#اذان_بیوقت
#قرارشبانه
#هرشب_یک_شهید
? #سبک_زندگی_شهدا
✅ #اذان_بیوقت
? یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود و میرفت رسید به چراغ قرمز.
ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و رفت بالای موتور و #فریاد زد:
الله اکبر و الله اکــــبر …
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب” اشهد ان لا اله الا الله…
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن.
من رفتم سراغش بهش گفتم: چطور شد؟
یه نگاهی به من انداخت و گفت: “مگه متوجه نشدی پشت چراغ قرمز یه ماشین #عروس بود که عروس توش بیحجاب نشسته بود،
و آدمای دورش نگاهش میکردن من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان(عج) داره #گناه میشه”
به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه دیدم این بهترین کاره !"همین….
?خاطرهای از شهید #مجیدزینالدین
گزیده ای از وصیتنامه شهید سلیمانی
(?بسم الله الرّحمن الرّحیم ?):
⭕️گزیدهای از وصیتنامه #شهید سپهبد قاسم سلیمانی
?خدایا برای دفاع از دینت، دویدم و افتادم و بلند شدم.
?خدایا ثروت دستانم وقتی است که سلاح برای دینت به دست گرفتم.
?خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک دفاع از مظلوم است.
?خدایا سپاس که مرا از اشک بر فرزندان فاطمه(س) بهرهمند نمودی.
?سپهبد قاسم سلیمانی خطاب به علما: حضرت آیتالله خامنهای را مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی شماست.
?خدایا سپاس که سرباز خمینی کبیر شدم.
?خدایا شکرگزارم که مرا در مسیر حکیم امروز اسلام، خامنه ای عزیز قرار دادی.
?امام، اسلام را پشتوانه ایران کرد.
?خدایا مرا بپذیر آنچنان که شایسته تو باشم.
?به فرزندان شهدا به چشم ادب و احترام بنگرید.
?سپهبد قاسم سلیمانی خطاب به سیاسیون: در رقابتها و مناظرات، دین و انقلاب را تضعیف نکنید.
?با فرزندان و پدر و مادر شهدا همیشه مانوس بودم.
?در مسائل سیاسی، ولایت فقیه را بر سایر امور ترجیح دهید.
?دوست دارم کرمان همیشه با ولایت بماند.
?امروز به تقدیر الهی از میان شما رفتهام.
?نیروهای مسلح را برای دفاع از اسلام و کشور احترام کنید.
?فرزندانتان را با نام و تصاویر شهدا آشنا کنید•♡
#خاطره سیدحسن #نصرالله از تحقق یکی از #بشارت های رهبر عزیزمان
✅ #خاطره سیدحسن #نصرالله از تحقق یکی از #بشارت های رهبر عزیزمان
? #سیدحسن_نصرالله: چند ماه قبل از پیروزی حزب الله #لبنان بر #اسرائیل (سال 2000 ) جلسه ای با #رهبر انقلاب داشتیم. 50 فرمانده میدانی حزب الله همراه ما بودند. قرار نبود رهبر انقلاب برای آنها سخنرانی کند ولی بعد از نماز مغرب گفتند میخواهم با شما سخن بگویم و شما ترجمه کنید
رهبر انقلاب خطاب به 50 فرمانده حزب الله فرمودند: “پیروزی شما بسیار نزدیک است و همه شما با چشم خودتان این پیروزی را خواهید دید.”
من که داشتم ترجمه میکردم خیلی میترسیدم. برادران لبنانی به کلمات خیلی دقیق هستند. با خود گفتم اگر یکی از آنها شهید میشد و نمیتوانست پیروزی را ببیند، ممکن بود کسی بگوید چرا بشارت رهبر درست درنیامد.
6-7 ماه بعد همه این فرماندهان که در خطوط مقدم بودند، به چشم خود، عقب نشینی و فرار اسرائیل از لبنان را به چشم خود دیدند و جالب اینکه حتی یکی از این 50 فرمانده #شهید نشد. ?
#بر_بال_خاطره
#بر_بال_خاطره ♥️?
وقتی ضارب علی را با چاقو زد
ما پیکر غرق خونش را به کناری کشیدیم
پیرمردی آمد وگفت :
خوب شد؟همین و می خواستی؟
به توچه ربطی داشت؟چرا دخالت کردی؟
علی باصدای ضعیفی گفت:
حاج آقا فکر کردم دختر شماست،من از ناموس شما دفاع کردم…?
#شهید_علی_خلیلی ??
#شهید_هادی_طارمی
?من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش? در عراق، همرزم شهید هادی #طارمی باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از حاج قاسم چه خبر⁉️ گفت: “الحمدلله سالم و سلامت است.”
?آن روز توانستم به #دستبوسی سردار بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس? بگیرم؟ گفت: “حاج قاسم بزرگتر از این حرفهاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش #غذا بخوری.”
?هادی مرا پیش #سردار برد و به عنوان یک مدافع حرم هم محلهای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد? آن روز بیش از هر چیزی، به این افتخار کردم که یکی از بچههای شادآباد، #محافظ سردار سلیمانی است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشستم و از #دست_خودش لقمه گرفتم.
?هادی میگفت: من هر روز از دست حاج قاسم، لقمه #متبرک میگیرم. این بهجای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش? بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش میگذاشت?
✍️به روایت همرزم شهید
?محافظ رشید حاج #قاسم_سلیمانی
#شهید_هادی_طارمی?
#عاشقانه_شهدا
#عاشقانه_شهدا?
ساعت یازده شب بود که اومد خونه
حتی لای موهاش پر از شن بود!
سفره رو انداختم تا شام بخوریم گفتم: تا شما شروع کنی من میرم لیلا رو بخوابونم?
گفت نه منتظر می مونم تا بیای با هم شام بخوریم?
وقتی برگشتم دیدم پوتین به پا خوابش برده خواستم پوتین از پاهاش در بیارم که بیدار شد?
گفت: داری چیکار میکنی؟?
میخوای شرمنده م کنی؟?
گفتم: نه، آخه خسته ای!?
سر سفره نشست و گفت: نه! تازه میخوایم شام بخوریم❤️
#شهید_مهدی_زین_الدین
#به_روایت_همسر_شهید