چرا در انتخابات شرکت کنیم؟؟
در انتخابات شركت ميكنيم به دليل اين آيه.
قرآن ميگويد: «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ» يعني خدا اجازه نداد، «لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» (نساء/141)
يعني كفار نبايد راه فشار بر مؤمنين داشته باشند.
و اگر ما در انتخابات شركت نكنيم، بلندگوهاي دشمن راه فشار بر جمهوري اسلامي پيدا ميكنند.
جايگاه علمي حضرت زينب(سلام الله عليها)
زينب، زينب پدر، دختر اميرالمؤمنين، علي بن ابي طالب(عبد مناف) بن عبدالمطّلب بن بني هاشم قریشي، مادرش فاطمه زهرا(عليها السلام)، دخت گرامي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) است. در زمان حيات پيامبر به دنيا آمد. کنيه هايش امّ کلثوم، امّ عبدالله و ام الحسن است. برايش کنيه هاي مخصوصي همچون امّ المصائب، امّ الرزايا، امّ النوائب ذکر کرده اند.هاشميان در تاريخ او را «عقيله»ي خود معرفي مي کنند و اين لقب منحصراً به حضرت زينب(سلام الله عليها) تعلّق دارد.
[۱] لقب ديگري را نيز به وي اختصاص داده اند که بازگو کننده علم و فضل فراوان است:«ليبه».
نام مبارکش به وسيلة جبرئيل بر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) عرضه شد و پيامبر فرمود: وصيّت مي کنم حاضران و غائبان را که حرمت اين دختر را پاس داريد؛ همانا وي به خديجة کبري مانند است.
در خانة وحي، در دامان فاطمه(عليها السلام) و علي(عليه السلام) دوران عمر را سپري کرد تا آنکه پدر، بنا به صلاح امّت، در کوفه رحل اقامت گزيد. آن گاه بود که کوفيان متوجّه مرواريدي در صدف بيت علي(عليه السلام) گشتند. زنهاي کوفه توسط شوهرانشان، از اميرالمؤمنين(عليه السلام) خواهش کردند اجازه فرمايند که آنان به حضور حضرت زينب(سلام الله عليها) شرفياب شوندو از علم او بهره مند گردند. اميرالمؤمنين(عليه السلام) اذن فرمود و زنها مي آمدند و تفسير قرآن مجيد را از حضرت زينب(سلام الله عليها) فرا مي گرفتند.[۲]
اين اوّلين تجلّي دانش حضرت زينب(سلام الله عليها) در جامعة آن روز مسلمانان بود. اجازة اميرالمؤمنين(عليه السلام) به دانش آموز مکتبش براي تفسير قرآن به زنان کوفه، خود بالاترين سند براي بيان جايگاه والاي علم اين بانوست.
پس از آن، بهترين سند در بيان جايگاه رفيع علمي وي، کلام معصوم معاصر او، امام علي بن الحسين(عليه السلام) است. امام سجاد(عليه السلام) پس از خطبة عمّة بزرگوارش در شهر کوفه مي فرمايد:«.
..أنتِ بِحَمدِ الله عالِمهٌ غيرُ مُعَلَّمِهٍ وَ فَهِمَهٌ غَيرُ مُفَهَّمَهٍ. تو بحمدالله، عالم آموزگار نديده و خردمند نياموخته هستي![۳]
با تکيه بر اين کلام مهصوم، بي ترديد، مي توان گفت حضرت زينب(سلام الله عليها) متعلّم به علوم اکتسابي نبوده، بلکه بدون واسطه، علم را دريافت کرده است و اين عجيب نيست؛چرا که اين خاندان خزان علم و معادن حکمت اند. (زيارت جامعه کبيره). شايد به دليل همين ويژگي است که برخي معتقدند عقيلة بني هاشم داراي علم منايا و بلايا بوده است.
نکتة ديگر در بيان مقام علمي حضرت زينب(سلام الله عليها) اين است که به نظر مي رسد، کلام او با يزيد در مورد تعداد کشته شدگان سپاه کوفه تکيه بر مقام علمي وي دارد؛ آنجا که يزيد گفت:« حسين با يارانش به کوفه آمد و مابه آنها تاختيم. آنها درحالي که به يکديگر پناهنده شده بودند ماهمه را کشتيم.» حضرت زينب(سلام الله عليها) بي درنگ فرمود:
«اي دروغگو! شمشير برادرم خانه اي را در کوفه نگذاشت، مگر اينکه اهل آن گريان اند.»
با عنايت به اينکه غلوّ و زياده گويي در کلام خاندان نبوّت جايي ندارد و دقّت به اين موضوع که حضرت زينب(سلام الله عليها) تمامي خانه هاي کوفه را در سخنان خويش، بدون استثناء، عزادار شمشير امام حسين بن علي (عليه السلام) دانسته و تذکّر اين نکته که در آخرين وداع سيّد الشهدا(عليه السلام) با اهل بيت، آنان از جانب او مأمور به استقرار در خيام شدند و پس از کشته شدند از خيمه بيرون آمدند، مي توان گفت اين اطّلاع دقيق و آگاهي از حجم عظيم کشته شدگان سپاه کوفه، تکيه بر علم غير طبيعي آن مخدّره دارد.
اما نکتة آخر اينکه در کتاب کمال الدين و تمام النعمه، درباب توقعيات، مرحوم شيخ صدوق(اعلي الله مقامه) حديثي از حکيمه خاتون دختر امام جواد(عليه السلام) و عمّة بزرگوار امام عصر(عج) نقل مي کند و ضمن آن يادآور مي شود:« حسين(عليه السلام) خود را در ظاهر به خواهرش حضرت زينب (سلام الله عليها) سپرد؛ براي پنهان کردن امامت پسرش علي بن الحسين(عليه السلام)(و در امان ماندن جاناو).»[۴]
اين را نيز دليل ديگري براي تبيين جايگاه علم رفيع عقيلة بني هاشم مي توان شمرد؛ چرا که از سوي امام حسين بن علي(عليه السلام) محرم سرّ ولايت و پاسبان آن گشت
از علم وفضل اين بانوي ارجمند هرچه گفته شود، قطره اي از درياست.آن چنان که سيّد محسن امين، در اعيان الشيعه، در توصيف او مي گويد:
«جلالت شأن و مقامش، قوّة استدلال و برتري عقلش و ثبات و پايداريش را از خطبه هايش در کوفه، مي توان ادراک کردو فصاحت زبان و بلاغت کلامش در خطبه هاي کوفه و شام و… چنان است که گويا از زبان پدرش اميرالمؤمنين(عليه السلام) سخن مي گويد.»[۵]
_____________________
منبع: فصلنامه تخصصي سفینه
پی نوشت:
[۱] ص:۸، ۹۱
[۲] ص:۱۲، ۸۲
[۳] ج:۱۴ ص:۲ ،۳۰۱
[۴] ج۲ ص۱۷۸
[۵] ج:۷ ص:۱۳۷
«ارزش شغل پرستاری»درقران
تولد حضرت زينب(سلامالله علیها) و روز پرستار است. شغل شما خيلى مقدس است. اگر شما با قرص، آمپول، محبت، تلاش و پرستاری يك نفر را از مرگ نجات داديد، این شخصی كه نجات پيدا كرد، تا آخر عمر هركار خوبى انجام دهد، شما هم در ثوابش شريك هستيد. قرآن میفرماید:
«وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعا» (مائده/ 32) هر كه انسانى را زنده كند (و از مرگ يا انحراف نجات دهد) گويا همهى مردم را زنده كرده است. يك نفر را زنده كنى انگار همه مردم كره زمين را زنده كردهای
پی نوشت،
درس هایی از قران
مذاکره کنندگان هسته ای بدانند
گره خوردن یهود با تحریف ؟
قرآن كريم كلمه تحريف را مخصوصا در مورد يهودي ها بكار برده و با ملاحظه تاريخ معلوم می شود كه اينها قهرمان تحريف در طول تاريخ هستند.
