از طبيعت یاد بگیر!!
عالم یک مکتب خانه است. هرچیز برای آدم حکم کتاب دارد. همه چیز پیام دارد ولی مشکل ما این است که پیام گیر نیستیم. حتی یک درخت گیلاس، وقتی شما به درخت تنه می زنید، او روی سر شما شکوفه میریزد. درخت با شما حرف می زند و میگوید : من درخت هستم. تو به من تنه زدی، من به تو شکوفه دادم. پس از چوب کمتر نباش. کسی که به تو طعنه و آسیب زد، تو با خوبی و لطف و احسان رفتار کن. ممکن است او «پُر رو» بشود اما ما «پُر نیرو» میشویم.
وقتی به کیسه بوکس مشت میزنیم عقب میرود، ولی دوباره جلو میآید. ولی شما نیرومند میشوی. همه چیز به انسان درس می دهد. درخت انگور وقتی تکیه می کند، رشد بیشتری می کند. درخت انگور به ما میگوید : اگر می خواهی رشد بیشتری بکنی، تکیه گاه خوبی پیدا کن. چه تکیه گاهی محکمتر از خدا می توانی پیدا کنی؟ چنگی که نوازنده ها می زنند با ما حرف می زند. میگوید: اگر من نوای خوشی دارم چون کوک هستم. سیم های تار وقتی شُل می شوند، آن را می کشند تا سفت شود و صدای خوشی از آن بیرون بیاید. چنگ می گوید : تو هم گاهی سستی هایی می کنی و خدا گوشمالی هایی می دهد یعنی مصیبت میدهد. بگذار خدا تو را کوک کند. این قدر بی تابی نکن. اگر من نوای خوشی دارم، دردست نوازنده خوبی هستم. تو هم خودت را به دست خدا بده و به او توسل پیدا کن. سعدی از یکی از همین اتفاقات درس بزرگی به ما میدهد. در زمان کودکی با پدرم به بازار رفتم و گم شدم و ناله و فریاد کردم و پدرم مرا پیدا کرد. گوشم را گرفت و گفت : چند بارگفتم بازار شلوغ است و دستت را از دست من جدا نکن. یک بچه به تنهایی نمی تواند راه را پیدا کند. کسی که راه را بلد نیست براحتی نمی تواند راه را پیدا کند. این یک اتفاق زندگی است که در همه زندگی ما رخ داده است. حالا ببینید می خواهد چه نتیجه ای بگیرد.[1]
پی نوشت :
1- برنامه سمت خدا، شبكه سوم، حاج آقاي رنجبر، تاريخ31/5 /1388
از حضرت زهرا(سلام الله علیها) بیاموزیم...
در قنوت فقط به فکر خود و حاجات خود نباشیم. حضرت زهرا(سلام الله علیها) مىفرمود:
«الْجار ثُمَّ الدَّار» ابتدا به فکر همسایهات باش آنگاه خانواده خود.
زیرا خداوند وعده فرموده است کسى که براى دیگران دعا کند خداوند حاجات خود او را هم برآورده مىسازد.
مگر نه این است که درباره او و شوهر و فرزندانش نازل شد:
«وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» (حشر/9)
ما هم باید چنین باشیم. با وجود گرسنگی خود و فرزندانشان هر آنچه داشتند، ایثار کردند. نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!
در عبادت خدا همین بس که آنقدر در محراب عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد:
«حتّی تورّم قدماها»
اگر نتوان مقام فاطمه زهرا(سلام الله علیها) رسید، ولى به مقام دختر کنیز او فضه که مىتوان رسید، در تاریخ مىخوانیم: این بانوى گرامى بیست سال تمام گفتوگوهایش را در قالب آیات قرآن بیان مىکرد.
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در خطبه معروف خود فرمود: فلسفه و دلیل نماز پاک شدن روح از تکبر است. در نماز بلندترین نقطه بدن که پیشانى است، روزى سىوچهار بار بر زمین ساییده مىشود تا در انسان تکبّرى باقى نماند.
پی نوشت
درسهایی از قرآن
امتیازات زن
1*نخستین عامل خدادادی که در وجود زن است و راه وی را به حق نزدیک می کند، همان رقت قلب است که جبلی زن است ، قلب رقیق حساس و دل نازک و چشم گریان به حق نزدیک است. خواهر اگر به وظیفه ای که شارع اسلام برای تو معین فرموده عمل نمائی و قلب و سریره لطف خود را از کدورت و فساد اخلاقی مثل بخل و حسد و کینه و باقی اوصاف رذیله که نوع زن ها مبتلاء به آنند تصفیه نمائی و روی دل به جانب حق تعالی آری به اندک وقتی به قدر استعداد و صفای با طینت از معرفت و محبت حق تعالی بهره مند می گردی و نور دانش در قلب تو طلوع خواهد نمود .
2*دوم امتیازات زن عاطفه و محبت غریزی است که سرشته با خون اوست، ببین محبت مادر را نسبت به اولاد ، بیچاره مادر راضی است خار به چشمش برود و به پای فرزندش نرود و نیز محبت زن نسبت به شوهر و دختر نسبت به پدر و مادر و خواهر نسبت به برادر و نیز نسبت به خویشان و بستگان ، محبت زن چقدر غلو دارد و اینکه گفتیم عاطفه و محبت راه را به حق تعالی نزدیک می کند، برای این است که در محبت اسراری نهفته شده زیرا که محبت منبعث از قوه جاذبه مغناطیسیه است که رشته موجودات به همان قوه به هم مرتبط می گردد و باعث اتحاد و ارتباط اشیاء می شود، این است که عرفاء عشق مجازی را وسیله پاک الهی می دانند و قلبی که دارای محبت شد، البته محبت پاک و بی آلایش نه محبت مشوب شهوت آمیز، راه را به حق نزدیک می کند. خلاصه چون زن رقیق القلب و پر عاطفه است اگر روی دل به حق تعالی دارد و قلب را از آلایش طبیعی پاک گرداند به زودی محبت حق تعالی و اولیاء او در دل وی جای می گیرد .
3*سوم از امتیازات زن از خود گذشتگی و تحمل مصائب و بردباری است که این صفت در زن نیز بیشتر ظهور دارد و با این که زن رقیق القلب است و زودتر از ناملایمات متاثر می گردد و به جزع و فزع می افتد و با این که عاطفه و محبت زن زیادتر است و از فقدان و مفارقت خویشاوندان خود زیادتر رنج می کشد و بیشتر متاثر می گردد و به این جهت بایستی بیشتر اعمال صبر و خودداری نماید ، با این حال چنان چه تجربه شده حوصله و بردباری و تحمل او در مشقات زیادتر است. این است که عواطف قلبیه و احساسات نفسانیه و تحملات بدنیه او را به پرستاری اطفال و مرضی راغب و قادر می سازد .
4*چهارم زن در امور خیریه از مرد قوی تر و فعال تر و احساسات وی زیادتر است .
5*پنجم خانه نشینی و انزواء که این یکی از اسباب و طریق (سیر الی الله) و وسیله قرب به حق تعالی می شود.
ای بانوان اسلامی! قدر این نعمت را بدانید؛ برای مردها خانه نشینی مطلوب نیست و شارع اسلام دستور معاشرت و کسب و عمل به آنها داده ، لکن وظیفه ایمانی زن خانه نشینی است، خداوند زنهای پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را امر به خانه نشینی فرموده (وَقَرنَ في بُيوتِكُنَّ) و همین خانه نشینی عوامل بزرگی در بردارد.
راه معاشرت با مردهای فاسد را می بندد، بر عفت و عصمت زن می افزاید، بهتر می تواند وظیفه اختصاصی خود را انجام دهد، اخلاق بد مردم کمتر در او تاثیر می کند و بالنتیجه اگر با علم و ایمان و تقوی توام گردد راه وی را به سعادت و خوشبختی که دنبال وی می گردیم و بالاخره به حق نزدیک می گرداند.
اشتباه نشود نمی گویم زن بایستی در خانه بنشیند و خود را از هر کمال و دانش و فضیلتی محروم گرداند و با خرافاتی که پاره ای از آن را گفتیم و نوع مردم خصوصاً زنها معتاد به وی می باشند عمر خود را تلف نماید ، خانه نشینی به تنهائی فضیلت آور نمی شود، خانه نشینی اگر با فضائل اخلاقی و علم و ایمان و تقوی و معنویت نباشد هرگز سعادت و خوشبختی برای ما تامین نخواهد نمود، مقصود از خانه نشینی جلوگیری از ولگردی و حفظ ناموس و عفت است نه ناآگاهي و جهالت که در اثر فقدان علم و دانش نوع زنها مبتلا می باشند، بلکه همان ولگردی و جلوه گری که امروزه عنان بعضی زنها را گسیخته در اثر فقدان علم و دانش پدید گردیده است ، ناآگاهي آنها سبب بی عفتی آنها شده. زن اگر عالمه و فهمیده شد هرگز پیرامون کاری که منافی با مقام عفت و حیاء است نمی گردد، حیاء که نزد تمام دانشمندان یکی از محسنات زن بشمار می رود ناشی از عقل است، هر کس عقلش بیشتر حیائش بیشتر است. زنهائی که با مردهای اجنبی روبروی هم، سر میز قمار می کنند یا در استخر شنا می نمایند، یا در مجالس با مردها می رقصند، اینها نه عقل دارند نه حیاء، نه ایمان، اگر زن عاقله باشد خود را بالاتر از آن می داند که آلت شهوت پرستی مردهای اجنبی قرار گیرد.[1]
پی نوشت :
1-روش خوشبختي، بانو امين، ص 168-171.
مقام مادر و روز زن
روز مادر و میلاد حضرت زهرا(سلام الله علیها) را به همه تبریک عرض می کنیم. وقتی انسان به کلمه ی مادر می رسد به یاد لطافت، فداکاری، گذشت، عشق در اوج سختی، شب بیداری برای بچه ها و خندیدن با شادی بچه ها می افتد. برای دیدن عشق در اوج، باید مادر را نگاه کرد. وقتی ما به مقام مادرمی رسیم، غبطه می خوریم. مادرها عزیز هستند. مردی نزد پیامبررسید و گفت که من به چه کسی نیکی کنم. پیامبر فرمود: به مادرت و برای بار دوم و سوم همین سوال را تکرار کرد و پیامبر جواب داد: مادرت. برای بار چهارم این سوال را تکرار کرد و پیامبر فرمود: به پدرت. درمقابل مقام مادر، اگر کسی مادر باشد سر به سجده می گذارد که چقدر پیش خداوند مقام دارد و اگر مادر نباشد، سر تعظیم درمقابل مادرش که موجودی مقدس است فرود می آورد. در روایات داریم که به مادر بیشتر احترام بگذارید.
کسانی که با مادرشان بدخلقی می کنند به این روایت توجه کنند:
فردی از پیامبر سوال کرد که حق پدر چیست؟ پیامبر فرمود: تا زنده است به حرف او گوش کن. بعد سوال کرد که حق مادر چیست؟
پیامبر فرمود: بعید است که این حق ادا شود. اگر فرزند به اندازه ریگ های بیان و قطره های باران عمر کند و تمام مدت عمر در مقابل مادر ایستاده و آماده ی خدمت باشد، این به اندازه ی یک روز است که مادر او را در شکمش نگه داشته است.
