خاطره از شهید مهدی زین الدین
خاطره از شهید مهدی زین الدین
دو سه روزی بود می دیدم توی خودش است. پرسیدم « چته تو؟ چرا این قدر توهمی؟ » گفت « دلم گرفته. از خودم دل خورم. اصلا حالم خوش نیست. » گفتم » همین جوری ؟ » گفت » نه. با حسن باقری بحثم شد. داغ کردم. چه می دونم ؟ شاید بهاش بلندحرف زدم. نمی دونم. عصبانی بودم. حرف که تموم شد فقط بهم گفت مهدی من با فرمانده هام این جوری حرف نمی زنم که تو با من حرف می زنی. دیدم راست می گه. الان د و سه روزه کلافم. یادم نمی ره.»
شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت « می خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب. » بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده.
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
#توبه باعث میشود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است، که واقعاً بیسابقه است، و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت میآید، از سر شیعه رفع گردد.
? درمحضربهجت، ج2، ص
امام سجاد علیهالسلام فرمود: از پدرم شنیدم که جدم علیهالسلام هر صبح و شام میفرمود:
✅ امام سجاد علیهالسلام فرمود: از پدرم شنیدم که جدم علیهالسلام هر صبح و شام میفرمود:
? «أَللهُم إِنی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیتُ أُسَبّحُک وَ أُمَجّدُک و اُحَمِّدُکَ وَ اُهَلِّلُکَ وَ اُکَبِّرُکَ بِعَدَدِ ما أُدِیرُ بِهِ سُبْحَتِی؛ خداوندا، صبح و شام کردم درحالیکه تسبیح و تمجید و ستایش و تهلیل و تکبیر تو را میگویم به تعداد گرداندن تسبیحم.» و سپس تسبیح خود را میگرداند.
? هرکس این کار را انجام دهد، برای او اجر تسبیح نوشته میشود و نیز برای او مایه فَرَج و گشایش است.
? بهجتالدعا، ص ٣۵۵
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
خداکند ایمان ما تاوقت ظهور باقی بماند، وگرنه اگر ظهور هم نزدیک باشد، ولی ایمان ما زائل شده باشد، دیگرما را چه با ظهور آن حضرت و حضرت را چه[کار] با ما؟!
? در محضر بهجت، ج١، ص۳۶۵
طریقه برخورد با بچه های شیطان؟؟؟1
❓بچهها توی خانه بازیگوشی و شیطنت میکردند. گاهی درمانده میشدیم. از آیتالله بهجت قدسسره پرسیدم: «با بچهای که از دیوار راست میرود بالا و حرف گوش نمیکند، باید چه کار کرد؟»
? گفت: «همانطوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچهها هم همانطور رفتار کنید. اینطور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچهها یا بداخلاقی با آنها بهخاطر اشتباه، بیمعنی میشود. بچه هم احساس نمیکند که بابایش درکش نمیکند.»
? به شیوه باران، ص٣٩
طریقه برخورد با بچه های شیطان؟؟؟1
❓بچهها توی خانه بازیگوشی و شیطنت میکردند. گاهی درمانده میشدیم. از آیتالله بهجت قدسسره پرسیدم: «با بچهای که از دیوار راست میرود بالا و حرف گوش نمیکند، باید چه کار کرد؟»
? گفت: «همانطوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچهها هم همانطور رفتار کنید. اینطور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچهها یا بداخلاقی با آنها بهخاطر اشتباه، بیمعنی میشود. بچه هم احساس نمیکند که بابایش درکش نمیکند.»
? به شیوه باران، ص٣٩