه خاص مرحوم علامه به روایات و احادیث اهل بیت علیهم السلام برای فهم معانی قرآن از آن رو است كه ایشان معتقدند كه از اسرار و باطن قرآن كسانی آگاهند كه به صفت المطهرون متصف باشند چرا كه قرآن می فرماید: «انه لقرآن كریم فی كتاب مكنون لایمسه الا المطهرون» و از سوی دیگر در آیه تطهیر می فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا»
بنابر این قرآن مطهرون را تنها كسانی می داند كه می توانند رموز و ظرایف و اسرار آن را درك كنند و به استناد صریح آیه بعدی ایشان، همانا اهل بیت (ع) می باشند.
همچنین مرحوم علامه طباطبایی در خصوص آیه شریفه «قل لا اسئلكم علیه اجراً الا الموده فی القربی» بگو برای رسالتم از شما مزد و پاداشی جز محبت نزدیكانم نمیخواهم؛ معتقدند: مراد از القربی در این آیه، اهل بیت (ع) میباشند و مینویسند: «علاوه بر اینكه روایتهای چندی از طریق اهل سنت و روایتهای بسیاری از طریق شیعه، بر همین معنی وارد شده است، اخبار متواتری نیز از طریق هر دو طرف بر وجوب مودت و لزوم محبت اهل بیت (ع) دلالت دارد كه این معنی و تفسیر را تأیید می كند».
همچنین ایشان معتقد است كه «روایتهای متواتری، از طریق هر دو طرف، از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده مانند حدیث ثقلین و حدیث سفینه و… كه همه متضمن این است كه مردم در فهم كتاب خدا و هر آنچه كه در آن است؛ از اصول معارف و فروع دین گرفته تا بیان حقایق آن، باید به اهل بیت (علیهم السلام) رجوع كنند. پس از تأمل كافی در این روایتها دیگر شكی نمیماند كه واجب كردن محبت اهل بیت(علیهم السلام) از سوی خدا و اجر رسالت قرار دادن آن، برای این است كه مردم به اهل بیت(علیهم السلام) مراجعه كنند و آنها را ملجأ و مرجع علمی خویش دانند.
مرحوم علامه (ره) همانگونه كه استاد شهید مطهری گفتهاند در تفسیر قرآن از الهامات و توجهات غیبی محروم نماندهاند خود ایشان معتقدند كه «یك حقیقت قرآنی وجود دارد كه نمیشود انكار كرد و آن این است كه هرگاه انسان به وادی ولایت الهی گام نهاد و به ساحت قدس و كبریا نزدیك گشت، دری از ملكوت آسمانها و زمین به رویش گشوده میشود كه از آن آیات كبری و انوار جبروت الهی را كه بر دیگران مخفی است مشاهده میكند».
و از همین جاست كه حضرت ایشان میفرماید:
خم ابروی تو بود و كف مینوی تو بود
كه به یك جلوه زمن نام و نشان یكجا برد
و در جای دیگری می فرماید:
تو مپندار كه مجنون سرخود مجنون گشت
از سمك تا به سمائش كشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
همه دلباخته بودیم و هراسان، كه غمت
همه را پشت سرانداخت، مرا تنها برد
واقعاً این عنایت الهی به حضرت علامه پاداش اخلاص و صبر ایشان است. آن روز كه ایشان به پژوهش و تدریس پیرامون تفسیر و علوم عقلی پرداخت، در میان علما و بزرگان تدریس فقه و اصول، زمینه ساز مرجعیت عامه به شمار میرفت و به اصطلاح غیر از فقه و اصول، فضل محسوب میشد.
تحمل مخالفتهای دوستان با تدریس فلسفه و اقناع هر یك از آنان در آن روزگار كار آسانی نبود به خصوص آنكه حربه تكفیر در دستان عدهای به ابزاری برای جایگزینی مباحث علمی و مباحثات طلبگی تبدیل شده بود.
