ارزیابی از خود در ماه مبارک #رمضان
? ارزیابی از خود در ماه مبارک #رمضان
? استاد صفایی در کتاب بهار رویش، توصیه میکنند برای محاسبه خود در ماه #رمضان، این سؤالات را از خود بپرسیم:
❓۱- آيا تن ما هم رزق پيدا كرد: به سلامت رسيد؟
❓۲- آيا قلب ما هم رزق پيدا كرد؛ به صفايى رسيد؟
❓۳- آيا فكر ما هم رزق پيدا كرد: به معرفتى رسيد؟
❓۴- آيا روح ما هم رزقى پيدا كرد و به قدرتى رسيد؟
❓۵- آيا دل تنگ ما، وسعتى پيدا كرده است؟
❓۶- آيا «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» را گذراندهايم؟ آيا براى ما شرح صدر آمده؟ فراغت و امن آمده؟
❓۷- آيا بعد از امن، عافيت آمده كه انسان بتواند از نيروهايش بهرهبردارى كند؟
❓۸- آيا در اين ماه، ديد تازهاى به دست آوردهايم؟
? بهار رويش، ص۱۲۸
#یا_صاحب_الزمان_عج
#یا_صاحب_الزمان_عج
ڪاش عشق تو نصیب دلِ بیمار شود
ساڪنِ ڪوے تو این عبد گنہ ڪار شود
با دعاے سحرٺ نیمہ شبے یا مهـدے
دلِ غفلٺ زده ام ڪاش ڪه بیدار شود
#سه_شنبه_های_مهدوی
#العجل_مولاے_من
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دمی_با_شهدا
#شهید_مهدی_زین_الدین
چشمشان که به مهدی افتاد، از خوشحالی بال در اوردند، دوره اش کردند و شروع کردند به شعار دادن: «فرمانده آزاده، آماده ایم آماده!» هرکسی هم که دستش به مهدی میرسید، امان نمیداد؛ شروع میکرد به بوسیدن. مخمصه ای بود برای خودش.
خلاصه به هر سختی که بود …
#دمی_با_شهدا
نگاهی احساسی و متفاوت
مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی فرموده بودند
مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی فرموده بودند : در زمان کودکی من ؛ استاد مرحومم حاج محمدصادق تخته فولادی اصفهانی در شب بسیار سرد زمستان در فضای تخته فولاد مشغول خواندن دعا میشد.
یارانش که پدر بنده هم جزو آنان بود در داخل اتاق در کنار منقل آتش از سرما می لرزیدند .
پدرم نزد استاد رفته است و گفته است اگر صلاح میدانید امشب هوا خیلی سرد است در داخل اتاق مشغول عبادت و ذکر شوید.
استاد دست پدر بنده را گرفته و به داخل عبا کشیده است و گفته است: آخر اسم خداوند به اندازه ی پنچ سیر حرارت ندارد؟؟
پدرم میگوید: خدا شاهد است وقتی دست مرا به داخل عبا کشید خیال کردم دست من داخل تنور نانوایی شده است.
آرزوی شهادت
✅آرزوی شهادت
آرزوی شهادت وعلاقه باین سرنوشت زیبا منحصربه امام علی (ع)نبود بلکه بسیاری از مسلمانان راستین که در دامن اسلام پرورش یافتند خواهان این سرنوشت بودند،برای نمونه،
مردی 《بنام عمرو بن جموح》پیرو بشدت لنگ ،چهار جوان برومند داردمانندشیرکه همراه باپیامبر اسلام شمشیر می زنند،در جنگ (احد)فرزندان تصمیم گرفتند پدررپیر را از شرکت درجنگ مانع شوند و به او گفتند که خداوند عزوجل ترامعذور دانسته وجهادرابرتو واجب نکرده است .
عمرو پیش پیامبر آمد وگفت پسرانم نمی گذارنددر جنگ شرکت کنم ولی بخدا امیدوارم که با همین پای لنگم به بهشت راه یابم.
پیامبر اسلام فرمود:شماراخدامعذور دانسته وجهاد برتو واجب نیست،((ولی چون اصرار عمرو رادید))به پسرانش فرمود: مانع اونشویدشاید که خداوند (( شهادت))را روزیش کند،عمرو همراه پیامبر حرکت کرد ودر این جنگ کشته شد .
پس ازشهادت بچه هایش جنازه اورابرشتری حمل کردند،بطرف مدینه ببرند،ولی شتربه هرطرفی باسرعت حرکت می کرد جز بطرف مدینه که به آسانی نمی رفت وازبازگشت به مدینه، امتناع می نمود هنگامی که می خواست ازمدینه خارج شود دعا کرد:
اللهم لاتردنی الیها!
خدایا مرادیگر به مدینه برنگردان!
جنازه ی این مجاهدبزرگ گرداندند ودرقتلگاهش به خاک سپردند
?شهادت ازدیدگاه علی علیه السلام:محمدری شهری
نکته
? نکته
در صحرا هیزم های بزرگ را با هیزم های کوچک و ریز روشن می کنند.
گناهان بزرگ هم با گناهان کوچک شروع می شوند.
به همین خاطر است که قرآن کریم روی گناهان ریز و کوچک حساسیت نشان داده و می گوید:
اگر به سراغ شرّ و شرارت بروید هر چند کم و ناچیز نتیجه آن را خواهید دید:
مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ شَرّاً یَرَه؛ و هر كه هموزن ذرّه اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد.