لجاجت از منظر آیات و روایات
پژوهشگر:الهه شهرآبادیان
استاد راهنما:سر کارخانم داوودی
تحقیق پایانی سطح2
تابستان1393
چکیده:
حکمت جاریه الهی بر این اساس پایه نهاده شده است تا هنگامی که حجت بر انسان ها کامل گشت و پیامبرانی برای هدایت به سوی آن ها گسیل داشته شد و از طرف عقلی مبتنی بر تمییز حق از باطل بدان ها تفویض گردید دیگر عذری برای عدم پذیرش وحدانیت خداوند و اعتقاد به رسولان و سخنان حقشان در آنان باقی نماند، اما در این مسیر گروهی از انسان ها به عناد و لجاجت به آیات الهی می پردازند که این لجاجت و زیر بار سخن حق نرفتن که یکی از رذایل زشت و ناپسند اخلاقی است منشاء بسیاری از مشکلات و تنش های خانوادگی، اجتماعی و همچنین ناسازگا ری ها و بحران ها در روابط اجتماعی و نیز گرفتاری ها و عقب ماندگی های فردی و جمعی شده و انسان و جامعه را به تباهی روحی و فساد اخلاقی کشانده و شخصیت انسان را از تعادل خارج می کند و همچنین چشمه درونی جان انسان را خشک و وجود انسان را به برهوتی تبدیل می کند که هیچ لاله ای از دوست داشتن حقیقی در آن نمی روید. سیاهی صفحات تاریخ بشریّت، روبه رو شدن پیامبران الهی با بزرگ ترین و مشکل ترین موانع و نیز ریخته شدن خون های پاک بر روی زمین ناشی از همین رذیله ی اخلاقی است.
از جمله یافته های تحقیق عبارت است از اینکه عواملی از جمله: تعصّب، تکبّر، تقلید کورکورانه، ضعف، ایمان باعث بروز این صفت رذیله می شود و می توان هلاکت و نابودی، عدم درک حقیقت، قساوت قلب، پشیمانی را مهم ترین پیامدهای این صفت برشمرد.
در این تحقیق لجاجت از منظر آیات و روایات در دو فصل بررسی شده که در فصل اول عواملی از جمله: تعصّب، تکبّر، تقلید کورکورانه، ضعف، ایمان، غذای حرام آورده شده و در فصل دیگر پیامدهای ناشی از این صفت ناپسند ذکر شده که از جمله می توان مهم ترین آن ها را، هلاکت و نابودی، عدم درک حقیقت، قساوت قلب، پشیمانی و ندامت را بیان نمود.
کلید واژه ها: ستیزه جوئی، عناد، لجاجت.
دسترسی به فایل pdf در پیوست زیر:
مدیرنمونه کیست؟
خصوصیات و معیارهای مدیران در نهج البلاغه را می توان به سه دسته زیر تقسیم کرد:
الف) معیارهای تخصصی: این دسته از معیارها، برای انجام موفقیت آمیز شغل لازم است.
ب) معیارهای ارزشی: این دسته از معیارها شامل مجموعه ای از رفتارهای قابل قبول جوامع انسانی می باشد که در اکثر جوامع ممکن است قابل قبول باشد و به نام ارزش های جهانی نیز شناخته می شوند.
ج) معیارهای مکتبی: معیارهای مکتبی ریشه در مکتب اسلام و مدیریت اسلامی دارد. جایگاه و مفهوم انسان در دو مکتب الهی و مادی، معیارها و ملاک های انتخاب افراد در مناصب و مدیریت ها را نیز شکل می دهد به طوری که در مکتب تیلوریسم به انسان به عنوان (گوریل باهوش) و در مکتب اسلامی به عنوان (خلیفه اﷲ) نگریسته می شود. در مدیریت اسلامی هدف صرف تولید نیست و غایت، تعالی انسان می باشد.
1- خصوصیات و معیارهای تخصصی
1-1- علم و دانش 1-2- تجربه کاری
1-3- حسن تدبیر:هیچ مدیریتی نمی تواند بدون تدبیر درست راه به جایی ببرد و هر جا که نابسامانی و تباهی مشاهده می شود باید در جستجوی نوعی بی تدبیری در آنجا برآمد.
1-4- سعه صدر:سعه صدر موجب دوراندیشی و واقع نگری مسئولان و مدیران می شود و اگر دولتمردان فاقد این خصلت باشند از عهده بسیاری از مشکلات و نارسایی ها برنخواهند آمد.
1-5- شایستگی و کفایت:در آئین اسلام مسند مدیریت شایسته کسی است که قدرت استفاده از ایمان و تخصص را در مقام اجرا داشته باشد. امیرالمؤمنین در نامه به مالک اشتر، یکی از شرایط واگذاری مسئولیت ها را «کفایت» می داند. 1-6- نظم و انضباط
7_1حسن سابقهحضرت علی (علیه السلام)، کسانی را که قبلاً در حکومت ظلم و طاغوت دارای منصبی بوده اند و در گناهکاری شریک بوده اند، جهت تصدی جایگاه های مدیریتی شایسته نمی دانند.
«بدترین وزیران تو کسانی اند که وزیران والیان بدکار پیش از تو بوده اند و با آنان در گناهان همکاری کرده اند مبادا اینان صاحبان اسرار تو باشند زیرا که یاران گنهکاران و برادران ستمکارانند، تو می توانی به جای آنان بهتر از آنها را بیابی، کسانی که نظریات و نفوذ آنها را دارند ولی وزر و وبال آنها را ندارند و با ستمکاران و گنهکاران همکاری نکرده اند. این مردان پاکدامن هزینه کمتری بر تو تحمیل می کنند و نسبت به تو مهربان ترند و با بیگانه کم الفت ترند، آنها را مخصوصان جلسه های سری و انجمن های علنی خود قرار ده».
1-8- داشتن پشتکار و دوری از تنبلی:سستی در انجام دادن امور موجب زیر پا گذاشتن حق و عدم اجرای به موقع کارها و تضییع حقوق مردمان است.
1-9- تند ذهنی و داشتن حافظه قوی.
1-10- پاکی و صلاحیت خانوادگی:حضرت علی(علیه السلام)به مالک اشتر توصیه می نماید: «و از آنان که گوهری نیک دارند و از خاندانی پارسا و صالحند و از سابقه ای نیکو برخوردارند، فرماندهان را برگزین»
1-11- داشتن قدرت تشخیص و تجزیه و تحلیل:امام علی(علیه السلام) در انتخاب مدیران کشور، به مهارت ادراکی و تشخیص و تجزیه و تحلیل مسائل آنان توجه کامل داشت و مدیرانی را بر می گزید که در بحران های پیش آمده خود راه حل مناسب را بیابند.
1-12- آینده نگری
1-13- بلندی همت:هر چه انسان از همت والاتری برخوردار باشد، فعالیت و کارهای بیشتر و چشمگیرتری انجام می دهد و کار گزار بلند همت در کارها و مسئولیت هایی که بر عهده گرفته است، بسیار موفقتر از دون همتّان می باشد
1-14- قدرت و توانایی 1-15- استقامت در برابر مشکلات 1-16- قاطعیت 1-17- شجاعت
2- خصوصیات و معیارهای ارزشی
2-1- سخاوت
2-2- وفاداری:لازمست مدیران و کارکنان در مقابل سازمان متعهد شوند و تمام تلاش خود را برای دستیابی به اهداف سازمان به کار گیرند.
2-3- تواضع و فروتنی :مدیر و مسئولی که خود را خدمتگزار مردم می داند، در رفتار خود با مردم متواضع و فروتن بود و به هیچ وجه در رفتارش با آنان برتری و سلطه گری وجود نخواهد داشت.
2-4- تسلط بر خشم 2-5- عدالت و انصاف 2-6- گشاده رویی
2-7- میانه روی در درشتی و نرمی 2-8- امانتداری 2-9- رفق و مدارا
2-10- عنایت به کارکنان 2-11- صبر و بردباری
2-12- طرد سخن چین:یکی از مواردی که باعث لغزش مدیران می شود، سخن چینی و بدگویی سخن چینان می باشد و اگر مدیری به این سخن چینی ها اهمیت دهد و بدون توجه به صحت و سقم آنها، اقدام به تصمیم گیری نماید، ممکن است عواقب جبران ناپذیری داشته باشد.
2-14- خوش بینی نسبت به دیگران:خوش بینی نسبت به مردم باعث می شود تا مدیران با مهر و سعه صدر بیشتر با مردم رفتار نمایند و سخت گیری بی مورد ننماید. ا
2-15- عیب پوشی و پرهیز از عیب جویی
2-16- ارتباط مستقیم با کارکنان:الف) مدیر از این طریق می تواند از نیازها و مشکلات و گرفتاری های کارکنان خود آگاه شود و برای حل آنها در حد توان اقدام کند و بدین وسیله انگیزه و روحیه کارکنان را برای تلاش و کوشش بیشتر تقویت کند.
ب) علاوه بر آشنایی با مشکلات کارکنان، مدیر می تواند بدین وسیله از مشکلات سازمان نیز آگاهی یافته و با اقدام برای حل و فصل آنها، موفقیت و پیشرفت سازمان را تضمین نماید.
2-17- پرهیز از غرور و تکبر 2-18- گذشت و پوزش پذیری
2-20- جاذبه و دافعه:مدیر یا رهبر باید بتواند افراد زیادی را جذب کند و در هنگام لزوم افرادی را از گرد خود و از سازمان طرد نماید. آنچه مسلم است، قوه جاذبه مدیر باید از نیروی دافعه او بیشتر باشد. کسانی که به دلایل مختلف مثل سردی و تندی رفتار، عدم سازش و ناتوانی مهار احساسات خود، باعث دلسردی و پراکندگی انسان ها می شوند، مدیران و رهبران خوبی نیستند در حالی که جذب افراد باید با سهولت بیشتر انجام گیرد و نباید افراد را به سادگی از دست داد.
2-21- صداقت 2-22- اعتماد به نفس 2-23- مشورت کردن
2-24- احتیاط و دقت در قضاوت:زمامدار باید تا وقتی مطلب کاملاً برای او روشن نشده است، قضاوت و پیشداوری نکند و در مواردی که امر بر او مشتبه می باشد باید احتیاط نماید و حکم صادر ننماید.
3- خصوصیات و معیارهای مکتبی
3-1- تقوی
داشتن این دو نوع تقواست:
الف) تقوای شخصی: آدمی خواسته ها و تمایلات خودخواهانه زیادی دارد که بدون هیچ قیدی، اشباع شدن آنها را می خواهد و از طرف دیگر تحقق بی قید و شرط این تمایلات خود خواهانه با کمال ذات وی و کمال جامعه در تضاد است. مهار کردن این خواسته ها و تمایلات خود خواهانه با دو نیروی حق و عدالت و برطرف نمودن موانع کمال انسان، «تقوا» است.
ب) تقوی سیاسی: آمادگی کامل سیاستمداران برای بدست آوردن و به کار بستن کامل معلومات و تجارب و بهره برداری از استعدادهای موجود برای رساندن جامعه به کمال مطلوب با رعایت تقوی الهی در همه مراحل فکری و اجرایی.
3-2- امید به پاداش الهی داشتن و بیمناک از عذاب او بودن 3-3- اطاعت از اوامر خدا و یاری کردن او
3-4- توانایی در کنترل نفس:برای کسانی که می خواهند بر سازمان با همه پیچیدگی هایش مدیریت کنند و وظایف و نقش های متعدد و مختلف خود را ایفاء نمایند باید ابتدا مدیریت و نظارت بر نفس خود را آموخته و بدان خوی گرفته باشند و توانسته باشند وظایفی چون برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت، ارزشیابی و هماهنگی امور زندگی و استفاده مطلوب از امکانات را در رشد خود به کار گیرند و زندگی موفقی را ارائه دهند. انسانی که خود را در حضور خدا می بیند، وظیفه ای دارد به نام مراقبت و تکلیفی دارد به نام محاسبه، چنین انسانی هم رقیب خود است و هم حسیب خویش، هم مواظب کارهای خود است هم حسابرس کارهای خویش و یک لحظه خود را فراموش نمی کند.
3-5- توکل بر خدا
3-6- قیام به وظیفه:هر مدیری در برخورد با مسائل و مشکلات گوناگون باید وظیفه خود را در نظر بگیرد و طوری به آن عمل نماید که رضای خداوند را در پی داشته باشد.
3-7- حق گرایی:از مهمترین هدف هایی که دولت اسلامی دنبال می کند و برنامه های خود را بر آن بنا می نماید، برپا داشتن حق است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در سخنی با ابن عباس حکومت را وسیله اقامه حق و دفع باطل معرفی کرده است.
