سوال
✨﷽✨
🏴چرا در روز عاشورا، شمر حضرت عباس(ع) را خواهر زاده خطاب کرد؟او دایی حضرت بود؟
✍️راوى میگوید: شمر روز عاشورا در برابر سپاه ایستاد و صدا زد: خواهرزادگانم کجایند؟ عباس و برادرانش کجا هستند؟ کسى بدو پاسخ نداد.
امام حسین(ع) بدانها فرمود: «هر چند وى فردى فاسق است ولى به او پاسخ دهید». از اینرو، عباس به سمت او رفت و فرمود: چه میخواهى؟ شمر گفت: خواهرزادگان! شما در امان هستید. عباس(ع) به او فرمود: لعنت خدا بر تو و امان تو! اگر تو دایى ما هستى، پس چرا به ما امان میدهى؟ ولى فرزند رسول خدا را امان نمیدهى؟ برادران عباس نیز نظیر سخنان آنحضرت را تکرار کردند و بازگشتند.
از آن جهت که مادر حضرت عباس(ع) با شمر بن ذی الجوشن هر دو از یک قبیله بودند و رسم عرب این است که به افرادی که از یک قبیله هستند و به نوعی وابستگی با هم دارند به فرزندان آنان با نگاه فامیلی نظر میکنند، به فرزندان ام البنین خطاب به خواهر زادگان نمود
📚عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، ص 327.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:
💠حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:
✍️حواریون عیسی (علیه السلام)، شیعیان او بودند و شیعیان ما حواریّون ما هستند و حواریون عیسی (علیه السلام) نسبت به او مطیعتر از حواریون ما نسبت به ما نبودند، چرا که عیسی (علیه السلام) به حواریّون گفت: «چه کسی بهخاطر خدا، از یاران من است»؟ حواریّون گفتند: «ماییم یاران خدا». امّا نه! به خدا سوگند او را در برابر یهود یاری نکردند و در راه او نجنگیدند ولی شیعیان ما به خدا سوگند! پیوسته از زمانیکه خدای عزّوجلّ پیامبرش را قبض روح نمود، ما را یاری کردند و در راه ما جنگیدند و سوزانده شدند و شکنجه شدند و در شهرها آواره گشتند، خداوند از طرف ما به آنان جزای خیر دهد.
🔹إنَّ حَوَارِیَّ عِیسَی (علیه السلام) کَانُوا شِیعَتَهُ وَ إِنَّ شِیعَتَنَا حَوَارِیُّونَا وَ مَا کَانَ حَوَارِیُّ عِیسَی (علیه السلام) بِأَطْوَعَ لَهُ مِنْ حَوَارِیِّنَا لَنَا وَ إِنَّمَا قَالَ عِیسَی (علیه السلام) لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللهِ قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللهِ فَلَا وَ اللَّهِ مَا نَصَرُوهُ مِنَ الْیَهُودِ وَ لَا قَاتَلُوهُمْ دُونَهُ وَ شِیعَتُنَا وَ اللَّهِ لَمْ یَزَالُوا مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ رَسُولَهُ (صلی الله علیه و آله) یَنْصُرُونَّا وَ یُقَاتِلُونَ دُونَنَا وَ یُحْرَقُونَ وَ یُعَذَّبُونَ وَ یُشَرَّدُونَ فِی الْبُلْدَانِ جَزَاهُمُ اللَّهُ عَنَّا خَیْراً
📗بحارالأنوار، ج۱۴، ص۲۷۴
قال امیرالمومنین (علیهالسلام):
✍️قال امیرالمومنین (علیهالسلام):
محکم ترین مردم از جهت ایمان، آن کسی است که بیش از دیگران به خدای سبحان توکل میکند.
📚تصنیف غرر/حدیث ۳۸۵۰
از اموری که پیامبر اکرم(ص) از آن بیزار بودند
✨﷽✨
🔴از اموری که پیامبر اکرم(ص) از آن بیزار بودند
✍️به قدری پيغمبر اکرم(ص) از اين جلال و حشمتها تنفر داشت که سراسر زندگی او پر از اين قضيه است. اگر يک جا میخواست راه بيفتد، چنانچه عدهای میخواستند پشت سرش حرکت کنند اجازه نمیداد.
اگر سواره بود و يک پياده میخواست با او بيايد میفرمود برادر! يکی از اين کارها را بايد انتخاب کنی: يا تو جلو برو و من از پشت سرت میآيم، يا من میروم تو بعد بيا. يا احياناً اگر ممکن بود که دو نفری سوار بشوند میفرمود: بيا دو نفری با هم سوار میشويم؛ من سواره باشم تو پياده؟! اينجور در نمیآيد. محال بود اجازه بدهد او سواره حرکت کند و يک نفر پياده.
در مجلس که مینشست ميگفت به شکل حلقه بنشينيم که مجلس ما بالا و پايين نداشته باشد. اگر من در صدر مجلس بنشينم و شما در اطراف، شما میشويد جزء جلال و دبدبه من، و من چنين چيزی را نمیخواهم. پيغمبر(ص) تا زنده بود از اين اصل تجاوز نکرد.
📚 شهید مطهری، سیری در سیره نبوی، ص98
فرصت...
📌 فرصت…
✍️ «فرصت» را اگر بگذاری که بگذرد، «ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ» می شوﺩ «ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ». میشوﺩ بسانِ لحظهٔ بعد از تحویل دادنِ برگهٔ امتحان. آن لحظه، دیگر هیچ چیزی نمیتواند آن برگه را دوباره به دستت برساند.
آن وقت تو میمانی و یک آهِ پُرحسرت… «ﻓﺮﺻﺖ» یاری امام زمان ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﺑﮕﺬﺭﺩ؛ میشوﺩ ﻣﺜﻞ ﺁﺏِ تُنگِ ﻣﺎهی ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﻗﺘﺶ ﻋﻮﺽ نشده. ﺁن وﻗﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﻣﺎﻫﯽ ﻫﻢ، زنده نمیماند… ﻗﺪﺭِ «لحظات» ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﻢ، یاری کردنش را، حتی ثانیهای عقب نیندازیم. زندگی، ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻫﻴﭻﻛﺲ نمیماند…
«ذکر»
🔴آیا روایتی داریم که اشاره به دستور العملی که خود ائمه برای بندگی خدا انجام میدادند داشته باشد؟ بله که داریم کسانی که به سیر و سلوک علاقه دارند این حدیث را از دست ندهند
آیا مقصود از «ذکر» ذکر زبانی است یا اینکه غرض از ذکر این است که قلب انسان دائما متوجه خدای متعال باشد؟
🔹 روی ابن القداح عن أبی عبد الله ع قال:
🔸 ما مِنْ شَیْ ءٍ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهِی إِلَیْهِ فَرَضَ اللَّهُ الْفَرَائِضَ فَمَنْ أَدَّاهُنَّ فَهُوَ حَدُّهُنَّ وَ شَهْرُ رَمَضَانَ فَمَنْ صَامَهُ فَهُوَ حَدُّهُ وَ الْحَجُّ فَمَنْ حَجَّ فَهُوَ حَدُّهُ إِلَّا الذِّكْرَ فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ یَرْضَ فِیهِ بِالْقَلِیلِ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ حَدّاً یَنْتَهِی إِلَیْهِ ثُمَّ تَلَا «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِیراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِیلًا» فَلَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ حَدّاً یَنْتَهِی إِلَیْهِ
