#جملات_منتظرانه
#جملات_منتظرانه
✨ ﻣﻮﻻﯾﻢ؛ ﺁﻗــا جــان …
غيبٺ ﮐـــــــــﺒـــــــﺮﯼ ﺗﻮ زمانے
ﺗﻤﺎﻡ مے ﺷﻮﺩ كہ
غفلٺ ﮐــــﺒـــــــﺮﯼ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ!!
✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم✨
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شعر کودکانه عهد مهدوی
? شعر کودکانه عهد مهدوی ?
? بچه های علوی
? پیروان مهدوی
? باید ببندیم عهدی
? برا ظهور مهدی
? خود را کنیم آماده
? با ایمان و اراده
? اول با ترک گناه
? بسازیم یک سرپناه
? با انجام واجبات
? بریم داخل جنات
? با احکام الهی
? دل ها میشه ولایی
? با درس و دانش و علم
? با کتاب و معلم
? کنیم کسب معرفت
? نباشیم در جهالت
? دور بشیم از تنبلی
? با ورزش و تعالی
? با صبر و با بصیرت
? دور نشیم از ولایت
? باید همیشه هرجا
? باشیم به یاد مولا
? عهد و فرج بخوانیم
? در راه حق بمانیم
? حالا همه یکصدا
? دعا کنیم بچه ها
? بیا یوسف زهرا
? بیا دوای دردها … ? ?
✍️ سروده: علی پور
صلی الله علیک یا رسول الله (ص)
?صلی الله علیک یا رسول الله (ص) ?
✍️علتهای اختلاف دیدگاه شیعه و اهل سنّت نسبت به زمان تولد پیامبر اسلام(ص) چیست؟
ثبت تاریخهای ولادت، وفات و شهادت پیامبران، ائمه اطهار(ع) و اولیای الهی؛ یکی از قدیمیترین کارهای علمی است که مورّخان اسلامی بدان پرداختهاند و کتابها و مقالاتی نیز در این موضوع به رشته تحریر در آوردهاند، اما با وجود توجه فراوان به این تاریخها، اختلافات بسیاری در ثبت و ضبط آنها به چشم میخورد. یکی از این اختلافها مربوط به ولادت پیامبر اسلام(ص) است.
?عموم سیره نویسان اتفاق دارند که، تولد پیامبر گرامی اسلام(ص) در سال عام الفیل، سال ۵۷۰ میلادی بوده است؛ زیرا آنحضرت بهطور قطع، در سال ۶۳۲ میلادی درگذشته است، و سن مبارک آن حضرت ۶۳ بوده است.
? اکثر محدّثان و مورّخان بر این قول اتفاق دارند که تولد پیامبر، در ماه ربیع الاول بوده،[۱] اما درباره روز تولد پیامبر اسلام(ص) میان علمای شیعه و اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد:
الف. دوازدهم ربیع الاول: این نظریه، میان اهل سنت مشهور است که ظاهراً کهنترین نص آن، مربوط به ابن اسحاق است که آرای او در بسیاری از اخبار سیره، رسمیت یافتهاند.
عبارت ابن اسحاق، این است: «ولد رسول الله(ص) یوم الاثنین، لاثنتی عشرة لیله خلت من شهر ربیع الاول، عام الفیل»؛[۲]
رسول خدا(ص) در روز دوشنبه، دوازدهم ربیع الاول عام الفیل متولد شد. و بیشتر منابع اهل سنت نیز از ابن اسحاق آنرا نقل کردهاند.
در میان شیعیان؛ شیخ کلینی(ره) این نقل را در روز جمعه پذیرفته است: «وُلِدَ النَّبِی(ص) لِاثْنَتَی عَشْرَةَ لَیلَةً مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ فِی عَامِ الْفِیلِ یوْمَ الْجُمُعَةِ…»؛[۳]
پیامبر (ص) در روز جمعه دوازدهم ربیع الاول عام الفیل متولد شد.
مسعودی در «اثبات الوصیة»، روز ولادت پیامبر(ص) را روز جمعه دوازدهم ربیع الاول دانسته است.(۴)
ب. هفدهم ربیع الاول: مشهور میان شیعیان این است که تولد پیامبر اسلام(ص) درهفدهم ربیع الاول است.(۵)
درباره علت اختلاف مورّخان مسلمان در مورد روز تولد پیامبر اکرم(ص) باید گفت:
۱. این اختلاف همچون رویدادهای دیگر تاریخی، از همان آغاز وجود داشته و امری عادی و طبیعی بوده است. اما علم تاریخ به معنای اصیل آن؛ یعنی دانستن تاریخ ولادت و وفات، جزو علوم عربی و سنت تاریخنگاری اسلامی از آغاز شکلگیری این علم در دنیای اسلام است. و لازم است در اختلاف تواریخ؛ راههای خاصی برای تعیین تاریخ درست ارائه داد؛ در حالیکه به صورت منظم و روشمند تا کنون در اینباره چیزی نوشته نشده است.
۲. با توجه به اینکه برای مورّخان شیعه تعیین روز ولادت و وفات و شهادت پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار (ع) از اهمیت بیشتری برخوردار بود، بیشتر عالمان این رشته، راهحلی برای آسان کردن کار مردم ارائه میدادند و آن اینکه؛ یک روز را براساس شهرتی که محصول بررسی علمی و مسائل دیگر بوده است، برای ولادت و یا وفات ، معین می کردند
۱. برگرفته از نمایه «ولادت پیامبر و استحباب روزه در روز دوشنبه»، سؤال 4627.
۲. ابن هشام ؛ السیرة النبویة : ج 1، ص 158،
۳. کلینى ؛ الکافی : ج 1، ص 439
۴. مسعودى ؛ إثبات الوصیة للإمام علیّ (ع) : ص 114،
۵. طبرسی ؛ إعلام الوری : ج 1، ص 42،
راوندی؛ الخرائج و الجرائح : ج 2، ص 760
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند :
❇️ پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند :
?« إنَّ اَحَبَّ الخَلائِقِ إلَى اللّه ِ شابٌّ حَدَثُ السِّنِّ في صُورَةٍ حَسَنَةٍ جَعَلَ شَبابَهُ و جَمالَهُ لِلّهِ و فِي طاعَتِهِ ذلِكَ الَّذي يُباهِي بهِ الرَّحمنُ مَلائكتَهَ يَقولُ : هذا عَبدِي حَقّا .»
محبوب ترين خلايق نزد خدا نوجوان خوش سيمايى است كه جوانى و زيبايى خود را براى خدا و در راه طاعت او بگذارد . خداوند رحمان به وجود چنين نوجوانى برفرشتگان مى بالد و مى فرمايد : «اين است بنده راستين من!» .
? ميزان الحكمه : ح ۹۰۹۶
علاّمه مجلسیرحمه الله میفرماید:
ابا صالح! بیا درمانده ام من!
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
?علاّمه مجلسیرحمه الله میفرماید:
مرد شریف و صالحی را میشناسم به نام امیر اسحاق استرآبادی او چهل بار با پای پیاده به حجّ مشرّف شده است، و در میان مردم مشهور است که طی الارض دارد. او یک سال به اصفهان آمد، من حضوراً با او ملاقات کردم تا حقیقت موضوع را از او جویا شوم.
او گفت: یک سال با کاروانی به طرف مکّه به راه افتادم. حدود هفت یا نُه منزل بیشتر به مکه نمانده بود که برای انجام کاری تعلّل کرده از قافله عقب افتادم. وقتی به خود آمدم، دیدم کاروان حرکت کرده و هیچ اثری از آن دیده نمیشد. راه را گم کردم، حیران و سرگردان وامانده بودم، از طرفی تشنگی آنچنان بر من غالب شد که از زندگی ناامید شده آماده مرگ بودم.
[ناگهان به یاد منجی بشریت امام زمانعلیه السلام افتادم و] فریاد زدم: یا صالح! یا ابا صالح! راه را به من نشان بده! خدا تو را رحمت کند!
در همین حال، از دور شبحی به نظرم رسید، به او خیره شدم و با کمال ناباوری دیدم که آن مسیر طولانی را در یک چشم به هم زدن پیمود و در کنارم ایستاد، جوانی بود گندمگون و زیبا با لباسی پاکیزه که به نظر میآمد از اشراف باشد. بر شتری سوار بود و مشک آبی با خود داشت.
سلام کردم. او نیز پاسخ مرا به نیکی ادا نمود.
فرمود: تشنهای؟
گفتم: آری. اگرامکان دارد، کمی آب ازآن مشک مرحمت بفرمایید!
او مشک آب را به من داد و من آب نوشیدم.
آنگاه فرمود: میخواهی به قافله برسی؟
گفتم: آری.
او نیز مرا بر ترک شتر خویش سوار نمود و به طرف مکّه به راه افتاد. من عادت داشتم که هر روز دعای «حرز یمانی» را قرائت کنم. مشغول قرائت دعا شدم. در حین دعا گاهی به طرف من برمیگشت و میفرمود: اینطور بخوان!
چیزی نگذشت که به من فرمود: اینجا را میشناسی؟
نگاه کردم، دیدم در حومه شهر مکّه هستم، گفتم: آری میشناسم.
فرمود: پس پیاده شو!
من پیاده شدم برگشتم او را ببینم ناگاه از نظرم ناپدید شد، متوجّه شدم که او قائم آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم است. از گذشته خود پشیمان شدم، و از این که او را نشناختم و از او جدا شده بودم، بسیار متأسف و ناراحت بودم.
پس از هفت روز، کاروان ما به مکّه رسید، وقتی مرا دیدند، تعجب نمودند. زیرا یقین کرده بودند که من جان سالم به در نخواهم برد. به همین خاطر بین مردم مشهور شد که من طی الارض دارم
?بحار الانوار، ج 52، ص 175 و 176
❤️حضرت مهدی سلام الله علیه :
فإنّا یُحیطُ عِلمُنا بِأنبائِکُم وَ لا یَغرُبُ عَنَا شَیءُ مِن أخبارکُم
علم ما به شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست
?تهذیب الاحکام (تحقیق خراسان) مقدمه ج1 ، ص 38 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج53 ، ص175
?الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج?
ابا صالح! بیا درمانده ام من!
ابا صالح! بیا درمانده ام من!
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
?علاّمه مجلسیرحمه الله میفرماید:
مرد شریف و صالحی را میشناسم به نام امیر اسحاق استرآبادی او چهل بار با پای پیاده به حجّ مشرّف شده است، و در میان مردم مشهور است که طی الارض دارد. او یک سال به اصفهان آمد، من حضوراً با او ملاقات کردم تا حقیقت موضوع را از او جویا شوم.
او گفت: یک سال با کاروانی به طرف مکّه به راه افتادم. حدود هفت یا نُه منزل بیشتر به مکه نمانده بود که برای انجام کاری تعلّل کرده از قافله عقب افتادم. وقتی به خود آمدم، دیدم کاروان حرکت کرده و هیچ اثری از آن دیده نمیشد. راه را گم کردم، حیران و سرگردان وامانده بودم، از طرفی تشنگی آنچنان بر من غالب شد که از زندگی ناامید شده آماده مرگ بودم.
[ناگهان به یاد منجی بشریت امام زمانعلیه السلام افتادم و] فریاد زدم: یا صالح! یا ابا صالح! راه را به من نشان بده! خدا تو را رحمت کند!
در همین حال، از دور شبحی به نظرم رسید، به او خیره شدم و با کمال ناباوری دیدم که آن مسیر طولانی را در یک چشم به هم زدن پیمود و در کنارم ایستاد، جوانی بود گندمگون و زیبا با لباسی پاکیزه که به نظر میآمد از اشراف باشد. بر شتری سوار بود و مشک آبی با خود داشت.
سلام کردم. او نیز پاسخ مرا به نیکی ادا نمود.
فرمود: تشنهای؟
گفتم: آری. اگرامکان دارد، کمی آب ازآن مشک مرحمت بفرمایید!
او مشک آب را به من داد و من آب نوشیدم.
آنگاه فرمود: میخواهی به قافله برسی؟
گفتم: آری.
او نیز مرا بر ترک شتر خویش سوار نمود و به طرف مکّه به راه افتاد. من عادت داشتم که هر روز دعای «حرز یمانی» را قرائت کنم. مشغول قرائت دعا شدم. در حین دعا گاهی به طرف من برمیگشت و میفرمود: اینطور بخوان!
چیزی نگذشت که به من فرمود: اینجا را میشناسی؟
نگاه کردم، دیدم در حومه شهر مکّه هستم، گفتم: آری میشناسم.
فرمود: پس پیاده شو!
من پیاده شدم برگشتم او را ببینم ناگاه از نظرم ناپدید شد، متوجّه شدم که او قائم آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم است. از گذشته خود پشیمان شدم، و از این که او را نشناختم و از او جدا شده بودم، بسیار متأسف و ناراحت بودم.
پس از هفت روز، کاروان ما به مکّه رسید، وقتی مرا دیدند، تعجب نمودند. زیرا یقین کرده بودند که من جان سالم به در نخواهم برد. به همین خاطر بین مردم مشهور شد که من طی الارض دارم
?بحار الانوار، ج 52، ص 175 و 176
❤️حضرت مهدی سلام الله علیه :
فإنّا یُحیطُ عِلمُنا بِأنبائِکُم وَ لا یَغرُبُ عَنَا شَیءُ مِن أخبارکُم
علم ما به شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست
?تهذیب الاحکام (تحقیق خراسان) مقدمه ج1 ، ص 38 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج53 ، ص175
?الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج?