#السلام_ایها_غریب
#السلام_ایها_غریب
﷽❣️ #سلام_امام_زمانم ❣️﷽
هر سال تازه ای که می آید
خوشحال میشم
برای نزدیک تر شدن به ظهورتان
و ناراحت
از نزدیکی به پایان عمر مقدر شده ام!
بیا که عمرمان
به چشم بر هم زدنی تمام خواهد شد…
السَّلاَمُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّامِ✋? ?
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به خودت برس !
هیچکس تو این دنیا
تو رو اندازه خودت دوست نداره …
تو تنها کسی هستی
که به خودت دروغ نمیگی …
به خودت خیانت نمیکنی …
خودت رو هیچ وقت تنها نمیذاری …
تو تنها کسی هستی
که دل خودت رو نمیشکنی …❤️
#شهدا اینقدر مهربانند که
??#شهدا اینقدر مهربانند که
دست من و شما رو می گیرند
و تو سفره پر برکت #شهید و #شهادت دعوت میکنند…
✅مطمئنا کسی که #خالصانه
و با تمام وجود
بهشون #متوسل بشه
دست خالے بر نمیگرده
#آےشهــــدا #گاهےنگاهے
#عطر رمضان گوارای وجودتان ?
شهیدی که با دهان روزه به شهادت رسید
شهیدی که با دهان روزه به شهادت رسید?️
شهید حمید رضا دستگیر?
تاریخ تولد: ۳ / ۱ / ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۱۵ / ۲ / ۱۳۶۷
محل تولد: ایلام
محل شهادت: قلاویزان
?همرزم← حمید همیشه و در هر زمانی از شبانه روز? رزمنده ها رو با وجود خطر در بین راه سوار ماشین میکرد?من بهش تذکر دادم که این کار خلافه?حمید هم یه داستان برام تعریف کرد واز من قول گرفت تا روزی که زنده ام برای کسی تعریف نکن? او گفت: یه روز هنگام غروب در منطقه عمومی دهلران کنار جاده? به یه بسیجی که شال سبز رنگی به گردنش بود برخوردم? توقف کردم واونم سوار شد?. انگار که منو میشناخت? *منو به اسم صدا زد‼️ و یه سری از مشخصات شخصیمو گفت‼️بعدش هم گفت:?من سید مهدیام بسیجی های منو هر کجا دیدی سوار کن و نگران نباش**?بعدش هم بهم دست داد? و از ماشین پیاده شد? گرمای دستشو حس کردم?وقتی به خودم آمدم هر چه اطرافمو نگاه کرده کسی رو ندیدم‼️یا صاحب الزمان (عج)??» این فرمانده در ماه مبارک رمضان? و با زبان روزه? در حالی که سرگرم خنثی کردن مین بود?بر اثر انفجار مین? به شهادت رسید?️شدت انفجار? به حدی بود که پیکر مبارکش متلاشی شده بود ?? با وجود این که *بدنش تکه تکه شده بود?اما با خنده ای بر لب✨ به ملکوت اعلی پرواز کرد*?️?
شهید حمیدرضا دستگیر
شادی روحش صلوات??
#ماه_مبارک_رمضان
?ماه رمضان دمدمای افطار که میشد
برای گرفتن وضو به حیاط میرفت
✨ و گاهی از پنجره او را میدیدم که زیر درخت ایستاده و همراه با اذان تعدادی رطب میچید و میخورد.
?همیشه میگفت:«تا رطب هست، باید چید، خرما که شد دیگه خشک میشه.»
☘️ حالا باوجود دوریاش با این صداهای شیرینش که در گوشم میپیچید در کنارم بود.
?برگرفته از کتاب دریچه ای رو
به ایمان» مادرانه های شهید ایمان خزاعی نژاد
#ماه_مبارک_رمضان
#التماس_دعا
شادی ارواح طیبه امام وجمیع شهدا 3 صلوات
•┈┈••✾•???•✾••┈
#ﻳﻚ_اﺭﺗﺸﻲ_ﻋﺎﺷﻖ_ﺷﻬﺎﺩﺕ :
#ﻳﻚ_اﺭﺗﺸﻲ_ﻋﺎﺷﻖ_ﺷﻬﺎﺩﺕ :
(به مناسبت روز ارتش)
ﻫﻤﺴﺮاﻧﻪ✍️:
آن لحظه استرس شدیدی گرفته بودم. سینی چای را به خاله برگرداندم و گفتم: من اصلا نمی توانم… شما چای را ببرید.
شیرینی را برداشتم و آرام وارد اتاق شدم. پس از پذیرایی در کنار مادرش نشستم. پس از دقیقه ای پدر اجازه داد تا چند کلمه را با یکدیگر صحبت کنیم. وقتی صحبت را شروع کردیم. اولین موردی که اشاره کرد، #شهادت بود او گفت: “من یک #ارتشی هستم ماموریت های زیادی می روم و #عاشق_شهادتم.”
برایم عجیب بود که چرا روز اول از شهادت صحبت می کند
✍️ دستنوشته شهید مجتبی ذوالفقارنسب در روز 13 فروردین (ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺷﻬﺎﺩﺕ)/سوریه:
امیدوارم سالی همراه با تغییر و دگرگونی در درون و احوال ما به سمت و سوی احسن الحال خداوند رقم بزند. عاقبت هم ختم به خیر شود و جمیع شیعیان و محبین حضرت علی علیه السلام در مورد آمرزش و مغفرت قرار گیرد و نهایت عمر من هم به #شهادت در راه خدا رقم بخورد.
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدمجتبی_ذوالفقارنسب
#شهدای_فارس
#ﺷﻬﺪاﻱاﺭﺗﺶ ?