#سردار_دلها
✨یک بار دو نفری بر سر موضوع فرماندهی سوریه صحبت می کردیم؛ حاج قاسم در حالی که تبسم می کرد فرمودند: فرمانده کل قوا در سوریه، حضرت زینب (س) است.
✨حاج قاسم با آن اقتدار و بزرگی، زمانی که به در آستانه حرم حضرت زینب (س) می رسیدند چنان متواضعانه و متضرعانه و مؤدبانه صورت بر زمین می گذاشتند و گریه می کردند که قطرات اشک بر روی کاشی حرم سر می خورد.
✨معتقدم حاج قاسم توانست قدرتمندانه در سوریه فرماندهی کند، چون به این موضوع باور داشت که فرمانده کل قوا در سوریه حضرت زینب (س) است.
✍? راوی: سردار نوعی اقدم
#مرد_ميدان
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
#در_محضر_شهدا
#در_محضر_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#محسن_الهی
بیش از حد به #نماز_اول_وقت و #حجاب تاکید میکرد و خانه دوم و یا بهتر بگویم سنگرش مسجد بود .
از همان دوران کودکی خوش خلق و با معرفت بود .
گفتار و کردارش در بین همسایگان خوب و صمیمی بود به طوری که هیچ وقت کسی از او گلایه و شکایتی نداشت
متواضع بود و در #سلام_کردن پیشدستی میکرد و در کمک کردن به فقرا پیشقدم بود .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
???????
یک روز تا تولد بهترین برادر اسمانی
یک روز تا تولد بهترین برادر اسمانی??️
دست شـهـید پیش خدا رد نمےشود
باید دعا ڪنیم ڪه ما را دعا ڪنند
امـروز، ابـراهیم، ڪاش از بهشت…
لطفی کند، یڪ نظرے هم بما ڪند
?هــدیه بــه روح شــهــید ابــراهیم هــادی ۱۴صــلــوات❤️
#سهشنبههایجمکرانی
#سهشنبههایجمکرانی
?سهشنبهها و
دلم جمکرانی از احساس….
?سه شنبه ها و
نسیمی پـراز شمیم یاس…
?چکیده اشک فراقت به
روی گونه ی من…
?چه قیمتی شده اشکم،
شبیه یک الماس…
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نماز_اول_وقت
#نماز_اول_وقت
?نماز گفت وگو و دیدار با معبود است، انسان های وارسته که جز حضرت حق، دوست و ولی نعمتی برای خود نمی شناسند، مشتاقانه در انتظارند تا در اولین فرصت، جسم و روح خسته از دنیای مادیت خود را جانی دوباره بخشند. از این رو حتی قبل از رسیدن وقت نماز، با انجام مقدمات مستحب و با نظافت و معطّر نمودن بدن و لباس، خود را برای حضور در پیشگاه معشوق آماده می کنند.
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#در_اسارت_بعثی_ها
#یا_مرگ_یا_خمینی
دستور داده بودند که از اوایل #ماه_رمضان همه بر علیه #امام شعار بدهند.
روز اول #ماه_رمضان فرا رسید؛ اما هیچ کدام از بچه ها حاضر نشد علیه #امام شعار دهند.
به عراقیها گفتیم:
می دانید که #ماه_رمضان است و ما روزه هستیم.
ایرانی ها در ایام #رمضان فحش نمی دهند و توهین نمی کنند.
ما را تهدید به #مرگ کردند و برای ترساندن ما داخل محوطه اقدام به تیراندازی نمودند؛ ولی باز گفتیم:
ما حاضر به شعار دادن نیستیم.
آنها هم بچه ها را داخل آسایشگاه کردند و به مدت #ده_روز در آسایشگاه را باز نکردند و حتی اجازه استفاده از دستشویی و توالت را نیز ندادند.
آسایشگاه بو گرفته بود به طوری که خود نگهبان ها هم نمیتوانستند داخل شوند.
بالاخره بعد از #ده_روز آمدند و گفتند: آیا هنوز شعار نمی دهید؟
ما در جواب گفتیم: نه.
تعدادی جاسوس اسامی کسانی که به بچه ها روحیه می دادند را تحویل عراقی ها دادند.
روز یازدهم که آمدند، #شصت_و_پنج نفر را به عنوان محرکین و مخالفین اردوگاه بلند کرده و به جای دیگری بردند.
من هم یکی از آنها بودم. وقتی ما را از آنجا می بردند شروع به زدن ما به وسیله کابل و چوب و تخته و لگد کردند.
بعد از اینکه همه #شصت_و_پنج نفر کتک خوردند و به حد کافی شکنجه شدند، رهایمان کردند.
ما بعد از رهایی همگی شروع به خواندن #نماز_شکر کردیم.
راوی :
یکی از #آزادگان_سرافراز
???????