مصر و حوادث آن در دوران ظهور
?مصر و حوادث آن در دوران ظهور
?قسمت سوم?
?? به هر حال اين روايات روي هم رفته نشانگر قيام و جنبش در مصر و انقلابي اسلامي است که زمينه ساز ظهور حضرت مهدي (ع) در آنجا مي باشد. يا حداقل بر وجود جو اسلامي قوي و نيرومندي دلالت دارد و در مصر تحول و انقلاب داخلي رخ مي دهد که با جنگ و صلح خارجي و جهاني ارتباط دارد.
??و از روايات مربوط به حوادث و پيشامدها، غلبه قبطيان بر اطراف و نواحي مصر است، چنانکه از اميرمؤ منان (ع) درباره نشانه هاي ظهور مهدي (ع) روايت شده است که فرمود: «استيلا يافتن قبطيان بر اطراف مصر» (4) .
??و ممکن است منظور از آن، اين باشد که ابن حماد آن را در نسخه خطي خود از ابوذر (ره) روايت مي کند: «امنيت از مصر رخت بر مي بندد. خارجه مي گويد به ابوذر گفتم: در آن هنگام که امنيت از دست مي رود، پيشوايي نيست که آن را فراهم آورد. گفت: خير، بلکه نظام آن از هم پاشيده مي شود» (5) و آنچه را از کعب نيز روايت کرده اين است که «مصر چون سرگين شتر از هم مي پاشد.»
??خلاصه اينکه، قبطي هاي مصر دست به شورش و آشوب در آن شهر مي زنند و از حکومت آن سر پيچي مي کنند و برخي نواحي سلطه مي يابند، همين امر سبب پيدايش ضعف در امنيت و اقتصاد مصر مي گردد.. و بطور طبيعي اين طغيان و سرکشي بتحريک دشمنان مسلمانان از خارج طراحي مي شود.
?? چرا که سابقه ندارد که قبطيان در تاريخ خود دست به تحرک مهمي عليه مسلمانان زده باشند مگر اينکه بياري قدرتي خارجي بوده چنانکه در جنگ هاي صليبي و در عصر کنوني نيز اتفاق افتاده است.
اما روايت ياد شده به وقت آن اشاره نمي کند ولي روايات ديگري به نقل از حذيفه مي گويد:
«مصر، تا خراب شدن بصره از ويراني در امان است» (6) .
??و ظاهرا خراب شدن وعده داده شده بصره در زمان ظهور، بعد از قيام حکومت زمينه ساز ايرانيان يا بعد از اشغال عراق توسط سفياني در سال ظهور حضرت مهدي (ع) واقع خواهد شد.
#مصر_در_عصر_ظهور
مصر و حوادث آن در دوران ظهور
?مصر و حوادث آن در دوران ظهور
? قسمت دوم?
?? با ملاحظه دقيق، فقط سلسله رواياتي در دست ما مي ماند که پيشامدهايي را در مصر عنوان کرده است بدون ترديد آن حوادث از جمله پيشامدهاي زمان ظهور حضرت مهدي (ع) بوده و يا به احتمال قوي از آنهاست.
??از آن جمله، روايات مربوط به کشته شدن فرمانرواي مصر بدست مردم آن کشور است که اين روايت بطوريکه در کتاب بشارة الاسلام ص 175 به نقل از ارشاد مفيد ديده مي شود، بعنوان يکي از نشانه هاي ظهور مهدي (ع) آمده است.
??تعبير ديگري وجود دارد که در زمان ما زبانزد مردم است و آن اينکه مي گويد: «اهل مصر سادات خود را مي کشند» و «استيلاي بردگان بر کشور سادات» (1) که آنرا بر قتل «انور سادات» تطبيق مي دهند که اين اشتباه است زيرا سادات در اين روايات، به معناي رؤساء است و اسم خاص نيست و فرمانرواي مصري اي که قتل وي از نشانه هاي ظهور حضرت مهدي (ع) مي باشد در پي آن حادثه بوجود مي آيد. چنانکه اين روايت، ورود يک سپاه يا بيشتر را به مصر خاطر نشان مي سازد و ممکن است آن سپاه غربي و يا مغربي باشد که بزودي آنرا بيان خواهيم کرد، برخي از روايات مي گويد: کشته شدن فرمانرواي مصر همزمان با کشته شدن حاکم شام بدست مردم شام، رخ مي دهد، همچنين در کتاب بشارة الاسلام ص 185 به نقل از کتاب «القول المختصر» نوشته ابن حجر آمده که گفته است: گفتار شانزدهم: «قبل از وي فرمانرواي شام و حاکم مصر کشته مي شوند.»
??و نيز بين روايت بيانگر قتل فرمانرواي مصر با روايتي که مي گويد مردي انقلابي از مصر، قبل از سفياني خروج مي کند، تقريبا رابطه اي وجود دارد.
?در بحارالانوار آمده است:
«پيش از سفياني، مصري و يمني خروج قيام مي کنند.» (2) .
??و اين شخص مصري ممکن است سرکرده فرماندهان، يعني فرمانده سپاهي باشد که برخي روايات مي گويد او جنبشي در مصر ايجاد نموده و اعلان جنگ مي کند.
??در روايتي ديگر اين مطلب، ياد شده به اينکه وي قبل از ورود نيروهاي غربي، مردم را بسوي آل پيامبر (ص) دعوت مي کند.
«اهل غرب به سوي مصر هجوم مي آورند همينکه وارد مي شوند، فرمانروائي سفياني برقرار مي شود، و قبل از آن شخصي مردم را بسوي آل پيامبر (ص) دعوت مي نمايد.» (3) .
??و احتمال دارد، مرد مصري و سرکرده فرماندهان و مردي که مردم را دعوت به اهل بيت پيامبر (ص) مي نمايد سه نفر باشند نه يک شخص.
#مصر_در_عصر_ظهور
➖➖➖➖➖➖➖
مصر و حوادث آن در دوران ظهور
? مصر و حوادث آن در دوران ظهور
? قسمت اول?
??روايات پيشامدهايي که پيرامون مصر وارد شده متعدد است.. نخست روايات بشارت دهنده پيامبر (ص) به مسلمانان جهت فتح مصر بدست آنان، تا برسد!
??به روايات مربوط به استيلاي مغربي ها بر مصر در حوادث انقلاب فاطميان و بالاخره حوادث زمان ظهور حضرت مهدي (ع)، بيان مي شود.
??اما پيشامدهاي زمان ظهور با حوادث تأسيس دولت فاطمي در منابع بيان پيشامدها در هم آميخته است. زيرا در روايات مربوط به حضرت مهدي (ع)، ورود سپاه مغربي به مصر نيز ديده مي شود.. و راه تشخيص آن، وجود روايتي است که دلالت بر پيوستن آن به زمان ظهور و يا پيوستن به حادثه معيني به حادثه هاي زمان ظهور حضرت، مانند خروج سفياني و غير آن داشته باشد.
#مصر_در_عصر_ظهور
➖➖➖➖➖➖➖
#آیات_نور #حزب هفدهم
#آیات_نور
#حزب هفدهم
پیامهای آیه فوق⇧⇩:
1- كسانى كه اصول فكرى وعملى صحيحى دارند، در مورد تخلّفات جزئى آنان گذشت لازم است. إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ … نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ
2- پاداش كسانى كه گناهان بزرگ را ترك مىكنند، آن است كه خداوند از گناهان كوچكشان بگذرد. إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ … نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ
3- تا از گناهان كبيره و صغيره پاك نشويم، به بهشت نخواهيم رفت. «نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً»
#استاد_قرائتی
قحطی و بیماری های مهلک درآخرالزمان
⭕️ قحطی و بیماری های مهلک درآخرالزمان
? طبق آموزه های آئین مسیحیت، پیش از پایان عالم، فشار و سختی و زلزله های پی در پی اتفاق می افتد و عده زیادی از مردم را هلاک می کند. قحطی و وبا پدید می آید و نشانه های بزرگ و هولناک از آسمان ظاهر خواهد شد.
? «و قحطی ها و وباها و زلزله ها در جای ها پدید آید» در جای دیگر اینگونه بیان میکند: «در روی زمین عُسرَت و تنگی در جامعه روی خواهد داد و بر زمین، تنگی و حیرت برای امت ها روی خواهد داد.»
? انجیل مرقس، باب ٢١، آیه ١١؛ متی، باب ٢۴، آیه ٧
? به نظر می رسد در اینجا منظور از «حیرت برای امت ها روی خواهد داد»، حیرت و گم شدگی در رسیدن به حق و عدم تشخیص حق از باطل باشد و یا حیرت از اتفاقات عجیبی که در آخرالزمان می افتد.
➖➖➖➖➖➖
⁉️چرا به آن حضرت(امام زمان عج)، #منتظَر گفته می شود؟
?از امام جواد علیه السلام پرسیدند:
⁉️چرا به آن حضرت(امام زمان عج)، #منتظَر گفته می شود؟
فرمود:
بدان جهت که برای او غیبتی است بسیار طولانی که در اثر این غیبت،
?افراد با اخلاص ، پایان غیبتش را #انتظار می کشند،
?افرادی که در شک و تردیدند، #منکرش می شوند،
?آنان که او را در عقیده قبول ندارند، یاد آن حضرت را #مسخره می کنند،
?آنان که وقت ظهور تعیین می کنند، #دروغ می گویند،
?آنان که در ظهورش عجله می کنند، از صراط مستقیم #منحرف می شوند،
✅?و تنها کسانی که تسلیم امر الهی هستند و شک و تردیدی در عقیده ندارند و هرچه ما گفته ایم، همان را می پذیرند #نجات می یابند.
?کمال الدین و تمام النعمه، ج ٢، ص ٣٧٨