مادر نُه ماه فرزند را حمل کرده و دو سال به فرزند شیر داده است. فقط مادر است که می تواند این کارها را بکند. ما در مقابل مادرمان چکار می کنیم؟ گاهی ما یک بداخلاقی از مادر می بینیم و آنرا دلیل بر تندی کردن قرار می دهیم. روایت داریم: هر کس به پدر و مادرش نگاه تند کند درحالیکه این پدر و مادر به او ظلم کرده اند، خدا هیچ نمازی را ازاو قبول نمی کند. مادر به ما چیزهایی یاد داده که هیچ کس نمی توانست در آن سن به ما یاد بدهد و ما را تربیت کند، این مادرشایسته ی چه برخوردی از طرف ماست؟
یکی از یاران پیامبر نقل می کند که پیامبر به من فرمود: زمانی که به معراج رفته بودم در بهشت صدای قاری قرآنی را شنیدم. پرسیدم که او کیست. پاسخ دادند: حارث بن نعمان. پیامبر به همسرشان فرمودند: این چنین است نیکی. بیشترین کسی که به مادرش نیکی می کرد حارث بن نعمان بود.
پی نوشت :
برنامه گلبرگ 20/01/1394؛ܓ❋ متن کتاب زن گل است و اسلام باغبان ܓ❋ ܓ❋
http://www.askdin.com/thread52217-7.html
دید و بازدید در روایات ائمه
قرآن کريم :
وَ اعْبُدُوا اللّه َ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْأً وَ بِالْوالِدَيْنِ اِحْسانا وَ بِذِى الْقُربى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ الْجارِ ذِى الْقُربى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ مَا مَلَـكَتْ اَيْمانُـكُمْ اِنَّ اللّه َ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُورا؛ [سوره نساء، آيه ۳۶]
خدا را بپرستيد و هيچ چيز را شريك او قرار ندهيد! و به پدر و مادر خوبى كنيد و همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و همسايه نزديك و همسايه دور و دوست و هم نشين و در راه ماندگان و بردگان (خدمتكاران) خود، زيرا خداوند، كسى را كه متكبّر و فخرفروش است، دوست ندارد.
۱. پيامبر صلي الله عليه و آله : اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجْهِها وَاصْطِناعُ الْمَعْروفِ وَ بِرُّ الْوالِدَيْنِ وَصِلَةُ الرَّحِم ِتُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَتَزيدُ فِى الْعُمْرِ وَ تَقى مَصارِ عَ السُّوءِ؛
صدقه بجا، نيكوكارى، نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوش بختى تبديل و عمر را زياد و از پيشامدهاى بد جلوگيرى مى كند. [نهج الفصاحه، ح ۱۸۶۹]
۲. پيامبر صلي الله عليه و آله: مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللّه ِ وَالْيَوْمِ الآْخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ؛
هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد ميهمانش را گرامى دارد. [كافى، ج ۶، ص ۲۸۵، ح۱]
۳. پيامبر صلي الله عليه و آله: اَلصَّدَقَةُ بِعَشْرَةٍ وَ الْقَرْضُ بِثَمانِيَةَ عَشْرَ وَ صِلَةُ الاِْخْوانِ بِعِشْرينَ وَصِلَةُ الرَّحِمِ بِاَرْبَعَةٍ وَ عِشْرينَ؛
صدقه دادن، ده حسنه، قرض دادن، هجده حسنه، رابطه با برادران [دينى]، بيست حسنه و صله رحم، بيست و چهار حسنه دارد. [كافى، ج ۴، ص ۱۰، ح ۳]
۴. پيامبر صلي الله عليه و آله: اَلضَّيْفُ يَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَيَرْتَحِلُ بِذُنوبِ اَهْلِ الْبَيْتِ؛
ميهمان، روزى خود را مى آورد و گناهان اهل خانه را مى برد. [بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۴۶۱، ح ۱۴]
۵. امام على عليه السلام: صِلَةُ الرَّحِمِ توجِبُ الْمَحَبَّةَ وَتَكْبِتُ العَدُوَّ؛
صله رحم، محبّت آور است و دشمنى را از بين مى برد. [غررالحكم، ح ۵۸۵۲]
۶. پيامبر صلي الله عليه و آله: كُلُّ بَيْتٍ لايَدْخُلُ فيهِ الضَّيْفُ لاتَدْخُلُهُ الْمَلائِكَةُ؛
هر خانه اى كه ميهمان بر آن وارد نشود، فرشتگان واردش نمى شوند. [جامع الأخبار، ص ۳۷۸]
۷. امام على عليه السلام: كَفِّروا ذُنوبَكُمْ وَتَحَبَّبوا اِلى رَبِّـكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ؛
با صدقه و صله رحم، گناهان خود را پاك كنيد و خود را محبوب پروردگارتان گردانيد. [غررالحكم، ح ۷۲۵۸]
۸. پيامبر صلي الله عليه و آله: لايَـتَـكَـلَّـفَنَّ أَحَدٌ لِضَيْفِهِ ما لا يَقْدِرُ؛
هيچ كس نبايد بيش از توانش خود را براى ميهمان به زحمت اندازد. [كنزالعمال، ح ۲۵۸۷۶]
۹. امام على عليه السلام: صِلَةُ الرَّحِمِ تُدِرُّ النِّعَمَ وَ تَدْفَعُ النِّقَمَ؛
صله رحم، نعمت ها را فراوان مى كند و سختى ها را از بين مى برد. [غررالحكم، ح ۵۸۳۶]
۱۰. امام رضا عليه السلام: دَعاهُ رَجُلٌ فَقالَ لَهُ عَلىٌّ عليه السلام: قَد أجَبْتُكَ عَلى اَنْ تَضْمَنَ لى ثَلاثَخِصالٍ . قالَ: وما هِىَ يا اَميرَالمُؤمِنينَ ؟ قالَ: لاتُدْخِلْ عَلَىَّ شَيْئا مِنْ خارِ جٍ وَ لا تَدَّخِرْعَنّى شَيْئا فِى الْبَيْتِ، وَ لا تُجحِفْ بِالْعِيالِ . قالَ : ذاكَ لَكَ يا اَميرَ الْمُؤمِنينَ ، فَاَجابـَهُعَلىُّ بنُ اَبى طالِبٍ عليه السلام ؛
مردى، امير المؤمنين عليه السلام را به ميهمانى دعوت كرد . حضرت فرمودند : مى پذيرم به شرط اين كه سه قول به من بدهى . عرض كرد : چه قولى اى امير المؤمنين؟ فرمودند : ازبيرون چيزى براى من تهيه نكنى ، حاضرى خانه ات را از من دريغ ننمايى و به زن و فرزندنت زور نگويى . عرض كرد : قبول مى كنم اى امير المؤمنين . پس على بن ابىطالب عليه السلام دعوت را پذيرفتند . [عيون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۴۵، ح ۱۳۸]
۱۱. امام على عليه السلام: زَكوةُ الْيَسارِ بِرُّ الْجيرانِ وَ صِلَةُ الاَْرحامِ؛
زكاتِ رفاه، نيكى با همسايگان و صله رحم است. [غررالحكم، ح ۵۴۵۳]
ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
آداب ميزباني
صحبت از آداب مهمان و مهمان داری بود. هر کس مطلبی را یادآور می شد. امام رضا (علیه السلام) داستانی را از اجدادشان نقل کردند و فرمودند:
روزی فردی امام علی(علیه السلام) را به میهمانی دعوت کرد. امام علی (علیه السلام) مشروط پذیرفتند. ایشان فرمودند به سه شرط می آیم. اگر قول دهی که رعایت کنی دعوتت را می پذیرم. مرد گفت آن سه شرط چیست؟
حضرت (علیه السلام) فرمودند:
شرط اول آنکه چیزی از بیرون منزل برای من تهیه نکنی.
دوم از آنچه در منزل هست چیزی را از من دریغ نکنی
و سوم آنکه زن و بچه ات را به رنج و سختی نیندازی.
مرد که علاقه مند بود میزبان امام (علیه السلام) شود، گفت: یاامیرالمومنین (علیه السلام) قول می دهم این سه شرط را رعایت کنم. امام (علیه السلام) نیز پذیرفتند و به منزل وی رفتند.
پی نوشت :
1. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا، ج1، ص 225.