3-8- مسئولیت در قبال جامعه
3-9- مهربانی با ضعیفان و قاطعیت با قدرتمندان:شایسته است مدیر نسبت به ضعیفان (ضعف چه از نظر مالی و یا امور اجتماعی و یا مسائل دیگر) مهربان و دلسوز بوده و بر آن باشد که گرفتاری هایشان را مرتفع سازد و با قدرتمندان (چه از نظر اعتبار و شخصیت و یا قدرت مالی یا قدرت سیاسی و یا مسائل دیگر» قاطعانه برخورد کند و با استقامت و بدون انعطاف و تحت ضابطه ای خواسته های آنان را در نظر بگیرد، زیرا که ضعیف همیشه محروم و دل شکسته است و نیاز دارد که دست عطوفت به کمکش برسد و ندای حق از او حمایت کند و قدرت انسان دوستی، وی را از مرگ تدریجی نجات دهد.
3-10- خیرخواهی
3-11- داشتن آرمان:آرمان با هدف تفاوت دارد. هدف شروع و پایانی دارد ولی آرمان امری پویا است و جامعتر از هدف است. امام علی(علیه السلام) در خصوص آرمان خواهی در نامه 66 به ابن عباس می نویسد: « بهترین چیز در نزد تو در دنیا، رسیدن به لذتّ ها یا انتقام گرفتن نباشد، بلکه باید خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد، تنها به توشه ای که از پیش فرستاده ای خوشنود باش و بر آن چه بیهوده می گذاری حسرت خور و همت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده»
3-12- اهمیت دادن به نماز
3-13- عبرت از گذشتگان:پندگیری و عبرت از کارِ گذشتگان، یکی از عوامل آموزنده در اداره امور می باشد و با استفاده از مرور رفتارها و عواقب پیشینیان می توان امروز موفق تر عمل نمود.
3-14- یاور ظالمان نبودن
3-15- امتیاز ندادن به خویشان و اطرافیان
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرموده اند: «همانا زمامدار را نزدیکان و خویشاوندانی است که به مال دیگران چشم دارند و به آن دراز دستی می کنند و در معامله کم انصافند پس وسایل تجاوزشان را از میان بردار تا رشته فسادشان بریده شود و دراز دستی شان کوتاه گردد. به هیچ یک از اطرافیان و خاصّان و نزدیکان خود، زمینی به رسم تیول وا مگذار و نباید که کسی از تو پاره زمینی طمع کند تا به همسایگان در سهم آب یا در عملی که بین او با همسایگان مشترک است، آنان را به بیگاری گیرد و به آنان زیان رساند و بار خویش بر دوش دیگران گذارد پس با این کارها، سود گوارا برای آنان باشد و سرزنش و گناه آن کار در این جهان و آن جهان گریبان گیر تو گردد».
3-16- صرفه جویی در اموال عمومی
3-17- عدم همکاری در اعمال خلاف3-18-پرهیز از سوء استفاده از مقام
انسان کامل چه ویژگی هایی د ارد؟
از دیدگاه نهج البلاغه
کسی انسان کامل به شمار می رود که:
1.نسبت به همه ارزش ها و فضیلت های اخلاقی توجه داشته باشد.
2.روز و شب، از یاد خدا و شکرگزاری از نعمت های بی کرانش غفلت نورزد.
3.در دینداری نیرومند، نرم خو و دوراندیش است؛
4.دارای ایمانی سرشار از یقین؛ حریص در کسب دانش؛ با داشتن علم، بردبار؛ در توانگری، میانه رو؛ در عبادت، فروتن؛ در تهی دستی، آراسته؛ در سختی ها بردبار؛ در جستجوی کسب حلال؛ در راه هدایت، شادمان و از آزمندی به دور است. اعمال نیکو انجام می دهد و ترسان است. روز را به شب می رساند با سپاسگزاری و شب را به روز می آورد با یاد خدا. شب می خوابد اما ترسان؛ و برمی خیزد؛ شادمان. ترس برای اینکه دچار غفلت نشود و شادمانی برای فضل و رحمتی که به او رسیده است».
پرهیز از دنیاپرستی
دنیاپرستی، بزرگ ترین عامل سقوط انسان و انحراف او از مسیر کمال و سعادت است. در روایات اسلامی علاقه و محبت به دنیا، ریشه و اساس همه گناهان شمرده شده است. از این رو، پرهیز از دنیا و دوری از ظواهر فریبنده آن، سیره و روش اصلی انسان های کامل است.
بصیرت و آگاهی
بصیرت و آگاهی، یکی از ویژگی های انسان کامل است که در هر موقعیت و زمان، همراه و ملازم اوست. غفلت زدگی، خواه ناخواه انسان را از مسیر حق دور می کند و فطرت حق جو، عدالت خواه و کمال طلب را در انسان کمر رنگ جلوه می دهد. امیر مؤمنان( علیه السلام )می فرمایند:
«انسان بینا کسی است که به درستی شنید و اندیشه کرد؛ سپس به درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت ها پند گرفت. سپس، راه روشنی را پیمود و از افتادن در پرتگاه ها و گم شدن در کوره راه ها، دوری کرد و کوشید تا عدالت را پاس دارد و برای گمراهان، جای اعتراض باقی نگذارد که در حق سختگیری کند یا در سخن حق، تحریف روا دارد و یا از گفتن سخن راست، بترسد.
پس به هوش باش،از خواب غفلت بیدار شو، از شتاب خود کم کن و در آنچه از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله )بر تو رسیده اندیشه کن، که ناچار به انجام آن می باشی و راه فراری وجود ندارد».
گام در مسیر هدایت
فراگیری علم و دانش و شناخت راه هدایت، نخستین مرحله برای انسان، در راه رسیدن به کمال است؛ پس از آن، به کارگیری دستورات الهی در زندگی و دوری از غفلت زدگی و پرهیز از آرزوهای دروغین و استقامت در مسیر هدایت و فاصله نگرفتن از آن، بزرگ ترین عامل برای دستیابی انسان به سعادت و کمال است.
چرانگاهمان راحفظ کنیم؟
چرا علامه جعفری به این كمالات رسید؟
ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنن و اظهار میكنند كه هر چه دارند از كراماتی است كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :
«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم .یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اول شب نماز مغرب و عشا خواندیم و یک شربتی خوردیم.آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد . عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید . با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال حضرت علی (علیه السلام) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید کدام را انتخاب می کنید ؟
گفت :آقایان واقعیت را بگویید .اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم به مادرت نگوئی ها؟
معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (علیه السلام) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (علیه السلام) را ملاقات می کنیم!واقعا سوال مشکلی بود. کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (علیه السلام) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم.
واردحجره شدم یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (علیه السلام) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (علیه السلام) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است».1
مابایدخودراازقرارگرفتن درمعرض گناه دورکنیم مخصوصانگاهمان را.درقرآن آیات زیادی درموردنکوهش نگاه به نامحرم بیان شده:
1.(قُل لِلمُؤمِنينَ يَغُضّوا مِن اَبصـرِهِم؛به مردان مؤمن بگو: چشم هاى خود را از نگاه به نامحرمان فرو گيرند.)
2. (و قُل لِلمُؤمِنـتِ يَغضُضنَ مِن اَبصارِهِنَّ؛به زنان مؤمن بگو: چشم هاى خود را از نگاه به نامحرمان فرو گيرند.)
3. (يَعلَمُ خائِنَةَ الاَعيُنِ وما تُخفِى الصُّدور؛او چشم هايى را كه به خيانت گردش مى كند مى داند و از آنچه در سينه ها پنهان است با خبر است.)
حرام بودن نگاه به نامحرم، حكمت هايى دارد:
1. چشم فرو بستن از نامحرم، موجب پاكى و رستگارى است؛
قرآن كريم درباره حكمت اين حكم مى فرمايد: اين كار براى آنان پاكيزه تر است، زيرا خدا به آنچه مى كنند آگاه است .
2. چشم چرانى، موجب تسلّط شيطان بر دل انسان است؛
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايند: «نگاه كردن، تير مسمومى از تيرهاى شيطان است؛ پس كسى كه از ترس خداوند ترك كند، خداوند ايمانى به او عطا مى كند كه شيرينى اش را در قلبش مى يابد.»
3. چشم چرانى موجب هلاكت است؛
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «نگاه اول خطا است، نگاه دوم عمد است و نگاه سوم موجب هلاكت است.»
4. چشم چرانى موجب تحريك شهوت و ايجاد فتنه است؛
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «نگاه دوباره به نامحرم، شهوت را در دل غرس مى كند و اين كار براى صاحب آن از حيث فتنه كافى است.»
به فرموده امام صادق(عليه السلام)، كسى كه به نامحرم نگاه نكند، خداوند از حورالعين به او تزويج مى كند.2
__________________
پانوشت :1:تلخیص ازداستان
2″نگاه
برگزاری کرسی آزاد اندیشی با موضوع اشتغال زنان سازنده یا آسیب زا؟
این جلسه با حضور 6نفر از طلاب (3نفر درگروه مخالف و 3 نفر در گروه موافق) و سرکار خانم ملکوتی خواه از اساتید حوزه علمیه برگزار گردید ایشان در ابتدا به تبیین موضوع پرداخته و ویژگی های اشتغال زنان و تاریخچه آن در جهان و ایران را بیان نمودند و سپس گروه موافق آثار مثبت اشتغال زنان برخانواده، همسر و فرزندان را با توجه به آیات و روایات بیان کرده و گروه مخالف نیز به بررسی آثار منفی اشتغال زنان با توجه به آیات و روایات پرداختند.
از جمله سوالات گروه موافق در مورد نفس اشتغال بر خانواده:
طبق آیه« للرجال قوامون علی النساء؛ حق مالکیت زن بر اموال»
«الرجال نصیب؛ اگر مرد و زن از راه عمل چیزی را بدست آورند مالک آن هستند»
و روایت نبوی: الناس مسلمون علی اموالهم؛ مردان و زنان بر اموال خودشان مسلط هستند
بعد از نماز جمعه به دنبال عمل خود بروید؟
(اشتغال زنان فی نفسه ممنوع نیست)
از جمله سوالات گروه مخالف در مورد نفس کار بر خانواده:
در سوره نسا ء آیه 34 مردان را سرپرست زنان دانسته و باید مخارج خانه را بپردازند
در سوره احزاب آیه32 در خانه ماندن زنان را تشویق می کند از نظر اسلام اداره مالی خانه بر عهده مرد است.
حدیث نبوی : جهاد زن خوب شوهر داری کردن است(بحار ج10)
نهج البلاغه: کارهایی را به زن محول کن که برای حال آنها بهتر است چون زن ریحانه است
( هدف اسلام محبوس کردن زن نیست بلکه آرامش به زن است.)
گروه موافق درمورد اثر اشتغال برهمسران:
کم شدن فشار کار بر مرد و تقسیم مساوی کار بین همسران
کم شدن فشار روحی بر مرد
گروه مخالف درمورد اثر اشتغال برهمسران:
کمرنگ شدن نقش پدری مرد
عدم وابستگی اقتصادی زن به مرد و به انزوا کشیده شدن مرد
فشار مضاعف به زن و کم شدن صحبت های زن با همسر خود
کاهش روابط زناشویی
کمرنگ شدن ظرافت رفتار و گفتار زن
گروه موافق درمورد اثر اشتغال بر فرزندان:
رابطه بهتر فرزندان با جامعه با مدیریت صحیح
گذاشتن وقت بیشتری برای فرزندان توسط پدر
تربیت صحیح اجتماعی
گروه مخالف درمورد اثر اشتغال بر فرزندان:
عدم فرزند آوری
استرس بر مادر در زمان بارداری
کم توجهی به تغذیه فرزند
افسردگی کودکان
عدم مهرورزی مناسب
عدم نظارت تربیتی معنوی بر نوجوانان
در ادامه با دادن زمان به طلاب گرامی، هر دو گروه به سوالات هم پاسخ داده و آنها را نقد کردند .
در پایان با جمع بندی مطالب هر دو گروه توسط سرکار خانم ملکوتی خواه نتایج بحث اعلام و نتیجه قطعی به شرح زیر داده شد:
با توجه به تاریخچه ای که در ابتدای زمان کرسی بیان کردیم شبهه اشتغال زنان در مورد زمان حاضر کلا منتفی می شود زیرا از همان ابتدای تاریخ در ایران از زمان مادها و در بقیه جهان نیز از همان ابتدا بوده است.
با توجه به ادله دوستان اصل اسلام با اشتغال زنان مخالفتی ندارد و زن ها می توانند کار کرده و صاحب اموال شوند
طبق پژوهش سرکار خانم دکتر لولا آور جایگاه و اشتغال زنان طبق سخنان رهبر اسلامی به شرح زیر است:
ایشان دغدغه اصلی زنان را اشتغال نمی دانند بلکه حضور زنان در جامعه را، دغدغه می دانند اگر دنبال جامعه بانشاط هستید باید زنان در همه عرصه ها حضور داشته باشند و تاکید بسیار بر افزایش علم و آگاهی زنان دارند تا تاثیر مثبت بر خانواده و جامعه داشته باشند که در بعضی موارد با وارد شدن به عرصه ای همراه با شغل و اشتغال می شویم و گاهی با وارد شدن به عرصه ای همراه با اشتغال نمی شویم ، که با توجه به این نکته هر زنی با توجه به شرایطی که دارد باید ببیند می تواند وارد عرصه اشتغال شود یا خیر.
اما آنچه دشمن تبلیغ می کند فعالیت های اجتماعی ملازم با اشتغال زنان نیست و باید این مسئله فرهنگ سازی شود
همچنین در اینجا بحثی وجود دارد مبنی بر افراط و تفریط، در بحث آثار مثبت و منفی اشتغال، ما باید در همان ابتدای ورود زن به جامعه و دانشگاه تعیین رشته های مورد نیاز جامعه را نموده و تفکیک جنسیتی کنیم تا با شرایط یک خانم سازگار شود اما امروزه با مدیریت غلطی که انجام شده و با بیرون رفتن از تعادل و افراط در یکسری مسائل ، زنان به کارهایی وارد شده که نباید وارد می شدند و قبح این مسئله ریخته شده، تا به این نقطه رسیدیم که هر خانمی وارد هر شغلی می شود و سرجای اصلی خود قرار نمی گیرد
و اما با توجه به شرایط حال حاضر و نیاز مالی و ….راهکار چیست؟
1- راهکار اول؛ به دست دولتمردان است دولتمردان باید مقداری در آمد برای زن های خانه دار درنظر بگیرند تا شاید مشکلات خانه حل شده و زن بتواند مشکل مالی خود را تا حدی حل نماید حال اگر باز هم مشکل آنها حل نشد باید کارهایی مناسب با روحیه زن فراهم نموده تا زن ها مشکل روحی پیدا نکرده و درعین حال مشکلات مالیشان نیز برطرف شود و باز هم اگر با نداشتن اشتغال مشکل روحی پیدا می کنند دولتمردان باید مراکز تفریحی ورزشی …فراهم نمایند و به صورت رایگان در اختیار زن ها قرار دهند تا مشکلات آنها حل شود.
2- راهکار دوم مربوط به خود ماست که باید آینده سازی درستی برای فرزندانمان داشته باشیم تا آنها پشتوانه مالی داشته باشند، و وارد شدن به عرصه های مختلف را برای درآمد درنظر نگرفته و دچار مشکل مالی نشوند.همچنین در هنگام ازداوج شرط شود قسمتی ازمهریه به زن داده شود تا پشتوانه مالی داشته و دغدغه و مشکل مالی نداشته باشد.همچنین توجه به این نکته که انسان با بدست آوردن بعضی چیزها بعضی چیزها را از دست می دهد که هر زنی باید شرایط خود را در نظر گرفته و آثاری که بر زندگی اش اثر گذارتر و پررنگ تر است را انتخاب نماید
3-راهکار سوم؛ اشتغال جایز است اما نه به صورت مطلق بلکه با شرایطی:
1- اشتغال با هویت زنانگی منافاتی نداشته باشد.
2- شغل انتخابی نباید با نظام خانواده و عقاید و سنن شهر و محل زندگی منافات و ناسازگاری داشته باشد و زن با انتخاب شغل احساس آرامش نماید و از طرفی اشتغال باید سبب پیشرفت زن شود اگر قرار باشد شغلی را انتخاب نماید که باعث پیشرفت اقتصادی شود ولی باعث بوجود آمدن هزینه های دیگر زندگی و مانع پیشرفت معنوی و کمال یک انسان شود هیچ ارزشی ندارد.
و در پایان اینکه زنان باید اشتغال به شغل هایی داشته باشند که با توانایی روحی و جسمی آنها سازگاری داشته باشد و هر شغلی مشروط به این نکته است ؛تا دچار خستگی های روحی و جسمی نشوند.