علامه معتقد بود آنچه كه تكلیف ساز است، نیاز جوامع بشری است و در روزگاری كه دانش پژوهان با چمدانهای پر از اشكال و شبهات به مراكز علمی و آموزشی روی می آورند، راهی جز اقناع آنان با استفاده از شیوههای استدلالی نیست.
علامه برای نیل به این اهداف هرگز خود را بینیاز از توجه و عنایت خداوند سبب ساز نمیدید و تأثیر اساتید بزرگ و خودساختهای همچون مرحوم حاج سیدعلی آقا قاضی (1285-1365 هـ ق) بر حالات روحی و عرفانی مرحوم علامه آنچنان بود كه خود ایشان می فرماید: «وقتی درسال 1304 هـ ش برای تحصیل به نجف اشرف رهسپار گردیدم، در نخستین روزها در منزل نشسته و به آینده خود فكر می كردم و برخی افكار نگران كننده از ذهنم عبور میكردند. ناگهان شخصی دق الباب كرد. از جا برخاسته و درب را باز كردم، یكی ازعلمای نامدار سلام كرد و داخل منزل شد و خیرمقدم گفت، وی كه چهرهای جذاب و نورانی داشت كم كم باب گفت و گو را باز كرد و با من انسی گرفت و درضمن بیانات خود گفت: كسی كه برای تحصیل به نجف میآید شایسته است علاوه بر فراگیری علوم گوناگون به فكر تهذیب نفس و تكمیل مكارم و كسب فضایل باشد. این جمله را گفت و منزل ما را ترك نمود. سخنان این عارف متشرع ـ آیت الله حاج سیدعلی قاضی ـ چنان مرا شیفته نمود كه تا در نجف بودم از محضرش بهره میگرفتم».
عشق و ارادت حضرت ایشان به اهل بیت (سلام الله علیهم) و خضوع و خشوع در برابر ولایت و امامت در زندگی ایشان چیزی نبود كه از دید نزدیكان و مریدان ایشان هم پنهان بماند.
وقتی از مرحوم شهید مطهری پرسیده میشود كه دلیل این همه تجلیل شما از علامه طباطبایی برای چیست و چرا تعبیر «روحی فداه» را در مورد ایشان بكار می برید، آن فیلسوف متشرع پاسخ داد: من حكیم و عارف بسیار دیدهام و احترام من به ایشان به خاطر علم او نیست بلكه از این جهت است كه او عاشق و دلباخته اهل بیت (سلام الله علیهم) است.
از درخت تنومند معرفت و دانش علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) به جز تفسیر المیزان آثار گران مایه ذیل به یادگار مانده است:
بدایة الحكمة: كتابی كه یك دوره تدریس فشردة فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاههای كشور گردید.
نهایة الحكمة: این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزونتر و سطحی عالیتر تدوین شده است. بر کتابهای بدایة الحکمت و نهایة الحکمت شروح مختلفی نوشته شده است و می توان گفت که از جمله بهترین کتابهایی هستند که درسده اخیر در گستره فلسفه اسلامی نوشته شده است.
اصول فلسفه و روش رئالیسم: بینش علامه پیرامون نظرات مادیون و ماتریالیستها باعث فراهم آرودن این اثر گردید . این اثر با پاورقیهای استاد شهید مرتضی مطهری همراه است.
حاشیه بر كفایه: كتابی در علم اصول فقه كه پیرامون قوانین استنباط احكام به بحث میپردازد.
شیعه در اسلام: دورهای كامل از اعتقادات و معارف شیعه در این اثر نفیس به چشم میخورد؛ این كتاب گرانبها به زبانهای مختلف دنیا ترجمه و بارها چاپ شده است.
مجموعه مذاكرات با پروفسور هانری كربن.
خلاصه تعالیم اسلام: این كتاب خلاصهای از آن چه یک مسلمان متعهد باید از آن آگاهی داشته و خود را بدان زینت دهد، بیان كرده است.
روابط اجتماعی در اسلام : انسان و اجتماع و رشد اجتماعی او، پایة زندگی اجتماعی، آزادی در اسلام و… مباحثی است كه در این كتاب بدانها پرداخته شده است.
بررسیهای اسلامی: مجموعهای است زرّین از مقالات استاد كه بسان دائرة المعارفی از معارف ناب اسلامی جمع آوری شده است.
آموزش دین: كتابی با قلم روان و مطالبی لازم و ضروری است كه برای دانش آموزان نوشته شده است.
رسالة انسان قبل از دنیا: در دنیا و بعد از دنیا، این كتاب كه اكنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده است مباحثی مفید از عوالم سهگانة ماده، مثال و عقل مطرح كرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه كرده است.
رسالههایی گوناگون درباره قوه و فعل، صفات، افعال الله، وسائط، نحو، صرف،… این مجموعه 26 رساله است كه بنا به ضرورت و نیاز جامعه توسط علامه نگاشته شده است.
دیوان شعر فارسی: مجموعهای از اشعار چشمگیر و عمیق علامه كه طی سالیان متمادی سروده شده است.
سنن النبی: سیره و روش رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ در بین مردم و همراه خانواده در این اثر به چشم میخورد. این اثر اخیر توسط استاد حسین استاد ولی به زبان فارسی ترجمه شده است.
لُبّ اللباب: مجموعه درسهای اخلاق استاد كه از سالهای 1368 تا 1369 قمری برای برخی از فضلای حوزة قم بیان فرمودهاند.
حاشیه بر اسفار: نظرات استاد فرزانه علامه طباطبایی بر اسفار در این كتاب جمع آوری شده است.
علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) از دیدگاه آیت اللّه امینی(حفظه الله)
آیت اللّه امینی(حفظه الله) در وصف استاد خود چنین میفرمایند:
علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) چشمه جوشانی بود که در صحنه روحانیت شیعه جاری شد و تشنگان حقیقت را سیراب کرد. او آفتاب درخشانی بود که در آسمان اسلام طلوع کرد و تیرگیهای شُبَهات و اوهام را برطرف کرد و به حق باید ایشان را بزرگترین افتخار حوزه علمیه قم، بلکه بزرگترین شخصیت علمی جهان اسلام در این عصر شمرد که در احیای تفکر اسلامی صحیح و مبارزه با انحرافات و بدعتها و شناساندن اسلام راستین که در مکتب اهل بیت(ع) تبلور یافته است، تأثیر فوقالعاده داشت. همین بس که اغلب رجال سیاسی، علمی و روحانی امروز کشور و گردانندگان چرخ انقلاب اسلامی از شاگردان بی واسطه یا با واسطه اویند.
سیره فلسفی
روش حضرت علامه در پژوهشها فلسفه چنین ویژگیهایی داشت 1 ـ پایههایاند یشه استاد را تنها براهین یقینی تشکیل میداد؛ زیرا اثبات مسائل فلسفی فقط با مقدمات یقینی میسر است. 2 ـ حفظ و تکرار بر اندیشه فلاسفه بزرگ بسنده نمیکرد و اندیشههای گذشتگان را مورد تصحیح نقد قرار میداد. 3 ـ امور اعتباری را با مسائل فلسفی مخلوط نمیکرد و محور اندیشه خود را تنها بر واقعیتهای جهان هستی گذاشته بود 4 ـ اوج تکامل عقلی و روحی این ابرمرد حکمت تا بدانجا بود که کلیات عقلی را بدون دخالت قوه خیال و تمثّل مصداقی آنها در مرحله تخیل، ادراک میکرد. 5 ـ روش تحلیلی آن بزرگ مرد فلسفه بررسی کامل موضوعات فلسفی بود و تا تصور کاملی از موضوع مسئله بدست نمیآورد وارد بحث نمیشد. 6 ـ در تنظیم مسائل عقلی از نحوه چینش مسائل ریاضی الهام میگرفت. 7 ـ از مکاتب مختلف فلسفی بهره میجست.
