#خاطرات_شهدا
#خاطرات_شهدا
هرکسی لیاقت نوکری زوار امام حسین(؏) رو نداره همونجوری که هرکسی لیاقت شهادت رو نداره…
کفش زوار امام حسین(؏) رو واکس میزد ؛ بعد شهادتش معلوم شد که یکی از سرداران سپاه بوده…
#سردارشهید_هادی_کجباف?
از چله نشینی برای اعزام تا شهادت در سوریه
*از چله نشینی برای اعزام تا شهادت در سوریه*?️
*شهید محمد اسدی*?
تاریخ تولد: ۳۰ / ۶ / ۱۳۶۴
تاریخ شهادت: ۱۷ / ۳ / ۱۳۹۵
محل تولد: مشهد
محل شهادت: حلب/ سوریه
?همرزم← *او برای رفتن به سوریه ۴۰ روز در منزل پدری چله نشینی کرد و روزه گرفت*? بعد از اعزام به سوریه?️ *آنجا هم در گرما گرم مبارزه و هوای گرم آن 80 روز روزه گرفت*? طوری که آخرین عکس های به جا مانده از او *کاملا شرایط جسمی و روحی اش را مشخص می کند*?همرزم پاکستانی اش از دوربین *پیکر چند شهید را بین نیروهای خودی و دشمن میبیند*? در همان لحظه فرمانده محمد، سر می رسد و می گوید: *مادران این شهدا چشم انتظار فرزندانشان هستند*?و به همراه چند نفر دیگر از نیروها? داوطلب می شوند که پیکرهای شهدا را برگردانند?️ *رفت که پیکر شهدا را بیاورد? و پیکر خودش جاماند?او در ماه رمضان با دهان روزه? به شهادت رسید*?️ اسم جهادی او در سوریه «غلام عباس» بود? *به راستی او شبیه به آقایش ابوالفضل(ع) به شهادت رسید*? و طبق آرزوی خود که به همرزمش گفته بود: *«دوست دارم من هم مثل مادرم فاطمه الزهرا(س)? پیکرم در اینجا نزد عمه جانم زینب? مجهول المکان بماند.»*? *یک سال و نیم دور از وطن? و بدون کفن? بر خاک های سوریه مفقود ماند?? و بعد از آن به وطن بازگشت*?️?
*شهید محمد اسدی*
*شادی روحش صلوات*??
#ماهبندگےخدا
#ماهرمضاندرجبهہها ?☕️
بعداز۴۸ساعتدرگیرےبادشمن
نیمہشب?بہاردوگاهرسیدیم …⛺️
مقدارےآب
ویڪجعبہخرما?باقےمانده بود،
فرماندهبچہهاےگردانرابہخطڪرد
وگفت:برادرانےڪہخیلےگرسنہهستند
ازاینخرمابخورند
وآنهایـےڪہمےتوانند،تافرداتحملڪنند.
جعبہخرمابیـنبچـہهادستبہدست چرخیدتابہفرماندهرسید…
فرماندهبہجعبہخرمانگاهڪرد، خرماهادستنخوردهبود،?
بچہهاتنهاباآبقمقمہهایشان?
افطارڪردهبودند❤️
?#ماهبندگےخدا
برایمان دعا کن....
?تا نامش را شنیدم ذهنم پرکشید به سال پیش همان موقع که خبر برگشتش دلم را لرزاند. خانطومان قصه ی اشک های رزمنده هایی است که پیکر دوستان شهیدشان را در آن سرزمین، جا گذاشته اند. #خانطومان، حال مادران چشم انتظار، همسران دلسوخته و کودکان دلتنگ است?
?اما یکسال قبل خانطومان از پیکر تفحص شده شهید جواد الله کرم گفت که چند سال پیش زمین و اهلش را وداع گفته بود.
?ای شهید….
آنقدر در دنیا و مشکلاتش غرق شده ام که حتی از شناخت شهیدی همچون تو غافل بودم اما خبر آمدنت بدجوری دلم را لرزاند، شیشه #بغضم شکست و چشمانم بارید..
?مدافع حرم شدی و بعد #جانباز، آخر هم جان و دلت را با پیکرت در خانطومان جا گذاشتی. خبر شهادتت و پیکری که نیامدنش همه را چشم انتظار گذاشته بود تو را شهید #جاوید_الاثر کرد..
?میدانم مهمان #حضرت_زینب بودی و حضرت مادر برایت مادری می کرد..
اما شاید دلتنگی های دخترت کار دستت داد. میدانی در خرابه های شام هم ناله های #رقیه کار خودش را کرد و حسین با #سر_بریده به دیدارش آمد…?
?شاید هم در #شب_قدر، دعا ها و نجواهای خانواده ات سبب شد تقدیر به #برگشتن_پیکرت رقم بخورد و چشم های منتظرشان منور به پیکرت شود…
?خوشبحال آنان که مهمان مراسم تشییعات بوده اند. نمی دانم چند دل شکسته ی عاشق، #شهادت را از تو هدیه گرفتند. شاید هم پسرت دلتنگی هایش را بغل کرده بود و برای تو با سوز دل میخواند…
از شام بلا شهید آوردند
با شور و نوا شهید آوردند?
?حال یکسال است که خانواده ات هرگاه دلشان می گیرد، دل تنگی هایشان را بر سر مزارت تسکین می هند. راستی شهادتت مبارک فرمانده از قوانین دل، سرپیچی کرده و اسیر روز های بلاتکلیفی شده ایم…
برایمان دعا کن….
?به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_جواد_الله_کرم
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
?تاریخ تولد : ۲ تیر ماه ۱۳۶۰ - تهران
?تاریخ شهادت : ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵. خانطومان
?زمان انتشار : ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
وقتی مربی میشه حاج احمد...
وقتی مربی میشه حاج احمد…
#شب_قدر بچه های موسسه شهید کاظمی
و حکم ماموریت مدافع حرم #شهید_محسن_حججی
? روایت حاج حسین یکتا در جمع خصوصی بچه های موسسه شهید کاظمی
این صوت مربوط به شب ۲۳ #ماه_مبارک_رمضان دو سال قبل از شهادت شهید حججی در موسسه شهید کاظمی نجف آباد می باشد.
?شادی روح این شهید عزیز و فرمانده گمنام حاج احمد کاظمی صلوات
#شبتون_شهدایی
کوتاه تریــــن قصـــه ی دنیا :
آسمانی شد …
خدایا ما را هم …
اللهم الرزقنا شهادت
#شبتون_شهدایی ?