طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
« نگہ داشتن یاد #شهدا ، کم تر از #شهادت نیست … »
شهید #جوادالله_کرم
🍃تاریخ تولد: ۶۰/۴/۲
🌹محل تولد: تهران
🍃تحصیلات : لیسانس
🌹تاریخ اعزام: از اغاز جنگ سوریه(۱۳۹۰)
🌹عنوان نظامی: فرمانده
🕊اما جواد الله کرم چه کسی بود؟ شهید مدافع حرم «جواد الله کرم» متولد دوم تیر ماه سال 1360 و اهل محله مهرآباد تهران بود. وی از مستشاران زبده نظامی و فرماندهان مقاومت بود که برای دفاع از حرم عمه سادات داوطلبانه به سوریه اعزام شد. او سه بار در سال های 93 و 94 در جریان جنگ سوریه مجروح شد. در جریان حمله نیروهای تکفیری به خانطومان در جنوب غرب حلب در زمان آتش بس در 19 اردیبهشت سال 95 به شهادت رسید. پیکر وی در منطقه ماند و در زمره شهدای جاویدالاثر قرارگرفت. او می گفت: «مهم نیست چه مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه کنیم.»
شهید #جوادالله_کرم🕊🌹
سفارش#شهدا
#نماز اول وقت
سفارش#شهدا
هرگاه صدای اذان به گوشش می رسید بلافاصله وضو می گرفت و به نماز می ایستاد. این عادت همیشگی حسین بود.
یک شب که همگی خواب بودند از رختخواب برخاستم تا یک لیوان آب بخورم، نور ضعیفی در آشپزخانه دیدم.
به سمت آشپزخانه رفتم.
حسین را دیدم که با صدای زیبایش زیارت عاشورا می خواند.
گفتم: مادر چرا چراغ را خاموش کرده ای؟
گفت: می خواستم شما بیدار نشوید.
زمزمه های زیبای حسین هنوز در خانه به گوشم می رسد.
#شهید_حسین_جمالی
#امام_زمان
▪️هیچ وقت نمیگفت که همه این کارها، کار ماست، تنها چیزی که این اواخر میگفت، این بود که: «ما کاری داریم میکنیم که امیدواریم به واسطه آن مقدمات ظهور را فراهم شود، وقتی حضرت بقیهالله تشریف بیاورند، شاید از این ابزار استفاده کنند. اگر شما صبور باشید، در اجرا این کار شریک خواهید بود.» و ما از این حرفها انرژی زیادی میگرفتیم.
بعد از شهادت ایشان، آقا که به منزل ما تشریف آوردند و سه ربع، یک ساعت از شخصیت حاج حسن حرف زدند، فرمودند: «حاج حسن در کار خودش آنقدر سریع و تند پیش میرفت که بعضی مواقع من او را نگه میداشتم و مانع میشدم که جلوتر نروید.»
🖋 خاطره ای از شهید حسن تهرانی مقدم به نقل از خانواده ایشان
#شهیدانه 🕊
#امام_زمان ♥️
#شهیدمحسن_حججی
آرامش🌿
با هم اعزام شدیم سوریه.
ما را فرستادند منطقه «عبطین».
شب بود که رسیدیم آنجا. باید برای اسکان می رفتیم توی یک مدرسه.
همان اول کاری، دم در اون مدرسه ،جنازه ی یک داعشی خورد به چشممان.
من که حسابی ترسیدم. با خودم گفتم :«این اولشه. خدا آخرشو بخیر کنه.»
رفتم توی مدرسه. هنوز داشتم می ترسیدم.
محسن اما انگار نه انگار.
اسلحه اش راروی دوش انداخته بود و دمِ درِ مدرسه برای خودش نشسته بود. منتظر بود که برود خط.
لَجَم در آمده بود.
رفتم پیشش و گفتم: «محسن اگه یه مقدار بترسی، عیبی هم نداره ها!»
نگاهم کرد و گفت : «آقا حجت، ما اومده ایم واسه ی دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها)
برا همین حس می کنم یکی محافظمه. حس می کنم یکی لحظه به لحظه دست عنایت و محبتش رو سرمه.»
آرامشی داشت نگفتنی.
🎙راوی: همرزم شهید
#شهیدمحسن_حججی
فرازی از #وصیتنامه
✍️فرازی از #وصیتنامه
🟠شهید مدافعحرم مصطفی نبی لو
💥حفاظت از حضرت آقا که محافظ اصلی دین و حرم اهلبیت هستند، از اوجب واجبات است و حفاظت از ایشان، حفاظت از حرمهاست و همچنین از همه عزیزان میخواهم که در جهت آمادگی دفاعی و علمی برای تحقّق ظهور حضرت حجت(عج) بکوشند تا جزء سربازان واقعی آن حضرت و از زمینهسازان ظهور باشند.
💥و به دولتمردان توصیه میکنم مراقب مُراوده با دشمنان دین خدا باشید که ایشان هیچگاه شما را به چشم یک دوست نخواهند دید و تا مانند ایشان نشوید، شما را نخواهند پذیرفت که این وعده خداوند متعال است و اگر بخواهند خلاف جهت مصالح اسلام حرکت کنند، قطعاً مورد غضب خداوند متعال و انتقام امّت حزبالله قرار خواهند گرفت.
#وصـــیتنـــامــــه