عرفان عملی علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) از منظر آیت الله حسن زاده آملی(حفظه الله)
آثار هر كس نمودار دارایی اوستبهترین معرف آن جناب، سیر و سلوك انسانی و آثار علمی، از تدریس و تالیف اوست. افاضل حوزه علمیه قم كه شاغل كرسی تدریس اصول معارف حقه جعفریهاند، از تلامذه اویند، و تفسیر عظیم الشان المیزان كه عالم علم را مایه فخر و مباهات است، یكی از آثار نفیس قلمی وام الكتاب مؤلفات اوست.
جایگاه علامه طباطبائی در عرفان عملی
موقعیت جناب علامه طباطبائی (رضوان الله علیه) در عرفان عملی این بود كه دریافته بود و به این باور رسیده بود كه: «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم». (1) راه این است و جز این نیست. و دقیقا بدین جهت، رفتار او، گفتار او، سكوت او، قلم او و مطلقا آثار وجودی او، حكایت كننده وارستگی و عظمت ذخایر علمی و عملی او بود.
انسان وقتی حضرت علامه طباطبائی را زیارت میكرد، به یاد این حدیثشریف میافتاد كه جناب كلینی در كتاب فضل العلم كافی به اسنادش از حضرت امام صادق علیه السلام نقل میكند و فرموده است: من تعلم العلم و عمل به و علم لله، دعی فی ملكوت السماوات عظیما: فقیل تعلم لله و عمل لله و علم لله. (2)
آن كسی كه دانش تحصیل كند و بدان عمل كند و به دیگران برای خدا تعلیم بنماید، در ملكوت سماوات و عالم اله - كه خودش عالم عظیم است - او را به عظیم صدا میكنند: ای بزرگ، ای آقا، ای كسی كه برای خدا تحصیل علم كردهای، برای خدا بدان عمل كردهای، برای خدا به دیگران تعلیم دادهای، تو آقا و بزرگ و عظیمی.
بنده هفده سال در محضر شریف او با ایشان انس داشتم و از ایشان كار لغوی ندیدم. حرف لغوی نشنیدم. بسیار مواظب كلام خود بود.
علامه طباطبائی و مراقبت از نفس
به حقیقت، دل این مرد بزرگوار معدن تقوا بود; زیرا بسیار مواظب خود بود. همواره اهتمامش بر این بود و میگفت در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید كه این 24 ساعت چگونه بر شما گذشته. اهل محاسبه باشید. همان طور كه یك بازرگان و یك كاسب دخل و خرج خود و صادرات و وارداتش را حساب میكند، شما ببینید در این شب و روز كه بر شما گذشت، چه چیزی اندوختهاید. چه گفتهاید. یكیك رفتار و گفتارتان را حسابرسی كنید. از نادرستیها استغفار كنید و سعی كنید تكرار نشود، و برای آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاكم عقل بود، خدا را شاكر باشید، تا بتدریجبرای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملكه بشود. «و لاتكونوا كالذین نسوا الله فانساهم انفسهم». (3)
حضرت علامه همواره مراقب نفس خویش بود و از خدا غافل نمیشد و این امر در صورت و رفتار و حرفشان پیدا بود كه ایشان در پیشگاه دیگری قرار گرفته. هر چند به صورت ظاهر، جسمش با دیگران بود، پیدا بود كه در محضر دیگری نشسته است.
در این باره، مصباح الشریعة میفرماید كه: «العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع الله» ; عارف بدنش با خلق و دلش با خداست; «و لامونس له سوی الله، و هو فی ریاض قدسه متردد و من لطائف فضله متزود» ; توشهاش آن سویی است. قلبی كه او دارد در پیشگاه ملكوت عالم آمد و شد دارد. مونسش ملكوت عالم است.