نمی دانم اين چه نژادی است كه تمايل عجيبی به قلب حقايق و تحريف دارد لهذا هميشه كارهايی را در اختيار می گيرند كه در آنها بشود حقايق را تحريف و قلب كرد. من شنيده ام بعضی از همين خبر گزاري های معروف دنيا كه راديوها و روزنامه ها هميشه از اينها نقل می كنند منحصرا در دست يهودي هاست. چرا؟
برای اينكه بتوانند قضايا رادر دنيا آن طوری كه دلشان می خواهد منعكس كنند و قرآن چه عجيب درباره اينها حرف میزند. اين خصيصه يهوديان كه تحريف است، در قرآن بصورت يك خصيصه نژادی شناخته شده است. در يكی از آيات قرآن در سوره بقره می فرمايد:
« افتطمعون ان يؤمنوا لكم »ای مسلمانان آيا شما طمع بستيد كه اينها به شما راست بگويند ؟
اينها همان ها هستند كه با موسی می رفتند و سخن خدا را می شنيدند اما وقتی كه برمی گشتند تا در ميان قومشان نقل كنند آن را زير و رو می كردند. « افتطمعون ان يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم يسمعون كلام الله ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون »( 1 )آيا طمع داريد كه يهودیان به دين شما بگروند در صورتی كه گروهی ازآنان كلام خدا را شنيده و بدلخواه خود آن را تحريف میكنند با آنكه در كلام خدا تعقل كرده معنی آن را دريافته اند . .
تحريف هم كه می كردند، نه از باب اينكه نمی فهميدند و عوضی بازگو می كردند، نه! اينها ملت باهوشی هستند و خوب هم می فهميدند، اما در عين اينكه خوب می فهميدند معذلك حرفها را، سخنان را به گونه ای ديگر برای مردم بيان میكردند. تحريف همين است. يعنی پيچ دادن، كج كردن چيزی، از مسير اصلی منحرف كردن. اينها در كتب الهی تحريف كردند. “(2)
پی نوشت:
(1) سوره بقره،75
(2) حماسه حسيني 1 / متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری / صص 13 و 14
پنج ضرورت برای شناخت تحليلى انقلاب اسلامى:
1. دريافت ارزش انقلاب
آگاهى دقيق از سير پـيدايش اين نهضت و وضعيت فرهنگى، اقتصادى و سـياسى كـشور در زمان رژيم سابق، سبب مى گردد تا گرانبـهايى اين گوهر استثنايى را در دنياى زور و استكبار امروز، بهتر و بـيشتر دريابـيم و بـا احساس مسووليت عميق تـرى، قدردان موهبـت استـقلال جمهورى اسلامى باشيم.
2. جلوگيرى از انحراف انقلاب
رمـز انـحراف هر نهضتى، در انحراف از ريشه هاى استـوارى آن نهضت نهفته است، به عنوان مثال، نهضتى كه بر پايه اقتصاد و تكيه بـر پـول پـولداران استوار شده است، بـا تقليل امكانات مادى رو بـه انحطاط خواهد گذاشت. و بـالعكس، نهضتى كه ايمان و ايدئولوژى در آن حرف اول را مى زند، گر چه از تـاثير عوامل اقتـصادى بـر كنار نخواهد ماند، اما تهاجم فرهنگى بـرنده تـرين سلاح در قطع ريشه هاى آن خواهد بود.
3. تثبيت انقلاب
اكـنون كـه در مقطع خـاصى از تـاريخ تـحـولات جـهان و هم چـنين، موقعـيت حـسـاس و سـرنوشـت سـازى از دوران انقـلاب اسـلامى قـرار گرفته ايم، مسئوليت ما ايجاب مى كند تا واقعيت ها، ريشه ها و علل و آثـار پـديده هاى مخـتـلف انقلاب را در ابـعاد سياسى، اقتـصادى و فرهنگى مورد شناسايى قرار دهيم تا بتوانيم بـا يك بـرنامه ريزى حساب شده اركان انقلاب را تثبيت نماييم.
