نقش امام سجاد(علیه السلام) و زنده نگه داشتن نهضت امام حسین(علیه السلام)
امام سجاد(علیه السلام) از نیرومندترین عوامل جاودانه ساختن انقلاب حسینی و تأثیرگذاری آن بر عواطف و احساسات جامعه به شمار می رود و این، به خاطر موضع گیری های آن حضرت است که تاریخ در دنیای شجاعت ها و قهرمانی ها، نظیری برای آن سراغ ندارد و یکی از زیباترین اسناد سیاسی در اسلام، سخنرانی آن بزرگوار در دربار یزید است.
دستگاه حاکم به شدت علاقه مند بود که واقعه عاشورا به عنوان قیامی برضد خلیفه رسول خد(صلی الله علیه و آله)، قلمداد شود که سرکوبی آن، حق و وظیفه خلیفه و دستگاه خلافت بوده است و چون در این جهت ناکام ماند، بنا بر محو و به فراموشی سپردن آن واقعه گذاشت.
امام سجاد(علیه السلام) نیز که اهمیت این حادثه را در رسوا سازی حکام جور می دانست، تا آخر عمر شریفش، برای زنده نگهداشتن یاد این جهاد مقدس، با در پیش گرفتن روش های مختلف کوشید.
آن بزرگوار بارها داستان قومی از بنی اسرائیل را که حرمت حکم روز شنبه را شکستند و به صید ماهی پرداختند و به کیفر این گناه مسخ شدند، حکایت می کرد و در آخر می فرمود: «خداوند، آن قوم را به خاطر صید ماهی مسخ کرد؛ پس چگونه می بینی نزد خدا حال قومی را که اولاد رسول خد(ص) را کشتند و حریمش را شکستند»
و در پاسخ به ایرادی که بر گریه های مداوم حضرت گرفتند، می فرمود: «یعقوب برای یوسف، با این که نمی دانست حتماً مرده است، آن قدر گریه کرد که چشمانش سفید گردید؛ اما من به چشمان خود دیدم که چگونه شانزده تن از اهل بیت(علیهم السلام) به شهادت رسیدند. چگونه می توانم گریه نکنم»؟
بدین ترتیب، گریه امام خود به خود موجب شد تا در موارد زیادی مردم نسبت به واقعه کربلا، هشیار شوند و علاوه بر این، امام خود وقایع کربلا را در موارد متعدد، نقل می فرمود.
وقتی مردم، امام زین العابدین(علیه السلام) را می دیدند که شب و روز اشک می ریزد و همواره از حسین شهید و مصیبت هایش یاد می کند، از خود می پرسیدند: این همه گریه و اندوه چرا؟ مام برای چه کسی می گرید؟ ازاینرو، گریه امام، سبب شد که یاد حادثه کربلا در دل ها جاودان شود و در خاطره ها زنده شود و اهداف این حادثه، همچنان در دل و وجدان تاریخ، زنده و پر تحرک باقی ماند.
ترویج زیارت امام حسین(علیه السلام) نیز یکی دیگر از شیوه های زنده نگه داشتن یاد امام حسین (علیه السلام) توسط امام سجاد (علیه السلام) بود.
به نقل از کتاب “امام سجاد علیه السلام - تاریخ و سیره”
http://www.porseman.org/showarticle.aspx?id=2001
جلسه توجیهی کرسی آزاد اندیشی
در هفته گذشته جلسه ای با حضور دبیر برگزاری کرسی های آزاد اندیشی حجه الاسلام والمسلمین آقای ناجی و مدیریت محترم مدرسه نرجس خاتون (سلام الله علیها)بو معاونت پژوهش مدرسه برگزار گردید.در این جلسه دبیر برگزاری کرسی ها تاکید کردند که بستری فراهم کنید که طلاب بتوانند در دو گروه ٬موافق و مخالف به تبادل نظر و بحث علمی بپردازند.ایشان از مسئولین مدرسه خواستند که شور و نشاط علمی را با برپایی علمی کرسی های آزاد اندیشی در بین طلاب ایجاد کنند.وی از مسئولین خواستند که با پرسمانی از طلاب موضوعات پیشنهادی و مورد دغدغه و چالش آنها را دریافت نمایند و با برپایی کرسی های آزاد اندیشی به نتیجه و بحث علمی برسید..
روضه خوانی برای کودکان
▪️سید علی اکبر کوثری (از روضه خوانهای قدیم شهر قم و پدر مرحوم کوثری مداح و روضه خوان معروف امام)، در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند.
▪️بچه های آن محله به رسم کودکانه خود خاله بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، با چادرهای مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه کودکانه و کوچکی، در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند.
▪️مرحوم سید علی اکبر میگوید:
بعد از اتمام جلسه آمدم که از در مسجد بیرون بروم یکی از دختر بچه های محله آمد جلو و گفت: آقای کوثری برای ما هم روضه میخوانی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تأخیری در حضورم نداشته باشم.
▪️هر چه اصرار کرد توجهی نکردم تا اینکه عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت: مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ پیش خودم گفتم دل این کودک را نشکنم و قبول کردم. به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم.
▪️حسینیه کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم: السلام علیک یا ابا عبدالله… دو جمله روضه خواندم و یک بیت شعر…
▪️دعایی کردم و آمدم که بلند شوم و با عجله بروم، یکی از بچه ها گفت تا چای روضه را نخورین امکان نداره بگذاریم بروید. رفت و توی یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشان برایم چای آورد، چایی سردی که رنگ خوبی هم نداشت. با بی میلی و اکراه استکان را آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشوند بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم…
▪️شام عاشورا، خسته و کوفته آمدم منزل و از شدت خستگی فوراً به خواب رفتم.
▪️وجود نازنین صدیقه کبری حضرت زهرا سلام الله علیها، در عالم رؤیا بالای سرم آمدند. طوری که متوجه حضور ایشان شدم.
- به من فرمودند: ☘آسید علی اکبر مجالس روضه امروز قبول نیست.☘
- گفتم چرا خانم جان؟
- فرمودند: ☘نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمان در آنجا حضور داشتیم، و آن روضه ای بود که برای آن چند تا بچه کوچک دور از ریا و خالص گوشه محله خواندی. آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای هم داریم!☘
- گفتم: جانم خانم، بفرمایید چه خطایی از من سر زده؟
- خانم حضرت زهرا سلام الله علیها با اشاره فرمودند: ☘آن چای را من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!؟☘
▪️از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت آنها به مجالس با اخلاص و بی ریاست و بعد از آن هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از آنها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه گرفتاریها و مخارجم کافی بود.
روضه خوانی و شبه ها
بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید گریست!
انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى کند، مى بیند که به سر این حادثه چه ها آورده اند! به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید.
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است.
حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست ، بعد که این کتاب را ( که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است ) خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است.
ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادى هم بوده است، کتاب هایى هم دارد، صاحب انوار سهیلى [است] که خیلى عبارت پردازى کرده و می گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است. به هر حال مرد باسوادى بوده است. تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب اند در تشیع. اینجا که در میان سبزواری ها بود، یک شیعهء صد در صد شیعه بود. بعد می رفت هرات. آنجا که می رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذکر مصیبت می کرد.
کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب روضة الشهداء است که در پانصد سال پیش نوشته شده است. براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. من نمی دانم این بی انصاف چه کرده است! من وقتى این کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم ها جعلپ است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم هایى را می آورد که اصلًا چنین آدم هایى وجود نداشته اند؛ در میان دشمن ها اسم هایى مى برد که همه جعلى است؛ داستان ها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوان ها] که اغلب بى سواد بودند و به کتاب هاى عربى مراجعه نمی کردند، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» می گوییم. در زمان امام حسین روضه خوانى نمى گفتند، در زمان حضرت صادق علیه السلام هم روضه خوانى نمى گفتند، در زمان امام حسن عسکرى علیه السلام هم روضه خوانى نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضى هم روضه خوانى نمی گفتند، در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمى گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى». روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین علیه السلام را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.
گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى»؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرف هاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.
منبع:
(کتاب حماسه حسینی، صفحه 82-84).
یاوران امام مهدى علیه السلام در این برهه از زمان چه باید بگویند؟ و مهدى زیستى چگونه باید باشد
هنگامى كه دست راست او در راه یارى امام زمانش علیه السلام قطع گردید، فرمود:
واللّهُ اِنْ قَطَعْتُمْ یمینى***اِنّى اُحامى اَبَدَاً عَنْ دِینى
و عَنْ اِمامِ صادِقِ الْیَقینِ***نجل النّبىِ الطّاهِرِ الاَْمینِ(2)
به خدا سوگند، گرچه دست راست مرا قطع كردید، ولى من تا آنجا كه زنده هستم، از آئین خود و از امام و پیشوایم كه در ایمان خود صادق و فرزند پیامبر پاك و امین است، دفاع خواهم نمود.
مقرم در این خصوص مى نویسد: وقتى دست راست عباس را قطع كردند
◾️فلَمْ یَعْبَأ بِیَمینِهِ بَعَدَ اَنْ كانَ هَمُّهُ ایصالُ الْماءِ اِلى اَطْفالِ الْحُسین(علیه السلام);▪️او به قطع شدن دستش توجهى نكرد و قصدش این بود كه هر چه زودتر آب را به اهل بیت و كودكان امام حسین برساند.(3)
اگر ما در راه یارى امام عصر علیه السلام دچار زحمت و سختى شویم، آیا جانانه، كار و فعالیت را دنبال مى كنیم؟
.
فجادَ بِالْیَمینِ وَالشِّمالِ***لِنُصْرَة الدین وَ حِفْظِ الاْل(4)پس دست راست و چپش را (در راه خدا) بخشید، تا كه دین یارى شود و خاندان رسالت حفظ گردد …
منابع :
.
1_كمال الدین، باب 32، ح 11.
2_ناسخ التواریخ، ج 2، ص 345.
3_مقتل مقرم، ص 269.
4_سردار كربلا، ص 212.
حضرت ابوالفضل"علیه السلام" در بیان حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه شریف)
حجت خدا و بقیة الله الاعظم، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) در بخشى از سخنان زیباى خود درباره عمویش عباس (علیه السلام) چنین مىگوید: «سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، همدرد بزرگ برادر که جانش را فداى او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنکه فدایى برادر بود و از او حفاظت کرد و براى رساندن آب به او کوشید و دستانش قطع گشت. خداوند قاتلانش، «یزید بن رقاد» و «حیکم بن طفیل طایى» را لعنت کند…»
(المزار، محمد بن مشهدى، از بزرگان قرن ششم)
امام عصر - عجل الله تعالى فرجه - صفات والاى ریشهدار در عمویش، قمر بنى هاشم و مایه افتخار عدنان را چنین بر مىشمارد و مىستاید:
1همدردى و همگامى با برادرش سید الشهداء (علیه السلام) در سختترین و دشوارترین شرایط تا آنجا که این همگامى و همدلى ضرب المثل تاریخ شد.
2فرستادن توشه آخرت با تقوا، خویشتندارى و یارى امام هدایت و نور.
3فدا کردن جان خود، برادران و فرزندانش در راه سرور جوانان بهشت، امام حسین (علیه السلام).
4حفاظت از برادر مظلومش با خون خود.
5 کوشش براى رساندن آب به برادر و اهل بیتش هنگامى که نیروهاى ستمگر و ظالم، مانع از رسیدن قطرهاى آب به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) شده بودند.
منابع:
قصه کربلا
ابصار العین
ذریعه النجاة
مقتل الحسین مقرم
وسیلة الدارین
بحارالانوار
ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج