طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
« نگہ داشتن یاد #شهدا ، کم تر از #شهادت نیست … »
#پندانه
🔅 #پندانه
✍️ برای موفقیت، به خودت امید تزریق کن
🔹جنگ عظیمی بین دو کشور درگرفته بود. ماهها از شروع جنگ میگذشت و جنگ کماکان ادامه داشت. سربازان هر دو طرف خسته شده بودند.
🔸فرمانده یکی از دو کشور با طرحی اساسی، قصد حمله بزرگی را به دشمن داشت و آن طرح با چنان دقت و درایتی ریخته شده بود که فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان کامل داشت. ولی سربازان خسته و دودل بودند.
🔹فرمانده سربازان خود را جمع کرد و درمورد نقشه حمله خود توضیحاتی داد.
🔸سپس سکهای از جیب خود بیرون آورد و گفت:
سکه را بالا میاندازم. اگر شیر آمد پیروز میشویم و اگر خط آمد شکست میخوریم.
🔹سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازها با دقت چرخش سکه را در هوا دنبال کردند تا به زمین رسید. شیر آمده بود. فریاد شادی سربازان به هوا برخاست.
🔸فردای آن روز با نیرویی فوقالعاده به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.
🔹پس از پایان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت:
قربان، آیا شما واقعا میخواستید سرنوشت کشور را به چرخش یک سکه واگذار کنید؟
🔸فرمانده لبخندی زد و گفت:
بله.
🔹و سکه را به او نشان داد. هر دوطرف سکه شیر بود.
آیت الله بهجت (ره) :
✨﷽✨
✍️آیت الله بهجت (ره) :
خداوند سبحان به پیامبر اکرم (ص) میفرماید: با حکمت و اندرز نیکو، [مردم را] بهسوی راه پروردگارت بخوان، و با مجادله نیکوتر با آنها مجادله کن»؛ یعنی با زبان نرم و به نرمی و آرامی، حکیمانه و منطقی و یا با موعظه نیکو و زبان شیرین مردم را به سوی خدا دعوت کن. و نیز میفرماید: ؛ پس بهواسطه لطف و رحمت خدا، با آنها به نرمی رفتار نمودی».
پیغمبر اکرم (ص) مظهر صفت خاصه رحمت حضرت حق تبارکوتعالی و ؛ نسبت به مؤمنان بسیار مهربان و دلسوز» و آیینهدار جمال حق است که نور رحمت در او به ظهور پیوسته و از او به دیگران میتابد و خود بالذات ندارند. نظیر آیینهای که نور آفتاب در آن تابش نماید و از آن به دیگری منعکس شود، که در حقیقت روشنی آفتاب است، نه آیینه.
خداوند متعال خطاب به آن حضرت میفرماید: چهبسا برای اینکه آنان ایمان نمیآورند جان خود را میفرسایی». و نیز میفرماید: مبادا جان تو بهخاطر آنها از روی حسرتهای پیدرپی بفرساید»؛ یعنی مگر میخواهی از سختی و ناراحتی جان دهی که اینگونه از شدت رحمت و رأفت بر مؤمنین، در هدایت و ایمانآوردن آنها خودخوری میکنی؟!
📚 در محضر بهجت، ج1، ص 309
امام_علی عليه السلام:
✍️امام_علی عليه السلام:
بدانيد كه در قرآن خواندنى كه با تدبّر همراه نباشد، خيرى نيست؛ بدانيد كه در عبادتى كه با فهم و انديشه توأم نباشد، خيرى نيست.
📚 بحار الأنوار:۹۲/۲۱۱/۴
کلید نجات
🔴کلید نجات
✍️مردی خدمت حضرت رسول (ص ) آمد و عرض کرد مرا راهنمائی کن به نافعترین کارها حضرت فرمود: اصدق و لا تکذب و اذنب من المعاصی ما شئت؛ راستگوئی را پیشه کن و از #دروغ بپرهیز هر #گناه دیگری می خواهی انجام ده ، از این سخن مرد در شگفت شد و فرمایش آنجناب را پذیرفته و مرخص گردید. با خود گفت پیغمبر(ص ) مرا از غیر دروغگوئی نهی نکرده پس اکنون بخانه فلان زن زیبا می روم و با او زنا می کنم همینکه بطرف خانه او رفت فکر کرد اگر این عمل را انجام دهد و کسی از او بپرسد از کجا میآئی نمی توانم دروغ بگوید و بر فرض راست گفتن به کیفر شدید و بدبختی بزرگی مبتلا می شود. لذا منصرف شد. باز فکر کرد گناه دیگری انجام دهد همین اندیشه و خیال را نمود در نتیجه از همه #گناهان بواسطه ترک و دروغ دوری جست .
📚انوار نعمانیه ، ص 274
📚داستانها و پندها/ گردآوری و تنطیم مصطفی زمانی وجدانی
قضاوت، قضاوت، قضاوت
#پندانه
🔴 قضاوت، قضاوت، قضاوت
✍️وارد اتوبوس شدم. جایی برای نشستن نبود.
همان جا روبهروی در، دستم را به میله گرفتم.
🔸پیرمردی با کُتی کهنه، پشت به من، دستش را به ردیف آخر صندلیهای آقایان گره کرده بود. میشد گفت تقریبا در قسمت خانمها بود.
🔹خانم دیگری وارد اتوبوس شد. کنار دست من ایستاد.
🔸چپ چپ نگاهی به پیردمرد انداخت و شروع کرد به غر زدن:
برای چی اومده تو قسمت زنونه؟ مگه مردونه جا نداره؟ این همه صندلی خالی!
🔹گفتم:
خانم جان این طوری نگو، حتما نمیتونسته بره!
🔸گفت:
دستش کجه، نمیتونه بشینه یا پاش خم نمیشه؟
🔹گفتم:
خب پیرمرده! شاید پاش درد میکنه نمیتونه بره بشینه.
🔸باز گفت:
آدم چشم داره میبینه! نگاه کن پاش تکون میخوره، این روزها حیا کجا رفته؟!
🔹سکوت کردم، گفتم اگر همین طور ادامه دهم بازی را به بازار میکشاند. فقط خدا خدا میکردم پیرمرد صحبتها را نشنیده باشد.
🔸بیخیال شدم، صورتم را طرف پنجره کردم تا بارش برف را تماشا کنم.
🔹به ایستگاه نزدیک میشدیم، پیرمرد میخواست پیاده شود. دستش را داخل جیبش برد. 50تومنی پارهای را جلوی صورتم گرفت و گفت:
دخترم، این چند تومنیه؟
🔸بغض گلویم را گرفت، پیرمرد نابینا بود. خانم بغلدستی هم خجالتزده سرش را پایین انداخت و سرخ شد.