#شهید_محمدحسین_حمزه
?ساعت ۸ شب خبر اعزام نیروها جهت دفاع از #حرم_عمه جان سادات دادند. قرار شد با افراد تماس☎️ بگیریم و برای حرکت ۷ صبح اطلاع رسانی کنیم تا ساعت ۲۲ مشغول تماس بودیم بجز چند نفر که شماره ما برای آنها نا آشنا بود همه پاسخ دادند حالا نوبت تکمیل کردن لیست #اعزام شد و جایگزین کردن افراد
?قسمت که باشه، قسمت #محمد_قنبریان بود. آخه در اولین برخورد ما، یقه ما را چسبیده بود و گفته بود اگر مرا نبرید قیامت جلوی حضرت زهرا(س)♥️ دامن شما را میگیرم. ما کاره ای نبودیم انتخاب خود خانم بود که اسم #محمد در لیست اضافه شد.
?به محض تماس با ایشان آنقدر خوشحال شد که به شکرانه انتخابش تا صبح در امامزاده یحیی? سمنان مشغول #تشکر با خالق خود بود و صبح و اعزام.
پیکر #شهید_محمد_قنبریان پس از حدود سه سال از شهادت ایشان به میهن بازگشت. محل شهادت خناصر جنوب حلب
#شهید_محمد_قنبریان
#شهید_محمدحسین_حمزه
#سالروز_شهادت?
برشی از کتاب عمار حلب
برشی از کتاب عمار حلب?
?یک بار هم روز عاشورا شنیده بوده حرم #حضرت_زینب(س) خالی است و عزادار ندارد?
?می گفت:توی اوج جنگ، هیچ پروازی✈️ نبود. فقط یه هواپیمای کوچیک می رفت #دمشق که پای باند پرواز رفتم بالا.
رفته بود داخل حرم حضرت زینب(س)، تک و تنها?
?می گفت: تک و توک خمپاره? می افتاد داخل حیاط و گاهی می خورد به دیوارهای #صحن. شروع کردم به عزاداری و سروصدا کردن کم کم چند نفری? رو دیدم.
?بعد هم یه دسته #عزاداری اعراب وارد حرم شدند و حرم حضرت زینب(س) #عاشورا شد.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
ٻـه ڌۏ چـيݫ ڂیݪے علـآقــہ داشٺ
ٻـه ڌۏ چـيݫ ڂیݪے علـآقــہ داشٺ?
ݥوهآش
ݥوتورش?
قبل اݫ رفتـݧ بــه سوریة
موهاش رۅ ڪوتاه کرڌ✂️
موتورشـم ݕخۺیـد….??
#شهیدمحمدرضادهقانامیرے
#سالروز_زمینےشدن ?
عصر جدید در جبهه
#هـمسفر
#هـمسفر
?کنار او بودن? همیشه شیرین و لذت بخش بود. دوست داشت اطرافیانش را شاد کند. میخندید و #میخنداند. خودش هم آدم شاد و سرحالی بود. با شوخیها و تیکههای #بهجا و نکتههای طنزآلودش? بیآنکه دل کسی را برنجاند? یا توهینی به کسی کرده باشد، محیطی #بانشاط را رقم میزد?
?وقتی مسیری طولانی را همسفر? میشدیم، بیهیچ #منّتی با جان و دل، تنقلات و میوه? میخرید تا بیشتر خوش بگذرد.
?اواخر زمستان بود که برای #خادمی_شهدا در اردوهای راهیان نور? باهم به جنوب رفتیم. میدانست من چقدر به #کاهو علاقهمندم. خواص درمانی و طبی آن را هم بارها برای دوستانم تعریف کرده بودم.
?چند لحظهای غیبش زد? وقتی آمد یک بغل #کاهو همراهش بود. گفتیم: ماشاالله، چقدر زیاد?» خندید و گفت: «نوش جان. میدانید که کاهو #خون را هم رقیق میکند?
#شهید_عبدالصالح_زارع
#شهید_مدافع_حرم ?
#سالروز_ولادت
#مادر_شهید
درباره حجاب و غیرت دینی دیدگاه خودش را داشت. در مقتلها و مدحها و سخنرانیها وقتی از افتادن روسری از سرحضرت زینب(س)، از کوبیدن سر بانو به محمل و خونین شدن پیشانی و پریشان شدن موها و کنار رفتن حجابشان گفته میشد، اصلا باور نمیکرد.
میگفت : من نمیتوانم این حرفها را بپذیرم و قبول ندارم کسی که دختر حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) است، خودش متوجه نباشد که حجابش کنار رفته است. از آن طرف، مگر لباس و پوشش عربها یک لایه است که حجابشان در آن لحظه برداشته شود. اینها تهمت و بیاحترامی به حضرت زینب (س) است. نه تنها ایشان ، درباره دختران کوچک امام حسین (ع) نیز نداشن حجاب محال است.
✍️ #مادر_شهید