سخنان مهدوی شهید #آوینی:
🌷سخنان مهدوی شهید #آوینی:
✅ #سربازان_امام_زمان"عج” از هیچ چیز جز #گناهانِ خویش نمیهراسند.
✅قرنهاست زمین #انتظار مردانی اینچنین را میکشد؛ تا بیایند و #کربلای_ایران را عاشقانه بسازند و #زمینه_ساز_ظهور باشند… آن مردان آمدند و رفتند، فقط #من_و_تو ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم…
✅ #شهدا، اصحاب آخرالزمانیِ #سیدالشهدا هستند. پیام آنها #عشق است و #اطاعت و #وفاداری.
✅ با #بهاران، روزی نو میرسد…، و ما همچنان، #چشم_به_راهِ روزگاری نو.
✅ اکنون که جهان و جهانیان مردهاند، آیا وقت آن نرسیده است که #مسیحای_موعود سر رسد؟! “وَ یُحْیِ الْاَرضَ بَعْدَ مَوتِها…”
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
« نگہ داشتن یاد #شهدا ، کم تر از #شهادت نیست … »
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🍃🌸شهید عبدالحسین برونسی در سال ۱۳۲۱ در روستای گلبوی کدکن تربت حیدریه چشم به جهان گشود .🍃
🍃🌸 تا هنگام ازدواج و پس از آن به شغلهای ساده ای نظیر کشاورزی ، کار در مغازه لبنیات فروشی و سبزی فروشی و نهایتا به بنایی پرداخت
🍃🌸 سال ۱۳۵۲ پس از آشنایی با یکی از روحانیون مبارز با درسهای آیت الله خامنه ای آشنا شده و از آن پس دل در گرو جهاد و انقلاب نهاد.
🍃🌸 فعالیت او در اندک مدتی چنان بالا گرفت که ساواک بارها و بارها خانه اش را مورد هجوم و بازرسی قرار داد. آخرین بار در مراسم چهلم شهدای یزد دستگیر و به سختی شکنجه شد، از جمله این شکنجه ها این بود که ساواکیها تمام دندانهایش را شکستند. کمی بعد به قید ضمانت آزاد شد و دوباره به فعالیت پرداخت و در نقش رابط مقام معظم رهبری که به ایرانشهر تبعید شده بودند ایفای وظیفه کرد.🍃🌸
🍃🌸شهید عبدالحسین برونسی پس از پیروزی انقلاب به صورت افتخاری به سپاه پاسداران پیوست .
🍃🌸با آغاز درگیری های کردستان به پاوه رفت و با شروع جنگ تحمیلی در شمار نخستین کسانی بود که خود را به جبهه های نبرد رساند . او در عملیات فتح المبین به عنوان فرمانده گردان خط شکن مرکز فرماندهی عراقیها را نابود ساخت و خود از ناحیه کمر مجروح شد. 🍃🌸
🍃🌸جراحت نمی توانست شهید عبدالحسین برونسی را از پا بیندازد. او در عملیات بیت المقدس به عنوان فرمانده گردان خط شکن حر و در عملیاتهای رمضان، مسلم ابن عقیل ، والفجر مقدماتی ، والفجر یک به عنوان فرمانده گردان خط شکن حماسه آفرید و نامش در آزمون جنگ و جهاد شهره شد 🍃
🍃🌸 او باز هم مجروح شده بود و هر چند از ناحیه دست، گردن و شکم جراحات سختی را بر تن داشت اما روحیه عظیم و پرشکوه او مانع از باقی ماندن وی در پشت جبهه می شد .
🌸🍃با شروع عملیاتهای والفجر ۳ و ۴ به عنوان معاونت تیپ ۱۸ جواد الائمه (ع) در تمامی مراحل آنها شرکت داشته و گردانهای خط شکن را رهبری می کرد و در عملیاتهای خیبر ، میمک و بدر به عنوان فرمانده تیپ ۱۸ جواد الائمه (ع) آنچنان حماسه بزرگی آفرید که نامش لرزه بر وجود کاخ نشینان بغداد افکند.🍃🌸
🍃🌸 شهید برونسی با دلاوری غیر قابل وصفی در چهار راه جاده خندق به پاتک دشمن پاسخ داد تا اینکه در ساعت ۱۱ صبح روز ۲۳/۱۲/۶۳ با اصابت ترکش خمپاره به بدن مطهرش، به مقام قرب الهی نائل آمد.چندین سال پیکر پاک شهید در کربلای بدر باقی ماند تا تفحص شد 🍃🌸
شهید برونسی قبل از شهادت در فرازی از وصیت نامه خود گفته است:
🍃🌸اگر هزاران بار کشته شوم در راه ابوالفضل (ع)، حسین (ع) و مهدی (عج) و ابوالحسن (ع) باز هم کم است، این جان ناقابل پدر شما قابلیت راه آنها را ندارد🍃🌸
🌷شادی روح شهدا صلوات 🌷
#شهید_عبدالحسین_برونسی
بهقولحـٰاجحُسینیِڪتا؛
بهقولحـٰاجحُسینیِڪتا؛
شَباولقَبربہخاطرفِشارۍڪِه،ازگُناهانمون
بِھمونمیاد!
بِہقَدرۍفِشارهَست،
شیرۍڪِهدربَچگۍخوردیمازگوشو
دَهنمونمیزَنہبیرون ..
اونجااگِهامامحُسینعَلیہالسلامنَیاد،
وامامزَمانعَلیہالسلامنَیاد،وَنَگنایناازماهَستن
اگرشُھدانیانوواسِطہنَشن
بیچـٰارهایم،بیچارِه.💔
#شهیدنویدصفری
مےگفت:وقتےاستغفارمےڪنیم
حواسموݧباشہبراےچےاستغفارمےڪنیم
باتوجہباشہ…آنقدربایداݪتماسڪنیم
واݪتجاطلببخششڪنیمتاخداوندبپذیره
حرفاشخیلےبہدݪمےنشست❤️🔥✨
چوݧازعمقجانشبرمیومد…گاهےمیگفت:
یا أَبانا إِستغفرلنا ذنوبنا إِنا کنا خاطئیݧ
#شهیدنویدصفری
اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم
#خـــاطـــره_شـــهــیـــد
🌷#خـــاطـــره_شـــهــیـــد
به مسئله بيت المال خيلي اهميت مي داد.
موتور ماشينم سوخته بود. يك پيكان نمره شخصي از سپاه در خانه گذاشته بود. گفتم: سوئيچ را بده بروم براي ماشين وسيله بخرم. گفت: داداش، مال بيت المال است. گفتم: پول بنزين را ميدهم. جواب داد: لاستيك را چه ميكني؟ موتور را چه كار ميكني؟ اين مال خدمت به مردم است نه اينكه شما كار شخصي انجام بدهي. حتي خودش كه مي خواست به سپاه برود با موتور گازي ميرفت.»
روزي با كاميون شخصي از ستاد كمك رساني به جبهه هاي جنگ از كاشان به كردستان (مريوان) عازم شدم. از آنجا كه اطلاع داشتم اكبر زخمي شده و در بيمارستان بستري است به عيادت ايشان رفتم. اما برادرم با عصا از بيمارستان به منطقه دزلي (خد مقدم) رفته بود.
مدتي صبر كردم تا ايشان از خط برگشت و با يكديگر ملاقات كرديم. من كه فراموش كرده بودم كوپن گازوئيل همراه خود ببرم به برادرم گفتم براي برگشت نياز به گازوئيل دارم.
مرا به جايگاه برد و فقط به مقداري كه مرا از منطقه تا كاشان برساند دستور داد گازوئيل بدهند.
من به ايشان گفتم: اقلا هر دو باك كاميون را پر كنيد ، من كه براي حمل و نقل محموله ها كرايه اي نگرفته ام. برادرم خطاب به من گفت: بيشتر از اين به تو بدهم از بيت المال است و حرام. لذا دقيقا به اندازه اي كه بتوانم به كاشان برسم گازوئيل در اختيارم گذاشت.
✍️به روایت برادرشهید
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید اکــبـر زجـــاجـــی صـلوات🌼