🔹 قالَ (ع) وَ كَانَ أَبِی كَثِیرَ الذِّكْرِ لَقَدْ كُنْتُ أَمْشِی مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَیَذْكُرُ اللَّهَ وَ آكُلُ مَعَهُ الطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَیَذْكُرُ اللَّهَ وَ لَوْ كَانَ یُحَدِّثُ لِقَوْمٍ مَا یَشْغَلُهُ ذَلِكَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ كُنْتُ أَرَی لِسَانَهُ لَاصِقاً بِحَنَكِهِ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ كَانَ یَجْمَعُنَا فَیَأْمُرُنَا بِالذِّكْرِ حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ كَانَ یَأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ كَانَ یَقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ كَانَ لَا یَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّكْرِ وَ الْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْكَرُ اللَّهُ فِیهِ تَكْثُرُ بَرَكَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَهْجُرُهُ الشَّیَاطِینُ وَ یُضِی ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِی ءُ الْكَوَاكِبُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْبَیْتُ الَّذِی لَا یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ لَا یُذْكَرُ اللَّهُ فِیهِ تَقِلُّ بَرَكَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّیَاطِینُ
🌷 شخصی به نام ابن قداح نقل کرده که امام صادق علیه السلام فرمودند:
🔹 همه تکالیف حدی دارند که اگر به آن حد برسند ساقط میشوند و پایان میپذیرند؛ خدای تعالی تکالیفی را واجب کرد، هر کس آن واجبات را ادا کرد حد و مرزش ادای آن واجب است و بعد از ادای واجب آن تکلیف ساقط میشود. به عنوان مثال روزه ماه رمضان را واجب نمود، هر کس روزه بگیرد تکلیف ساقط میشود و حج از واجبات است هر کس حج به جای آورد تکلیف ساقط میشود.
🔸 اما یک تکلیف هست که هرگز ساقط نمیشود و آن ذکر و یاد خدای متعال میباشد که حق تعالی به کم آن قانع نگردیده و حدی برای آن قائل نشده است و فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید بسیار خدای را یاد کنید و صبح و شام وی را تسبیح کنید» بنابراین خدای تعالی حد و مرزی برای ذکر و یاد خودش قرار نداده است که بعد از آن مرز دیگر ذکر مطلوب نباشد و تکلیف از انسان ساقط شود و انسان بتواند در حالتی از حالات به یاد خدا نباشد.
🔹 راوی گوید امام صادق علیهالسلام فرمودند: پدرم بسیار زیاد به یاد خدا بود. من با او راه میرفتم او به یاد خدا بود و با او غذا میخوردم او به یاد خدا بود و اگر هم با مردم سخن میگفت، اختلاط با مردم او را از یاد خدای باز نمی داشت و میدیدم که زبانش به کام چسبیده بود دائما ذکر «لا اله الا اللَّه» میگفت و بعد از نماز صبح ما را جمع میکرد و به ما امر مینمود که خدای را یاد کنید و متوجه او باشید تا آنکه آفتاب طلوع میکرد و هر کس از خانواده ما که میتوانست قرآن بخواند، او را امر میکرد که قرآن بخواند و هر کس که نمی توانست به او امر مینمود که ذکر زبانی بگوید.
🔸 و خانه ای که در آن قرآن خوانده شود و یاد خدا گردد، برکتش زیاد میشود و فرشتگان در آن اجتماع کنند و شیاطین از آنجا کوچ نمایند. این خانه برای آسمانیها میدرخشد، چنان که ستارگان برای اهل زمین میدرخشند، و خانه ای که در آن قرآن خوانده نشود و خدای تعالی یاد نگردد، برکتش کم خواهد شد، و ملائکه از آن خانه کوچ کنند و شیاطین حضور یابند.
📚 (بحار الانوار، ج90، ص161)
✍🏻 اگر دقت بفرمایید «ذکر» عملی است که با هیچ کاری مثل کاسبی، تدریس، صحبت، بیماری، خلوت، انجمن و غیره منافات ندارد پس قطعا این «ذکر» عملی است قلبی که قلب انسان باید دائما به یاد خدای متعال باشد و او را حاضر و ناظر بر خودش ببیند و ذکر زبانی یکی از مصادیق ذکر است که انسان به آن قلبش را متوجه خدا میکند و غرض اصلی همان توجه قلب میباشد.