4. تداوم انقلاب
اسـتمرار هـر جنبـشى، متوقف است بـر زنده نگاه داشتن انگيزه هاى اوليه و اصلى آن جـنبـش. انگيزه هاى اصلى مردم مسـلمان ايران در رويارويى با رژيم طاغوت، نيز عبـارت بـودند از: استقلال فرهنگى، آزادى سياسى و جـمهورى اسلامى. بـا تـحليل دقيق اين انگيزه ها در مرحله نظر و سپس برنامه ريزى عملى براى پياده كردن آن ها در سطح اجتماع، مى توانيم تـداوم انقلابـمان را تـا ابـد تـامين نمائيم.
5. صدور انقلاب
هـر ايـده يا فرهنگى از دو راه مى تواند گسترش يابد و از مرزهاى داخلى ملت خويش فراتر رود:
۱ـ تـحميل استـكبـارى اين فرهنگ بـا اسـتـفاده از تـبـليغات دروغين(تـهاجـم فرهنگى)
۲ـ نفوذ واقعى و استـدلالى اين فرهنگ در فكر و روان ملت هاى ديگر(تـبـليغ راستـين بـا تـحليل و شناخت ماهيت انقلاب اسلامى، مى توانيم رموز نفوذ اين نهضت در ميان مردم ايران و نتـيجتـا ملت هاى ديگر را بـه راحتـى تشخيص داده و با برنامه ريزى هاى درازمدت تبـليغى، در جهت گسترش مرزهاى ايدئولوژيكى خود، گام هاى موثرى برداريم.
پی نوشت:
فرمولی برای زندگی سراسر بندگی(سخنرانی سرکارخانم بهرامی)
انسان ها بر اساس خوابی که در عالم وجود می روند چند دسته اند:
1- سبک
2- سنگین
3- سنگین تر(ضربه المثل این امثال :افسوس که این مزرعه را آب گرفته / دهقان مصیبت زده را آب گرفته)
چه چیز باعث می شود که انسان ها روحشان به خواب رود؟
ما در طول روز گاهی در جاده زندگی و گاهی در جاده بندگی راه می رویم و در زمانی که در جاده زندگی هستیم با حق الناس و دروغ ،تهمت و..می گذرانیم تا زمان اذان و موقع نماز که در جاده بندگی قرار گرفته و لحظه ای می مانیم و این چرخه در طول شبانه روزتکرار می شود.که داستان هایی هم درباره این انسان ها و ریاکاریها یشان وجود دارد حتی خداوند سبحان در قران در این موارد به انسان دشنام نیز داده و فرموده اند« اولئک کالنعام بل هم اضل »
امیر المومنین علی (علیه السلام) در این موارد فرمولی داده اندکه زندگی را سراسر بندگی نماییم:
ایشان فرموده اند در نماز 5چیز وجود داردکه زندگی شما نیز باید طبق آن انجام گیرد تا بندگی با زندگی توام باشد:
1) طهارت :همیشه با وضو باشید داشتن طهارت منوط به وضو نیست و باید در زندگی خود نیز اعمال نماییم مراقب پیام های گوشی همراه خود .مراقب پوشش های خود و مهمانی هایی که پاک نیست باشید اگر دارای طهارت بود وارد شوید وگرنه توقف نمایید.
2) نیت: امام خمینی(رحمه الله علیه) اگر نیت شما پاک باشد شیطان نمی تواند در شما راه یابد
اگر برای خدواند کاری می کنید انتظار تشکر از مخلوق را نداشته باشید امروزه تعداد قابل توجهی از افسردگی ها و بیماریهای روحی و روانی به خاطر توقع و تشکر نکردن است.
3)آداب:سومین چیزی که باید در نماز رعایت شود داشتن آداب است که باید به ترتیب و در جای خود باشد.
ما در زندگی روزمره خود بسیاری از آداب را رعایت نمی کنیم اداب استاد و شاگردی – آداب مادر و پدری و فرزندی
تا زمانی که آدابی رعایت نشود راه کمال طی نخواهد شد
4) قبله: هرکاری که انجام می دهید رو به خداوند بنماییم
5) امام و ولایت:
یعنی شما باید جا پای امام بگذارید نه جلو تر ازآنها و نه عقب تر نباید خشک باشید نباید سخت بگیرید دین اسلام راحت است نباید بد جلوه دهیم.