چنین كسی مراقبت دارد و انسان بر اثر این مراقبت، یواش یواش به صفات ملكوتی متصف میشود و بدان خو میگیرد.
از خاطرم نمیرود كه مرحوم علامه طباطبائی وقتی به من فرمود: «آقا، من هر روز مراقبتم قویتر است. شب، مشاهدات من، مكاشفات من زلالتر است». هر چه روز مراقبتشدیدتر باشد، شب مكاشفات زلالتر و صافیتر است.
عصاره خوبی ها
علامه سید محمد حسین طباطبایی مردی ساده و بی آلایش بود. متواضع، مودب، متین و با وقار بود و هیچ وقت عصبانی نمی شد.
هیچ گاه بلند سخن نگفت؛ در مورد کسی بد نمی گفت و هرگز کسی از ایشان غیبت نشنید. سخن کسی را قطع نمی کرد و به صحبت های دیگران خوب گوش میداد.
برای بدخواهان خودش هرگز نمی گذاشت که دیگران اقدامی کنند و خودش هم عفو میکرد. ز بحث های جدلی دوری میکرد و در برخورد باشاگردان خود شیوه مخصوصی داشت.
در شیوه وی هیچ وقت تحکم فکر در کار نبود. همیشه درعین حالی که سعی داشت متناسب بادرک واستعداد شاگردان، مطلب را القا کند، به آن ها مجال تفکر میداد.
اساسا ایشان نسبت به تربیت شاگرد به خصوص اهل فضل و خصوصا در زمینه معارف وحقایق قرآنی و استدلالی، شیفتگی زیادی داشت.
علامه اجازه نمیداد کسی دست ایشان را ببوسد؛ در همه لحظات مراقب خویش بود و هیچ گاه از خود تعریف نمیکرد. نسبت به اهل و عیال و خانواده بسیار مهربان بود. بامناجات و دعا و راز و نیاز بسیار مانوس بود. اکثر اوقات در سکوت بود و فقط لبانش به ذکر خدا حرکت میکرد.
پیاده روی را دوست داشت. در بذل دانش حریص بود. سؤال هیچکس را بدون جواب نمی گذاشت. به زیادی و کمی شاگردان توجه نداشت؛ حتِِی گاهی از اوقات برای دوسه نفر هم درس می گفت. گاهی که استاد خطاب میشد، میفرمود این تعبیر را دوست ندارم، ما اینجا دور هم جمع شده ایم تابا کمک و همفکری، معارف اسلام را دریابیم.
اخلاص کامل داشت و همیشه جلب رضایت خدا را در نظر میگرفت.
وخلاصه این بزرگمرد الهی عصاره ای از تمام اخلاقیات نیکو و ویژگیهای حسن را دارا بود.
پرواز به سوی ملکوت
علامه طباطبایی، سرانجام پس از 81 سال و هجده روز عمر با برکت و زندگی پرتلاش، در 24 آبان 1360 ش از این جهان رخت بربست و جهان تشیع را در سوگ خود نشاند. با درگذشت علامه، این مفسر وارسته و حکیم عارف، دلهای پاک اندیشمندان و بزرگان عرصه علم و ادب غرق اندوه شد. سرسلسله بیداردلان، حضرت امام خمینی(ره) با اظهار همدردی و برپایی مجلس ختم برای ایشان، این ضایعه اسفناک را به جهان تشیع تسلیت گفتند.
پاینده باد حوزههای نور و حجرههای کوچک که در هر زمان و مکانی خیزشگاه مردانی بزرگ و ژرفاندیش بوده و خواهد بود.
…………
پی نوشت:
1) سوره اسراء/9
2) اصول كافى، تعریب حضرت استاد حسنزاده آملى، ج 1، ص 27.
3) سوره حشر/19
منابع:
1. ماهنامه گلبرگ
2. در محضر علامه طباطبایی(رحمت الله علیه)، محمد حسین رخشاد
3. مقدمه شرح کتاب بدایة الحکمة
4. پایگاه ایرنا
5. در آسمان معرفت، آیت الله حسن زاده آملی(حفظه الله)
در صحنه تصادفات چگونه کمک کنیم؟
?? در صحنه تصادفات چگونه کمک کنیم؟
• قبل از حضور در صحنه حادثه ابتدا از ایمن بودن محل مطمئن شوید و خطراتی از قبیل آتش سوزی یا انفجار را مد نظر قرار دهید.
• زمانیکه تصادف در نقطه کور مانند پیچ جاده واقع شده ،یک نفر باید در فاصله مناسب از محل حادثه با علامت دادن (تکان دادن پارچه یا روشن کردن آتش ? در شب) به بقیه رانندگان وجود حادثه را اطلاع داد و از وقوع تصادفات بعدی پیشگیری کند.
• ابتدا از وجود مصدوم در صحنه حادثه مطمئن شوید ، سپس برای امدادخواهی به شماره 115 تماس بگیرید. زیرا تصادفات زیادی هستند که فقط جنبه خسارت به خودرو را دارند و کسی مصدوم نشده است.
• در زمان تماس با اورژانس اطلاعاتی در مورد نوع حادثه، تعداد مصدومین و میزان آسیب ها آنها اعلام کنید.?
• ضمن حفظ آرامش به سوالات کارشناس اتاق فرمان اورژانس بطور کامل پاسخ دهید و به این نکته توجه داشته باشید که دادن شرح حال درست باعث افزایش سرعت امداد رسانی می شود.
• برای دادن آدرس محل حادثه عجله نکند و چنانچه آدرس محل را نمی دانید از دیگران کمک بخواهید. برای آدرس دادن در جاده ها ، ابتدا به مسیر حرکت خود اشاره کنید (مثلا اصفهان –تهران) سپس از آخرین تابلوهای جاده ای که در مسیر دیده می شود کمک بگیرد.
• چنانچه در صحنه حادثه نیاز به نجات مصدومین باشد (مانند بسته شدن دربهای ماشین یا واژگونی خودرو) این موارد را نیز اطلاع دهید.( وظیفه امداد نجات در شهرها با آتش نشانی 125 ? در جاده با هلال احمر122 می باشد)
• از جابجا کردن غیر اصولی مصدومین در صحنه حادثه خودداری کنید زیرا احتمال تشدید آسیب در آنها وجود دارد (خصوصا آسیب به سر و ستون فقرات)
• تا رسیدن نیروهای امدادی ،در صورت امکان علایم حیاتی بیمار را کنترل کنید و اقدامات فوری مانند باز کردن راه هوایی و کنترل خونریزی را انجام دهید.
• مسیر را برای ورود خودروهای امدادی به محل حادثه باز نگهدارید و از ازدحام در محل حادثه بپرهیزید.?
با ارزوی سلامتی برای شما
در صحنه تصادفات چگونه کمک کنیم؟
?? در صحنه تصادفات چگونه کمک کنیم؟
• قبل از حضور در صحنه حادثه ابتدا از ایمن بودن محل مطمئن شوید و خطراتی از قبیل آتش سوزی یا انفجار را مد نظر قرار دهید.
• زمانیکه تصادف در نقطه کور مانند پیچ جاده واقع شده ،یک نفر باید در فاصله مناسب از محل حادثه با علامت دادن (تکان دادن پارچه یا روشن کردن آتش ? در شب) به بقیه رانندگان وجود حادثه را اطلاع داد و از وقوع تصادفات بعدی پیشگیری کند.
• ابتدا از وجود مصدوم در صحنه حادثه مطمئن شوید ، سپس برای امدادخواهی به شماره 115 تماس بگیرید. زیرا تصادفات زیادی هستند که فقط جنبه خسارت به خودرو را دارند و کسی مصدوم نشده است.
• در زمان تماس با اورژانس اطلاعاتی در مورد نوع حادثه، تعداد مصدومین و میزان آسیب ها آنها اعلام کنید.?
• ضمن حفظ آرامش به سوالات کارشناس اتاق فرمان اورژانس بطور کامل پاسخ دهید و به این نکته توجه داشته باشید که دادن شرح حال درست باعث افزایش سرعت امداد رسانی می شود.
• برای دادن آدرس محل حادثه عجله نکند و چنانچه آدرس محل را نمی دانید از دیگران کمک بخواهید. برای آدرس دادن در جاده ها ، ابتدا به مسیر حرکت خود اشاره کنید (مثلا اصفهان –تهران) سپس از آخرین تابلوهای جاده ای که در مسیر دیده می شود کمک بگیرد.
• چنانچه در صحنه حادثه نیاز به نجات مصدومین باشد (مانند بسته شدن دربهای ماشین یا واژگونی خودرو) این موارد را نیز اطلاع دهید.( وظیفه امداد نجات در شهرها با آتش نشانی 125 ? در جاده با هلال احمر122 می باشد)
• از جابجا کردن غیر اصولی مصدومین در صحنه حادثه خودداری کنید زیرا احتمال تشدید آسیب در آنها وجود دارد (خصوصا آسیب به سر و ستون فقرات)
• تا رسیدن نیروهای امدادی ،در صورت امکان علایم حیاتی بیمار را کنترل کنید و اقدامات فوری مانند باز کردن راه هوایی و کنترل خونریزی را انجام دهید.
• مسیر را برای ورود خودروهای امدادی به محل حادثه باز نگهدارید و از ازدحام در محل حادثه بپرهیزید.?
با ارزوی سلامتی برای شما
وصیت نامه شهید مدافع حرم مسلم خیزاب
س از حمد و ثنای الهی ، تمامی امور زندگی حق واگذار نموده و توکلم تنها بر آستان باری تعالی بوده و تسلیم امر او بوده و بر تمامی اتفاقات زندگی ام راضی بوده و از اون تشکر می نمایم.
آرزوی دیرینه ام شهادت با دشمن ترین دشمنان خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام) و در میدان نبرد با آنها پس از زیارت کربلا و عتبات بوده که امیدوارم به آن برسم ولی چنانچه مشیت الهی غیر از این بود، امیدوارم در حال عبادت و در بهترین حالات ارتباط عبد و معبود از دنیا بروم.
اگر شهید شدم مرا در گلستان شهدای اصفهان دفنم کنید و در مراسم هایم هرچه همسرم فرمود را انجام دهید که او بهتر از هرشخصی مرا و علایقم را میشناسد.
کفن با پول خمس داده خریده ام و در خانه دارم،مرا در همان کفن کنید و اگر امکان داشت مرا در خانه خود بشویید و راضی نیستم افراد غیر مرتبط جنازه ام را ببینند و سعی کنید اگر زحمت نبود پنجشنبه یا جمعه مرا به خاک بسپارید.
بیشتر بخوانید:مدافعان حرم کیستند و چه در سر دارند؟
به فرمانده لشکرم بگویید که شهادت دهد که هر چه آنچه در توان داشتم صرف کردم که هر آنچه در توان داشتم صرف کردم تا مایه عزت و اقتدار لشکر 14 امام حسین (علیه السلام) باشم و شفاعت مرا در آخرت نزذ حضرت سید الشهداء (علیه السلام) بنماید.
بر روی سنگ قبرم بنویسید که “تشنه نابودی صهیونیست ها بوده و هستم و بهترین روزم ، روز نابودی صهیونیست هاست".حاضر نیستم که هیچ کس برایم مشکی بپوشد و عزا نگه دارد و کار خیری را به تعویق بیاندازد و راضی نیستم که همکارانم از وقت کاری خود زده و در مراسم من شرکت کنند.
پدر و مادر عزیزم مرا به خاطر بدی ها و خطاهایم حلال کنید که هر آنچه از محبت اهل بیت (علیه السلام) و دوستی و علاقه به اسلام و انقلاب و رهبر عزیز دارم بواسطه شماست.
همسر عزیزم و با کرامتم اولا مرا به خاطر همه بد اخلاقی ها و اشتباهاتم حلال کنید و دوما سعی کنید مایه آبروی من مثل قبل باشید و همواره بیاد شهداء و خانواده آنان باشید و گوش بفرمان رهبر فرزانه انقلاب باشید و از سختی ها نهراسید که خداوند همواره با ما بوده و هست و گاه تا لبه پرتگاه مرا برده و زندگی ما را در آزمون های سخت قرار داده ولی همواره حامی ما و یاور ما بوده است. و تا آخرین لحظه دست از حمایت ولی و رهبر عزیزم بر نداریم و عاقبت به خیر شویم و نزد بنیانگذار کبیر انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) در ایران اسلامی رو سفید باشیم و در نزد شهدای دفاع مقدس سربلند و راست قامت محشور شویم ان شا الله… فرزند نازنینم بدان که شما را بسیار دوست می داشتم و مرا بخاطر همه کمبودهای حضوری و مادی حلال کن و امیدوارم که خدا شما را مانند حضرت علی اکبر (علیه السلام) در پناه خودش حفظ نماید. دست از نماز و دعا و قرآن بر ندار تا هیچ گاه محتاج خلق ضعیف نشوی و بدان خدا ما را تنها نمیگذارد و از رگ گردن به ما نزدیکتر است و ما با وجود خدا بسیار ثروتمندیم.
خواهران و برادر عزیزم مرا بواسطه بدی هایم حلال کنید و شما را به صبر ، روزه و نماز سفارش میکنیم و اینکه خدا را یاد آورید که خدا بر تمام افعال و اعمال ما ناظر و حاضر است پس مجالس خود را به نور قرآن گرم کنید و نگذارید شیطان و لشکرش بر مجالس شما حاکم باشد و شما را سرباز خود قرار بدهد و به خدا پناه ببرید و بر او توکل کنید و همواره در لشکر خدا بندگی و اطاعت کنید.
همکاران و دوستن عزیزم، از خدا بخواهید ثواب همه مجاهدتها و رشادهتهای لشکریان حسین (علیه السلام) را در همه جا و همه حالات هم رتبه و هم درجه و هم مقام شهدای عزیز بدر و احد و خندق و صفین و جمل و کربلا قرار دهد و ما را از زمره بهترین یاوران ولایت و امام عصر (عج) بر شمرد و نگذارید که پرچم عزت و اقتدار اسلام و انقلاب عزیز لحظاتی از سرافرازی بایستد و مایه عزت و آبروی لشکر 14 امام حسین (علیه السلام) باشید و امیدوارم که خداوند شهادت مرا در گردان حضرت زهرا (س) رقم بزند و مرا نوکر و خادم بهترین یاران علی (علیه السلام) قرار دهد.
و تا آخرین لحظه دست از حمایت ولی و رهبر عزیزم بر نداریم و عاقبت به خیر شویم و نزد بنیانگذار کبیر انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) در ایران اسلامی رو سفید باشیم و در نزد شهدای دفاع مقدس سربلند و راست قامت محشور شویم ان شا الله…
و نیز خطاب به خانواده همسرم عرض پوزش و حلالیت دارم و شما را بسیار به زحمت انداختم و آرزوی شفاعت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را برای شما دارم. به همه عزیزان توصیه به صبر و شکیبایی و استمداد و توکل از خدا را دارم و علیکم بالقرآن و علیکم به یتیم ها و فقرا و نیازمندان و علیکم به سرکشی از خانواده شهداء و با ورزش جسم و روح خود را قوی کنید و بلند همت باشید و از تکبر و غرور بیجا و همسایه آزاری بپرهیزید و مجالس عزاداری و قرائت قرآن و نماز را بپا دارید.
باشد که مورد عنایت ویژه امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گیرید.
ان شاء الله
مسلم خیزاب