آرامش را باید تمرین کرد،
? استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را ازدست میدهیم.
استاد پرسید: اینکه آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام استاد چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها بایدصدای شان را بلندتر کنند.
.
?آرامش را باید تمرین کرد، آنقدر که بتوان کنترل خشم را در دست گرفت و بیگدار به آب نزد…..
.
??مولا علی علیه السلام در بخشی از نامه۶۹ نهج البلاغه فرمودهاند:
و اکظم الغیظ، و تجاوز عند المقدره، و احلم عند الغضب، واصفح مع الدوله، تکن لک العاقبه.
ترجمه : خشم را فرو خور و به هنگام توانایی، گذشت کن و در هنگام عصبانیت، بردبار باش و در وقت چیرگی، ببخشای تا سرانجامت نیکو باشد….???
#بیقرار_کربلاتم
#حسیــݩجاݩ
آتش گرفته دل، ز #فراق هوای تو
دارد بهانه ی #حرم باصفای تو
آقا دوای زخم دلم یک #زیارت است
جان میدهم به خاطر #کرببلای تو …
#بیقرار_کربلاتم
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#ما_ملت_امام_حسینیم
عالم به ماتم تو حسینیۀ غم است
یعنی که فصل سوگ وعزا،فصل ماتم است
از عرش تابه فرش تمام فرشتگان
فریاد می زنند که ماه محّرم است
کعبه سیاهپوش عزایت شد و هنوز
شور غمت به سینۀ پُر شور زمزم است
تا با خبر شوند همه عالم از غمت
یادآور غم تو رسول مکّرم است
ازحُرمت غمت چه بگویم که تا به حشر
زهرا سیاهپــوش عزایت دمادم است
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#ما_ملت_امام_حسینیم
#حسیــݩجاݩ
#حسیــݩجاݩ
دارد محرم تو زِ ره می رسد حسین
با یک نگاه، اسم مراهم زهیـر کن
من حَرّ روسیاه توام، یابن فاطمه
دستم بگیرو عاقبتم را بخیر کن
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#ما_ملت_امام_حسینیم
#حسیــݩجاݩ
#حسیــݩجاݩ
دارد محرم تو زِ ره می رسد حسین
با یک نگاه، اسم مراهم زهیـر کن
من حَرّ روسیاه توام، یابن فاطمه
دستم بگیرو عاقبتم را بخیر کن
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم #ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
غسل من اشک چشامه،
کفنم پیرهن سیامه
به همه میگم تو محشر،
بدونین #حسین آقامه
بعد یک عمری تو دنیا،
که فقط مست تو بودم
شورِ یا #حسین زهرا،
تو لَحد میشه سُرورم
وقتی که نکیر و منکر ،
روبروی من میشینند
عکس شش گوشه ضریحُ،
تویِ قلبِ من می بینند
می بینند سینم کبوده،
وحشتُ ازم می گیرند
بجا پرسشای قبرم،
بوسه از سینم می گیرن
وصیت کردم رو قبرم،
عکسِ یک #حرم بذارند
کنارش به عشق #عباس(ع)،
یه بوتهٔ #یاس بکارن
وصیت کردم رو قبرم،
روضهٔ #زینب(س) بخونن
تا بلکه آقام بیانُ ،
تا سحر پیشم بمونن
تو چشام بارونِ الماس،
رو سینم یه شاخهٔ #یاس
رویِ قلبِ من نوشته،
خونهٔ حضرتِ #عباس(ع)